آيتالله كعبي در همايش بررسي انديشه ولايت فقيه در منظومه فكري استاد منذر (حجتالاسلام علي ابوالحسني) ضمن تبيين رويكردهاي ممكن به مسئله ولايت فقيه، به بررسي ديدگاه مرحوم منذر پرداخت.
آيتالله كعبي در اين نشست گفت: «چند رويكرد نسبت به بررسي ولايت فقيه وجود دارد؛ يكي حوزه فلسفه سياسي است. دوم رويكرد فقهي است. سوم رويكرد حقوقي است كه بر اساس اصول ۵۷، ۵، ۱۱۰، ۱۰۷، ۱۰۸، ۱۰۹، ۱۱۱ و ۱۱۲ قانون اساسي در مورد ولايت فقيه بحث كنيم. چهارم رويكرد كلامي است كه ولايت فقيه را امتداد نبوت بدانيم. پنجم رويكرد اخلاقي است كه نقش ولايت فقيه را در ارتقاي اخلاقي جامعه مورد بررسي قرار دهيم. ششم رويكرد تاريخي - اجتماعي است كه دو نوع ميتوان بحث كرد؛ يكي اينكه در طول تاريخ ولايت فقيه چه سرگذشتي داشته و دوم اينكه فقها چگونه اين ولايت را اعمال كردهاند.»
وي افزود: «عمده تحقيقات آقاي منذر به بخش آخر بازميگردد يعني سير تحول ولايت فقيه در تاريخ و چگونگي اعمال آن در طول تاريخ. بايد اين توضيح را داد كه با نگاه جامعهشناسي و تاريخي محرك اصلي و كانون شكلگيري دولتها چيست؟ ماركسيستها ميگويند انقلابها در طبقه پايين شكل ميگيرد و نظام سوسياليستي تشكيل ميشود و چرخه ماترياليسم تاريخي را مطرح ميكنند.»
وي ادامه داد: «نگاه دوم رويكرد كاركردگرايانه دوركيم است كه در اين نگاه مبناي شكلگيري دولتها تقسيم كار و توزيع نقش است. ما هم بر اساس آيه ۲۱۳ سوره بقره اصول استخدام، تسخير و عدالت را مورد توجه قرار ميدهيم كه در اين مورد علامه طباطبايي ذيل اين آيه و شهيد مطهري در كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم اين بحث را مطرح ميكنند.»
وي افزود: «يك نگاه ديگري از منظر جامعهشناسي سياسي و تاريخ ميتوان به ولايت فقيه داشت و آن نگاه ماكس وبر است و مشروعيت كاريزماتيك را مطرح ميكند.»
عضو مجلس خبرگان رهبري گفت: «اما سرگذشت ولايت فقيه و فقيهان را در پهنه سياست ايران يا جهان تشيع بخواهيم تحليل كنيم چه رويكردي بايد اتخاذ كنيم؟ نقطه كانوني تحليل اجتماعي و سياسي ولايت فقيه، پيوند امت و امامت است و اين مسئله مورد تأكيد مرحوم منذر بود. در منظومه شيعه امامت روح اسلام است و اسلام بدون رهبري الهي مانند جسم بدون روح است و امامت است كه به جامعه پويايي و بالندگي ميدهد. اسلام بدون امامت نه پيشرفتي دارد و نه نتيجهاي. دچار ايستايي و ركود ميشود و عقبماندگي تاريخي مسير حتمي جامعه بدون ولايت و امامت است.»