مهدی پورصفا
رابطه با شرق يكي از مهمترين محورهاي مورد بحث در ايران بوده است. بسياري از رابطه ايران با شرق دفاع ميكنند و برخي ديگر آن را فاقد هرگونه فايدهاي براي نظام جمهوري اسلامي ايران ميدانند. مهمترين استدلال طرف مقابل نيز آن است كه شرق توان تكنولوژيك و اقتصادي مورد نياز براي رابطه با ايران را ندارد و از ارتباط با شرق چيزي گريبان ايران نشده است، با اين حال به نظر ميرسد حتي با اين استدلال هم در حوزه نظامي و هم در حوزه اقتصادي مهمترين آوردههاي ايران در طول 40 سال گذشته از طرف شرق بوده است. از همين رو است كه رهبر معظم انقلاب اسلامي چندي پيش نيز در ديدار با مردم تبريز به اين نكته اشاره كردند و خواستار روابط نزديك ايران با كشورهاي شرقي و همسايه ايران شدند، البته مصداق سخنان رهبري تنها به كشورهايی همچون روسيه و چين محدود نيست و ايشان بر ضرورت توسعه روابط با كشورهاي همسايه نيز تأكيده كردهاند و ايران نيز در طول سالهاي اخير با امضاي تفاهمنامههاي متعدد در اين مسير قدم برداشته است. در شماره پيشين برخي از موارد اهميت برقراري تحكيم روابط با شرق را برشمرديم و در اين گزارش به برخي ديگر از آنها اشاره ميكنيم.
ارزهاي شرقي راهي براي خنثيسازي تحريمهاي غربي
يكي از مهمترين تهديداتي كه در طول سالهاي گذشته نظام جمهوري اسلامي ايران به صورت مداوم از سوي غرب با آن روبه رو بوده و سبب فشار فراواني به پايههاي اقتصادي كشور شده بحث تحريمهاست. شايد يكي از مهمترين مواردي كه دستگاههاي اقتصادي نظام جمهوري اسلامي نتوانستند آن را به طور كامل حل كنند، بحث تحريمهاي پولي و ارزي بوده است.
امريكا با استفاده از حاكميت دلار بر روابط اقتصادي جهاني تلاش كرده است از هرگونه مبادله پولي به نفع جمهوري اسلامي ايران جلوگيري كند. گرچه پس از امضاي توافق برجام بخشي از اين موانع حل شدند، اما از آنجا كه عمده كانال اثرگذاري تحريمهاي موجود بر اقتصاد ايران دلار است و از سويي كشورهاي اروپايي هم عمدتاً داراي پول واحد يورو هستند كه هم در اثر وابستگي به امريكا و هم بهدليل يگانه بودن واحد پولي امكان تحريم مجدد وجود دارد، لذا تعامل با كشورهاي شرقي كه داراي پولهاي متنوعي هستند، جهت تعاملات دو يا چند جانبه پولي، يكي از راهكارهاي كاهش و از بين بردن فشارهاي اقتصادي دشمن است.
در طول سالهاي گذشته نيز شاهد بوده ايم كه كشورهاي بزرگي در اين مسير قدم گذاشتهاند، از جمله اين قراردادها ميتوان به پيمان پولي دو جانبه روسيه و چين اشاره كرد.
روسيه و چين در تلاش براي حذف دلار از معاملات تجاري خود، قرارداد ارزي را در سال ۲۰۱۴ به امضا رساندند. براساس اين قرارداد، بانكهاي مركزي روسيه و چين توافق كردند تا پرداختهاي دوجانبه خود را با پولهاي ملي خود انجام و وابستگي خود را به دلار امريكا كاهش دهند. در واقع پس از بحرانهاي سياسي اوكراين در سال ۲۰۱۴ و وضع تحريم ازسوي كشورهاي غربي بر اقتصاد روسيه، بانكهاي مركزي چين و روسيه بهمنظور تحكيم روابط ميان دو كشور، چنين قراردادي را طراحي كردند.
اغلب كشورهايي كه تجارت گسترده با يكديگر دارند از اين پيمانها استفاده ميكنند، بنابراين در وهله اول هدف اين پيمانها تسهيلسازي معاملات و همينطور كاهش اثرات نوسان ارز در روابط بين كشورهاي همپيمان است. اين پيمان در نهايت منجر به حذف ارز سومي كه تا قبل از پيمان در تجارت بين كشورها متداول بود، ميشود. هم اكنون ايران با تركيه نيز يك پيمان دوجانبه ارزي با تركيه دارد كه توانسته كمك قابل توجهي در كاهش بخشي از فشارها عليه ايران در حوزه تحريمها داشته باشد، از اين رو توسعه روابط ايران با كشورهاي شرقي در اين حوزه ميتواند بسياري از مشكلات را تخفيف دهد.
چرا ايران روابط بهتر نظامي با شرق دارد
روابط نظامي و امنيتي نيز يكي از مواردي است كه ميتواند زمينه توسعه روابط دو كشور را فراهم كند. ايران و كشورهاي شرقي زمينههاي گستردهاي براي توسعه روابط دو جانبه دارند، به عنوان مثال ايران و روسيه در حوزه فناوري نظامي سالهاست با يكديگر همكاري ميكنند. اوج اين همكاريها مربوط به دوران پس از پايان جنگ تحميلي ميشود. جمهوري اسلامي ايران پس از پشت سر گذاشتن هشت سال نبرد همه جانبه با قدرتمندترين ارتش وقت منطقه كه بخشهاي متعددي از يگانهاي رزمي كشور را دچار فرسايش و محدوديت ادواتي كرده بود، سعي كرد با برقراري ارتباط نظامي با همسايه شمالي، نيازهاي خود در حوزه تجهيزاتي را تا حد چشمگيري تأمين كند. در همان ماههاي ابتدايي انقلاب بود كه تمامي ارتباطات جمهوري اسلامي با ايالات متحده امريكا به عنوان يكي ديگر از دو قطب برتر آن زمان قطع شد. خريد تسليحاتي از رقيب سنتي امريكاييها، اقدامي هوشمندانه و مؤثر توسط مسئولان سياسي و نظامي وقت بود، هرچند اين رابطه با روسها چندان هم بيدردسر نبوده و آنها در پروژههاي بسياري كه حتي پول آن را نيز دريافت كرده بودند، كارشكنيهايي صورت دادند، به عنوان مثال در مقطع خريد جنگندههاي ميگ 29، پس از ورود فالكرومهاي خريداري شده به ايران، روند عملياتي شدن اين جنگندهها «به دليل مشكلات ايجاد شده توسط روسها» مورد رضايت ايران قرار نگرفت و در واقع بايد اينگونه گفت كه اگر جسارت و توان بالاي متخصصان ايراني نبود، به دليل «پشتيباني ناقص و نامطلوب روسها» فالكرومهاي ايراني نيز مانند برخي كشورها از رده خارج ميشدند. در واقع با وجود «در دسترس نبودن برخي دفترچههاي فني» كه بايد تحويل داده ميشد، ميگهاي نهاجا نه تنها از پا نيفتادند بلكه روند نگهداري آنها نيز بهتر شد و در چند سال اخير، چندين فروند از اين پرندههاي زمينگير شده به خط پروازي بازگردانده شدند.
با اين حال به نظر ميرسد همكاري راهبردي ايران و روسيه در پرونده سوريه توانسته زمينه را براي همكاريهاي گسترده بين دو كشور باز كند كه به عنوان مثال ميتوان به تحويل سامانه هوايي اس300 اشاره كرد. همچنين نظاميان ايراني و روسي نيز همكاريهاي گستردهاي را درحوزه نظامي و در مقابله با تروريستها تجربه كردهاند. روابط ايران-چين نيز در حوزه نظامي پيشرفتهاي زيادي را تجربه كرده است، به عنوان مثال ميتوان به سفر تعداد زيادي از مقامات نظامي ايران به كشور چين اشاره كرد كه زمينه را براي گسترش روابط دو طرف در تمامي زمينهها فراهم كرده است. كنار هم گذاشتن اين پازلها ميتواند به راحتي هوشمندانه بودن توسعه روابط ايران و شرق را نشان دهد. در شمارههاي آينده نگاه دقيق تري به ساير حوزههايي خواهيم انداخت كه ميتواند زمينهاي براي روابط بهتر ايران و بلوك شرق فراهم آورد.