فيلسوف روباتها
«هوبرت درايفوس» از چهرههايی فلسفه بود كه اوايل امسال از دنيا رفت. درايفوس كه به «فيلسوف هوش مصنوعي» مشهور بود، يكي از نظريهپردازان اصلي جهان معاصر در حوزه تكنولوژيهاي نوين به شمار ميرفت. او را ميتوان منتقد «خرد مصنوعي» ناميد چراكه در كتابهاي به جا مانده از او مخصوصاً «آنچه كامپيوتر نميتواند انجام دهد» و «قدرت شهود و تجربه انساني در عصر رايانه» بر پايه مفروضات متعدد فلسفي، اظهارات بلندپروازانه مبني بر توليد شبهانسان در قرن پيش رو تلاشي عبث دانست و «خرد آدمي» را غيرقابل بازآفريني توسط تكنولوژي دانست. او معتقد بود هوش و مهارتهاي انسان در درجه اول بر غرايز ناخودآگاهانه او استوار است تا منطق سمبلي شده آگاهانه و هيچگاه نميتوان تواناييهاي ناخودآگاهانه را در قالب فرمولهاي رياضي توليد كرد. حتي او در كتاب «كيمياگري و هوش مصنوعي» به صراحت هوش مصنوعي را به تمسخر گرفته بود و آن را با كيمياگري مقايسه كرده بود؛ تلاش بيفايده براي تبديل فلزات به طلا بر پايه فرضيات بيپايه و اساس و رؤياپردازيهاي اساطيرگونه بدون تفكر صحيح. درايفوس را ميتوان يك سوبژكتيويست دانست كه اعتقاد داشت هيچ مجموعهاي از حقايق عيني خارج از ذهن بشر وجود ندارد.
پدر نهضت آزادي
ابراهيم يزدي، سال 96 چشم از دنيا فروبست. گرچه عمده تلاشهای غالب يزدي، فعاليتهاي سياسي در دوران مبارزات عليه رژيم شاه و سالهاي بعد از انقلاب بوده است، اما به واسطه جايگاه دبيركلي «نهضت آزادي» و پيشينه فكري او كه جزو واپسين علمداران «نهضت آزادي» به شمار ميرفت در سالهاي اخير بارها در معرض گفتوگوي نشريات فرهنگي و فكري براي توضيح نوع نگرش اين نهضت و شخص يزدي به مسئله «ملي گرايي» قرار گرفت. نهضت آزادي كه در واقع استمرار جبهه ملي بود و توسط مصدق پايهريزي شد، نخستين حزب ايراني بود كه بر مبناي انديشه ناسيوناليسم به وجود آمد. انسجام مردم كشور، فارغ از قوميتها، تعلقات فرهنگي و حتي مذهبي و نيز نگاهي صرفاً «رحماني» به دين اسلام، در رأس انديشه نهضت آزادي به دبيركلي
ابراهيم يزدي قرار داشت.
مرگِ پدر خداناباوران!
استيون هاوكينگ را شايد بتوان مشهورترين چهره علمي- فلسفي دانست كه همين چند روز پيش به جهاني ديگر رفت كه وجود آن را هرگز قبول نداشت! شهرت هاوكينگ به خاطر نظريات آتئيستي و نفي خداباوري با اتكا به نظريات علمي بود. او كه در واقع فيزيكداني بود كه اعتقاد داشت «پيش از آنكه ما علم را بفهميم، طبيعي بود كه به خلقت جهان توسط خدا باور داشته باشيم اما امروز علم توضيح متقاعدكنندهتري ارائه ميكند.» و با تكيه بر نظريات كوانتومي و علوم طبيعي سعي در توضيح پديده خلقت داشت اما سرانجام خود را نيز نتوانست قانع كند و نهايتاً اظهار نموده بود علم نميتواند صحت ادعاي خداباوران و مسائل متافيزيكي را تأييد يا رد كند. او كه در جواني مبتلا به بيماري ALS شده و توان حركت اندام نداشت نهايتاً 14 مارس امسال درگذشت.
روزنامه جوان در سالي كه گذشت در يادداشتهايي به تاريخ 29 آذر 96 (مهبانگ و خداناباوران) و 26 آذر (بررسي نسبت «داروينيسم» با «آتئيسم») به بررسي نظريات هاوكينگ و ساير نظريهپردازان و پايهگذاران آتئيسم مدرن و مقايسه آغاز عالم از نگاه خداناباوران و فلاسفه اسلامي پرداخته بود كه از آرشيو اينترنتي روزنامه قابل مطالعه است.
فيلسوف حيوانات
تام ريگان را ميتوان از معدود انديشمنداني دانست كه وجه همت غالب خود را نظريهپردازي فلسفي در حوزههاي غيرانساني و موضوعات زيستمحيطي گذاشته بود. وي معتقد است هر موجودي كه متعلَّق حيات باشد، ارزش ذاتي دارد. موجودي مصداق متعلّق حيات است كه تجربيات دروني و باطنياي همچون باور، آرزو، درك مفهوم آينده و ... دارد. چنانچه موجودي از چنين ظرفيتي بهرهمند باشد، ارزش ذاتي دارد و بايد با آن به احترام رفتار شود. از نظر ريگان به سبب آنكه حيوانات –حداقل پستانداران، پرندگان و ماهيها– متعلق حياتند، ارزش ذاتي داشته و از حقوقي پايه همچون آدميان برخوردارند و در برخورداري از حقوق پايه هيچ تمايزي ميان انسان و حيوانات وجود ندارد.
خودكشي تئوريسين «جاودانگي سرمايهداري»
مارك فيشر را ميتوان يك نظريهپرداز و تحليلگر فلسفي و اجتماعي دانست كه سال 2017 آخرين سال عمر او بود. او كه در دانشگاه لندن فلسفه تدريس ميكرد به دليل حمايتش از نظام سرمايهداري معروف بود. در نظر فيشر سرمايهداري نهتنها يگانه نظام اقتصادي و سياسي مرئي در جهان است، بلكه امكان تخيل يك بديل مناسب را نيز مسدود كرده است. اين ادعا در كتاب «رئاليسم سرمايهدارانه: آيا بديلي در كار نيست؟» به تفصيل بسط داده ميشود. رئاليسم سرمايهداري در يك تعريف اختصاري بدان معني است كه تنها ايده واقعگرايانه در دنياي معاصر كه قابليت اداره جامعه را دارد، كاپيتاليسم است. او در اين كتاب و ديگر آثارش مدعي است اين اصطلاح براي توصيف وضعيت ايدئولوژيك پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي بسيار به كار ميآيد، وضعيتي كه در آن منطق سرمايهداري حدود حيات سياسي و اجتماعي ما را با تأثيرگذاري مستقيم بر حوزه فرهنگ و سبك زندگي روزمره ترسيم ميكند. در نظر او، نتيجه يكهتازي منطق سرمايه وضعيتي است كه در آن شايد بتوان پايان جهان را تخيل كرد ولي پايان سرمايهداري را نه!
در حالي كه فيشر در تئوري فلسفي خود، نظام برخاسته از سرمايهداري را با نوعي ابديت گره ميزد، ابتداي سال ميلادي كه گذشت، در سن 48 سالگي با خودكشي به زندگياش پايان داد!
سياستمداري كه مجري پروژه «ليبراليسم» بود
شايد كمتر كسي در تاريخ معاصر به ايدئولوژي ليبراليسم در حد و اندازه برژينسكي خدمت كرده باشد. مشاور امنيت ملي كارتر رئيسجمهور اسبق امريكا واز انديشمندان سياسي داراي نفوذ ليبرال دموكراسي امريكا ميباشد. شايد بتوان برژينسكي را يكي از مهمترين استراتژيستهاي دنياي معاصر تلقي كرد كه با مشاورههاي كليدي خود به دولتمردان امريكا خاصه در عرصه تعاملات بينالمللي، سعي در حفظ نظم نوين جهاني به سركردگي امريكا و حفظ هژموني اين كشور (خصوصاً در دوران جنگ سرد با شوروي) داشت. اين سياستمدار و انديشمند كليدي امريكا، با وجود همه حمايتهايش از نظام ليبرال دموكراسي، وضعيت تمدن غرب را بحرانزده توصيف ميكرد.
از نگاه برژينسكي سكولاريسم عنانگسيخته حاكم بر نيمكره غربي در درون خود نطفه ويراني فرهنگ غربي را ميپرورد و ابرقدرتي امريكا را در معرض زوال قرار ميدهد. انسان مدرن در جستوجوي حياتي معنوي و انساني است كه دموكراسيهاي ليبرال قادر به تأمين آن نيست.
از اين رو لازم است كه غرب، درك عميقتري از بينشهاي اصيل مذهبي و فلسفي كه زيربناي تمدنهاي ديگر را تشكيل ميدهد و نيز راههايي كه اعضاي اين تمدنها منافع خود را در آن ميبينند، پيدا كند و عناصر مشترك بين تمدن غربي و ساير تمدنها را بشناسد.
نهايت اينكه ميتوان گفت برژينسكي، دشمني باهوش و سياستمداري متفكر بود كه مرگ او در خرداد امسال مقارن با نخستين ماههاي فعاليت دولتمردان كمهوش امريكايي با حضور ترامپ در كاخ سفيد شد.
كلاس درسِ سال
در ميان كلاسهاي مختلف درسي كه امسال در حوزه مباحث علوم ديني و اسلامي برگزار شد، يكي از پربارترين و جديدترين آنها «كلاسِ درس خارج فقه معماري و شهرسازي آيتالله اراكي» بود كه در اين سلسله كلاسها با نگاه به تمدن نوين اسلامي و بايستههاي معماري و شهرسازي، به استخراج قواعد فقهي و اصول و ضوابط نظم شهري از دل آيات و روايات پرداخته بود. مشروح هر يك از اين جلسات درس در فضاي مجازي با يك جستوجوي ساده قابل مشاهده و مطالعه است.
پيشخوان سال
در حوزه مطبوعاتي انديشه در سالي كه گذشت پويايي ويژهاي شاهد نبوديم. نشريات ليبرال همچنان به بازتوليد محتواهايي در نقد ماركسيسم يا دعواي زرگري با انديشه و پروژه فكري سيدجواد طباطبايي مشغول بودند و در آن سوي ميدان و در خيمه انديشه انقلاب، نشريهاي مانند خردنامه همشهري كه با تغيير رويكرد طي چندين شماره پيشين خود، اندك اندك جاي خود را ميان اهالي انديشه باز ميكرد، با نظر شهردار جديد تهران و رئيس جديد مؤسسه همشهري، تعطيل شد. البته در مقابل نشريه عصر انديشه كه مدتي انتشار آن متوقف شده بود، با تغيير تيم سردبيري مجدداً به دكهها بازگشت. روزنامهها نيز همچنان كم توجه به موضوع انديشه، انتشار مطالب خود را در اين حوزه ادامه دادند و البته با تغيير تيم رسانهاي روزنامه فرهيختگان، انتشار روزانه صفحه انديشه با رويكرد محتوايي جديد، در دستور كار قرار گرفت.
فارابي سال!
جشنواره بينالمللي فارابي ويژه تحقيقات علوم انساني و اسلامي كه با هدف شناسايي و ارتقاي پژوهشهاي اين حوزه توسط وزارت علوم، تحقيقات و فناوري با همكاري دو سازمان بينالمللي يونسكو و آيسسكو و برخي مراكز مهم علمي و پژوهشي داخلي برگزار ميشود، امسال در حوزه علوم سياسي كه يكي از پربحثترين بخشهاي اين جشنواره است، سيدجواد طباطبايي را به عنوان حائز مقام برتر در حوزه انديشه سياسي به خاطر چاپ نخستين جلد از كتاب «تاريخ انديشه سياسي جديد در اروپا» برگزيد. روزنامه جوان در يادداشتهايي كه در تاريخ 28 تيرماه امسال (ايرانشهر مدرنيته زده!)، 4 مرداد (انديشه ايرانشهري عليه ايدئولوژي ديني) و 17 مرداد همين سال (نسخه خرد ايرانشهري ما به ازاي واقعي ندارد) در روزنامه منتشر شد (قابل دسترسي در آرشيو اينترنتي روزنامه) مفصلاً به نقد انديشه سيدجواد طباطبايي پرداخت و نسبت انديشه او را با تفكر اصلاحطلبان مورد بررسي قرار داد.
نظر سال
در خصوص فضاي مجازي امسال حرف و حديثهاي زيادي شنيديم. از مراجع تقليد گرفته تا شخصيتهاي سياسي، فرهنگي و اساتيد دانشگاه اظهاراتي اغلب با مواضع از پيش مشخص منفي و مثبت به سراغ اين مقوله رفتند اما در اين ميان اظهاراتي كوتاه منتسب به رهبر انقلاب در ديدار اعضاي شوراي عالي فضاي مجازي منتشر شد كه بسيار عميقتر از كارشناسان، مسئله فضاي مجازي را به مثابه «يك ابزار تمدنساز» معرفي كرده بودند كه مفهوم «حكمراني» را در ميان مفاهيم رايج ادبيات سياسي دستخوش تغيير كرده است. ايشان در اين زمينه ميفرمايند:«فضاي مجازي يك مرحله تمدني جديد ايجاد ميكند. مثل انقلاب صنعتي كه بحثي در بحثهاي تمدني غرب شد. شايد هويت انقلاب و جامعه دستخوش تغيير شود. معناي آنها اين است كه تمام حوزههاي ما را تحت تأثير قرار دهند. جهان به يك جهان شبكهاي تبديل شده كه در آن بازيگران مختلف در كنار يكديگر فعاليت ميكنند. با توجه به اين، مفهوم «حكمراني» در جهان در حال تغيير است و چند شركت بزرگ بينالمللي فضاي مجازي را [كه در واقع فضاي حقيقي است] اداره ميكنند. اخلاق، فرهنگ و اقتصاد [در چنين شرايطي] دستخوش تغيير ميشود.»
سخن نسنجيده سال
در كنار اظهارات متفاوتي كه در سال 96 روحاني اهتمام داشت پيرامون علوم انساني ابراز نمايد و با هر اظهارنظري، حواشيآفريني نمايد اما صحبتي كه ايشان در 25 دي مبني بر «قابل نقد بودن ائمه معصومين» اظهار داشتند يكي از سخنان نسنجيدهای بود كه صاحبنظران علوم اسلامي را به واكنش واداشت. رئيسجمهور در اين تاريخ در همايش فعالان اقتصادي گفت:«وقتي پيامبر (ص) صحبت ميكرد، طرف بلند ميشد روبهروي پيامبر (ص) و ميگفت:«حرفي كه داري ميزني نظر توست يا وحي است؟» اگر پيامبر (ص) ميگفت: «نظر من است.» انتقاد ميكرد و ميگفت: «من قبول ندارم.» ما در زمان حكومت معصوم هم نقد داريم... اگر يك وقتي امام زمان(عج) ظهور كرد آن وقت هم ميشود نقد كرد.»
اين اظهارات كه بسياري از كارشناسان معارف اسلامي و برخي مراجع ديني را نيز به واكنش واداشت از اين حيث نسنجيده بود كه اولاً روايتي كه ايشان بيان كرد، از روايات غيرشيعي است كه از قضا در ادامه اين روايت كه رئيسجمهور از خاطر برده، پيامبر گوينده سخن را مورد ذم قرار ميدهد، ثانياً اينكه اين اظهارات نشان ميدهد مشكل اشراف كم به علوم انساني و اسلامي سبب ميشود تا بديهيات شيعي همچون عصمت ائمه در قول و عدمتفاوت در محتواي اقوال منتسب به ايشان و قول خداوند مطابق با نص آيه قرآن (و ما ينطق عن الهوي/ و ما وحي الا يوحي) را فراموش نمايند.
جنجال فلسفي سال
علم ديني، بودن يا نبودن!
اظهاراتي كه داورياردكاني درباره علم ديني در سال گذشته ابراز كرد، يكي از جنجاليترين اظهارات در حوزه انديشه و فلسفه بود كه بسياري از طيفهاي فكري را به واكنش برانگيخت. داورياردكاني كه در اظهارات صريح خود را در نامهاي خطاب به اعضاي همايش علم ديني منتشر كرده بود، بیان داشته بود:«اين بحث (اسلامي كردن علوم انساني) چنانكه توجه داريد ۳۰ سال است كه به نتيجه نرسيده است و به نظر نميرسد كه در آينده نيز به نتيجه برسد. وقتي مطلب سياسي با مسئله علمي خلط ميشود، هر چه بكوشند به نتيجه نميرسند. علم ماهيتي متفاوت با دين دارد و به اين جهت آن را به صفت ديني نميتوان متصف كرد. به عبارت ديگر وصف ديني نميتواند صفت ذاتي علم باشد؛ البته وجود علوم ديني محرز است و اين علوم در همه جا و بهويژه در كشور ما جايگاه ممتاز دارند اما آنها علومي هستند كه مسائلشان مسائل ديني است. علوم فقه و اصول فقه و حديث و تفسير و كلام و حتي فلسفه اسلامي در زمره علوم اسلامي هستند. علمهاي ديگر هر يك مسائل خاص خود را دارند و با روش خاص به تحقيق و پژوهش در مسائل ميپردازند و ملاك درستي و نادرستيشان رعايت روش است. هيچ علمي را با ملاك بيرون از آن نميتوان سنجيد.»
اين نامه كوتاه، موج پرتلاطمي در فضاي فكري طرفداران و منتقدان علوم انساني اسلامي برانگيخت. برخي اين اظهارات را حمل بر توبه داورياردكاني در نقد مباني علم مدرن دانسته، برخي آن را با توجه به مواضع قبلي اردكاني غيرقابل قبول دانسته و گروهي نيز اين پيام را به خستگي داورياردكاني از تحمل مسير پرفراز و نشيب حركت به سوي علم اسلامي و تمدن ديني برشمردند. در اين ميان دبيرخانه همان همايش در نامهاي ضمن تشكر از نظرات وي، اظهارات اردكاني را پاسخ داد كه در بخشي از آن نامه با اشاره به ادعاي اردكاني مبني بر جدا بودن ذات دين و علم، آمده است:« بيترديد ماهيت دين غير از علم است. دين از مصدري متعالي در اختيار بشر قرار گرفته و عروهالوثقي انسان در تعالي و استكمال نفس در نيل به مقام اخلاص و عبوديت است. اما علم، پديدهاي است بشري و البته از آنرو كه «بينسبت» با ساير قواي انساني و همچنين شرايط اجتماعي و تاريخي نيست، بيترديد از عوامل معرفتي و غيرمعرفتي متعددي متأثر ميشود. همين مناشيء تأثير است كه ميتواند صبغهها و صورتهاي متعددي به علم بدهد و آن را متصف به صفاتي مانند علوم مدرن، علوم سنتي، علوم وهمي، علوم عقلي، علوم جزيي، علوم كلي و البته علوم ديني و علوم غيرديني كند.»
البته تداخل اظهارات داورياردكاني با سخنان حسن روحاني در جشنواره فارابي و در نفي تفكيك علم به دو دسته ديني و غيرديني، در برجسته شدن اين اظهارات بيتأثير نبود.