فردا مبارك ايامي است. ولادت حضرت قائم (عج)، روز معلم (شهادت استاد مطهري) و روز جهاني مستضعفان است. هر چند روز كارگر را پشت سر گذاشتيم، ولي اين ايام را به تلاشگران عرصه كار و خدمت نيز تبريك ميگوييم. روز معلم را پاس ميداريم؛ چراكه اين شغل برابر با شغل انبياست، در كشور ما در حال حاضر بيش از يك ميليون معلم در مقاطع مختلف تحصيلي به حدود 15ميليون دانشآموز درس زندگي ميدهند؛ درسي كه آينده كشور را بيمه خواهد كرد. كشور ما به دليل شرايط سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي در حال گذار از مسائل و مشكلات بسياري است. در اين ميان نسل گذشته، حال و آينده را نميتوان از آموزههاي معلمان جدا كرد. قشري كه در دين و كسب زندگي ما ايرانيان بر آن سفارش و تأكيد بسيار شده است. در شرايطي كه كشور با مسائل و مشكلات بسيار دست و پنجه نرم ميكند، ضروري است تا براي برنامهريزي آينده و عبور از دستاندازها بر جايگاه شغل معلمي بيشتر اهتمام ورزيده شود. دولتها مشكلات و مسائل معلمان را فقط دست به دست ميكنند و غافل از آن هستند كه چه ضربهاي به آينده كشور ميزنند.
رصد خبرهاي حوزه آموزشوپرورش كه خود به اندازه چندين وزارتخانه داراي نيرو است، نشان ميدهد كه در بسياري از بخشها نگاه ما به حوزه تعليم و تربيت نگاه سنتي و فارغ از تحولات اساسي پايدار بر مبناي انقلاب و اصول ديني ماست.
اين قشر فرهيخته و آيندهساز هنوز در برآوردن نيازهاي اوليه خود ماندهاند. به تجربه ثابت شده است مدارس گلستان كشور است و باغبانان آن معلمان هستند. اگر به اين موضوع خوب دقت شود معلمان خود نيز از اين گلستان به عمل آمدهاند. اين زنجيره همچنان پابرجاست.
نگاه سياستگذاران به حوزه تعليم و تربيت اگر در قالب كارمندي و گرفتاريهاي روزمره خلاصه شود، نبايد انتظار داشته باشيم كه از پشت ميزها مطهريها و رجاييها تربيت شوند. خلأ اين شغل آن است كه جايگاه آن هم نزد معلمان و هم نزد ساير دستگاههاي قانونگذار، تصميمگير و تصميمساز دچار يك فرسايش دروني و بروني شده است. طرح تحول آموزشوپرورش مطرح شد، ولي اقدام خاصي براي تغيير آن صورت نگرفت، اين سيستم براي امور اداري و كارمندي نيروي مازاد دارد، ولي براي مقاطع ابتدايي با كمبود معلم حرفهاي مواجه است؛ اين موضوع نشان ميدهد كه برنامهريزي و آيندهنگري براي حوزه تعليم و تربيت درگير رفتارها و تصميمات سليقهاي و بعضاً جناحي و سياسي شده است. اينكه ساختار آموزشوپرورش نتواند پاسخگوي چند سال بعد سيستم خود باشد، نشان از آن دارد كه در حوزه محتوا نيز با مسائل و معضلات بسياري روبهرو است و نياز به پالايش دارد. بعضاً نوع نگاه به اين حوزه سبب شده است تا برخي والدين ترجيح دهند فرزندان خويش را خود تربيت كنند و تحت تعليم قرار دهند.
ريشه مشكلات كنوني جامعه را بايد در بستر تعليم و تربيت سيستم آموزشي كشور جستوجو كرد و رفع آنها را هم بايد از اين سيستم انتظار داشت. سرمايه انساني پويا و دانامحور در حوزه تعليم و تربيت ضامن بقاي كشور است. متأسفانه در كشور ما آموزشوپرورش ضربهگير ساير وزارتخانه و تصميمات كشور واقع شده است؛ در صورتي كه بايد تغيير و تحولات اين حوزه به ساير دستگاهها و حوزه ضربه بزند تا فعال شوند.
وجود مراكز تصميمگيري همچون شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مجلس و پژوهشكدهها و امثال آن در اين چند دهه فقط سايه سنگين خود را بر سر آموزشوپرورش گستردهاند و ديگر هيچ.
گذر ايام نشان داده است كه دولتها، وزير آموزشوپرورش ميخواهند، نه دلسوز تعليم و تربيت. متأسفانه بهرغم آنكه معلمان به دانشآموزان در كلاسهاي درس نزديك هستند، ولي در عمل فاصله معلمان با دانشآموزان هر روز بيشتر ميشود؛ فاصلهاي كه ميتوان تبعات آن را در جاي جاي كشور ديد.
بخش زيادي از مسائل امروز و فرداي كشور در حوزههاي آسيبها را بايد در حوزه پيشگيري در مدارس جستوجو كرد. هزينهكرد براي آموزشوپرورش سرمايهگذاري براي آينده كشور است؛ اين هزينه از باب اعتباربخش به اين حوزه است نه از باب رفع مسئوليت.
نبايد فراموش كرد كه محور توسعه كشور در ميان دو نقطه آموزشوپرورش و بالعكس بايد طي مسير شود كه معلمان نقش اساسي در شكلگيري اين محور پيشرفت بر عهده دارند.