حجتالاسلام دكتر محمدرضا يزداني در اين همايش گفت:«فيلسوفان مسلمان در فلسفه سياسي به پژوهش درباره وحي و قرآن و فهم آن پرداختهاند. حاصل پژوهش فيلسوفان مسلمان اين است كه وحي الهي و قرآن كريم تنزيل حقايق از جانب حق تعالي است و فيلسوفان مسلمان همت خود را به فهم و دريافت آن حقايق عالي مصروف داشتهاند.
نظريههايي كه فيلسوفان مسلمان درباره حقيقت وحي ارائه كرده متنوع و متعدد است و در اين فرصت امكان طرح و بررسي همه آنها وجود ندارد. در فلسفه اسلامي در باب معارف عقلي نظري الهي بارها گفته و پذيرفته شده است كه متن وحياني وراي ظواهر، حقايق متعالي عقلي را در نظر دارد و خود متن ما را به آن حقايق متعالي ميخواند. حال آيا اين موضوع درباره احكام حكمت عملي و مصاديق آنها هم صدق ميكند يا نه؟ فيلسوفان ما به طور مستقيم به اين موضوع نپرداختهاند، اما برآيند گفتار آنان همين است. چنانكه فيلسوفان مسلمان در مباحث فلسفه سياسي به تفصيل تحليل خود از فلسفه شريعت را بيان كردهاند. تبيين و توضيح فلسفه شريعت در آثار اين فيلسوفان حاكي از آن است كه آنان احكام شرعي را پريشان و بيارتباط با هم و نامنسجم ، بيقاعده و غير عقلي نميدانند، بلكه احكام شرعي را راجع به احكام كلي عقلي ميدانند.»
وي همچنين افزود:«از منظر فيلسوفان مسلمان، اجباري نظري براي جمود بر ظواهر يا مانعي نظري براي پيشرفت جوامع اسلامي وجود ندارد. آنان متن وحياني را در درون يك نظام عقلي و بر پايه آن تحليل ميكنند و تفسيري عقلي از شريعت داشته و فلسفه شريعت عقلي ارائه ميكنند. اين فلسفه عقلي شريعت، مبتني بر تحليل عقلي از ضرورت وحي، دريافت وحي و ارائه وحي است. فيلسوفان مسلمان تحليل خود از وحي ، پيامبري، دين و شريعت را در بخش مربوط به فلسفه سياسي ارائه كردهاند. از نظر آنان ضرورت وحي و پيامبري ناشي از ويژگيهاي وجودي انسان و كمال و سعادت او و زندگي اجتماعي و نياز به قانون و شريعت براي زندگي اجتماعي است.»
يزداني با اشاره به ديدگاه فلاسفه مسلمان به وحي ابراز داشت:«فيلسوفان مسلمان ديدگاههاي متعدد و متكاملي درباره چگونگي وحي و تحليل آن عرضه داشتهاند كه كم و بيش در يك نظريه جامع قابل بازسازي است. از بيان و تحليل اين فيلسوفان بر ميآيد كه چهره آن سويي وحي، القاي قوه يا اعطاي علم و عقل بسيط است. فرآيند وحي، در چهره اين سويي آن از عقل فعال تا ناطقه ، متخيله و حواس پيامبر دامنه دارد و اظهار آن براي مخاطبان در قالب مثالات ، محاكات و... صورت ميگيرد. بدين ترتيب حقيقت وحي يك حقيقت متعالي عقلي و معنوي است و اظهار و ابراز حقايق وحياني براي مخاطبان پيامبران به تناسب ويژگيهاي فرهنگي، اجتماعي، تمدني و تاريخي آنان و رعايت سطح علمي و عقلي آنان صورت گرفته است.
از اين رو وراي ظواهر بيانات ديني و با توجه به همين ظواهر و بر پايه آنها، حقايق متعالي عقلي كلي انساني الهي لحاظ شده است. فيلسوفان ما كم و بيش با ارائه مفاهيم و ابزاري چون مثالات، محاكات، قدرت و استعداد مخاطبان و سطح بندي آنان و منازل نزول قرآن؛ از مقام واحديت يا احديت تا حقيقت كلي عقلي الفاظ و مفاهيم و تا مصاديق جزئي الفاظ و مفاهيم تا الفاظ قرآن كريم و...، راههايي براي آشنايي و دريافت و فهم و نيل به آن حقايق متعالي الهي عقلي نشان دادهاند.»