داوري اردكاني در اين نشست ضمن بيان شكلگيري دغدغه علوم انساني در دهههاي اخير در كشور اظهار داشت: «حدود 20 سال است كه علوم انساني بهتدريج مسئله ما شده است. علوم انساني مربوط به جهان مدرن است. اينكه ما جهان مدرن را تأييد نميكنيم، يك چيز است اما اينكه جهان فعلي يك جهان مدرن است، چيز ديگري است. به عنوان مثال ما سكولاريسم را قبول نداريم اما نظم جهان سكولار است، بنابراين اگر قرار باشد هر چيزي را قبول نداريم بگوييم وجود ندارد، گرفتاري ايجاد ميشود. لذا يا چيزي كه هست تصديق يا اگر نميخواهيم باشد برايش چارهانديشي ميكنيم.»
وي افزود: تجربه به من نشان داده كه در اين 7۰-6۰ سالي كه با علوم انساني و اجتماعي آشنا شديم، بسيار از آن كم استفاده كرديم. ما پژوهش مسائل كشور در اين علم را كم انجام دادهايم. استادان فاضل و خوبي داريم ولي متأسفانه از ميان آنها كمتر به مسائل كشور ميپردازيم. دانشمندان ما فقط وظيفه نظريه دادن و درس آموختن ندارند. اينها لازم است ولي ما اينها را براي درمان درد نااميدي و اينكه از آنها استفاده كنيم، ياد ميگيريم.
وي تصريح كرد: ما كشوري داريم كه راه طولاني براي توسعه دارد. بنابراين بايد علومي را طلبيد كه ما را به اصلاح امور و مقصد برساند. به آموزههايي احتياج داريم كه ما را از اين وضعيت نجات بدهد. درد و گرفتاري ما هم اين است كه راههايي را بطلبيم كه ما را به مقصد برساند. علم، تفنن نيست؛ چارهساز است. ما با هيچ كدام از شئون اين علوم، رابطه درستي نداشتيم و هيچ كدامشان در جاي درست خود قرار نگرفتهاند. ما سه برابر معدل جهاني مهندس پرورش ميدهيم ولي به يك سوم معدل جهاني هم به مهندس نياز نداريم. بهترين استعدادهاي ما در كشور مهندس ميشوند. مهندس خوب است ولي آيا چون مهندس خوب است بايد او را وزير، خطيب و... كرد؟ خير؛ هر كسي در جاي خودش مهم است.
رئيس فرهنگستان علوم افزود: در كشورهاي توسعهيافته، مشكلترين رشتهها، رشتههاي علوم انساني و آسانترين رشتهها، رشتههاي مهندسي است. اما ما با ابتداي تجدد، آشنايي كمي با علوم انساني پيدا كرديم و در آن بيشتر كار نظري ميكنيم. اينكه من راجع به علم نوشتهام، آسان نبود و بسيار هم ملامت شدم كه اشكالي ندارد ولي درد اين است كه به من ميگويند راجع به علم ننويس. ننويس كه علم مقالهنويسي نيست. ننويس كه دانشگاه و جامعه از هم جدا نيستند. اگر قرار است كه بنده و همكارم با يكديگر تعارف كنيم آن وقت ديگر نميشود بين خوب و بد فرق قائل شد. ما بايد ملاك دانشمند را تعيين كنيم.
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي تأكيد كرد: ما با علوم انساني تكليفمان را روشن نكرديم. نه شما كه جوان هستيد و نه من و همكارانم كه سني از ما گذشته است. ما دوست نداريم كه بگوييم با علوم انساني چه بايد كرد و به چه كارمان ميآيد. ما با علوم انساني تكليفمان مشخص نيست و رابطهمان رابطه دوستي و صميميت نيست. رابطه ما رابطه مصرف و مصرفكننده است ولي علم را نميتوان مصرف كرد و به كار برد. به قول يكي از فيلسوفان، علم مستبدترين مستبدهاست. يعني هيچ حرفي نميشنود و به علم نميشود چيزي را تحميل كرد.
وي در پايان خاطرنشان كرد: ما به همه علوم در وضع خاص تاريخي خاصي كه قرار داريم، نياز داريم. اين علوم فقط گرفتني و اخذكردني نيست. بلكه بايد آنها را گرفت و در جاي خودش قرار داد. در جامعه جديد علم يك وسيله نيست بلكه جزء ضروري، قوامبخش، ستون و محور جامعه جديد است. علوم هر كدام جايگاه و شأني دارند كه بايد آنها را گرفت و در جاي خودش گذاشت. ما انديشمنداني ميخواهيم كه در جاي خودشان مسائل را مطرح كنند. با مقاله نوشتن كار علم تمام نميشود.