یک روز ناظم مدرسه دانشآموزی را میبیند که در حیاط مدرسه با تیرکمان کلاغها را میزند. ناظم گوش دانشآموز را میپیچاند و تیرکمانش را میگیرد. روز بعد همان دانشآموز را صدا میزند و جیبهایش را میگردد تا یک تیرکمان دیگر پیدا میکند. باز هم تنبیهش میکند و تیرکمان را میگیرد. فردای آن روز دوباره دانشآموز را در حیاط مدرسه میبیند و این بار بیمقدمه گوشش را میپیچاند! دانشآموز میگوید: این دفعه دیگه چرا؟! ناظم میگوید: من که میدانم الان میخواهی بروی تیرکمان بسازی و جایی قایم کنی که من پیدایش نکنم! به خاطر همین تنبیهت میکنم!
این هم میگذرد، یک روز دیگر ناظم باز هم آن دانشآموز را صدا میکند و گوشش را میپیچاند! دانشآموز بینوا گریه میکند و میگوید: آقا به خدا با این همه مبصر و خبرچین ما نمیتوانیم تیرکمان بیاوریم مدرسه. ناظم میگوید: اتفاقاً به خاطر همین میزنمت! امروز من به مدیر مدرسه میگفتم که بچهها تیرکمان میآورند، باور نمیکرد اما من هر کاری کردم نتوانستم یک تیرکمان توی مدرسه پیدا کنم! چرا دیگر تیرکمان نمیآوری؟ میخواهی من را ضایع کنی؟!
بعدش در مدرسه قانون میگذارد که بچهها باید هر روز با خودشان تیرکمان بیاورند تا ناظم ازشان بگیرد و تنبیهشان کند. بالاخره مدرسه حساب کتاب دارد. الکی که نیست!
حالا حکایت ماست با شورای امنیت؛ گفته میشود نمایندگان آمریکا، بریتانیا و فرانسه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، پیشنویس قطعنامهای را تهیه کردهاند که هدف آن در ظاهر «تمدید تحریم تسلیحاتی یمن برای یک سال دیگر» و در واقع محکومیت ایران به خاطر ناکامی در ارسال موشک به حوثیهای یمن است! یعنی اینکه ناظمها ناراحت شدهاند که ما موشک نمیفرستیم یمن تا آنها بگیرند و متهممان کنند! فقط یک ابهامی وجود دارد، اگر ما محکومیم که موشک نمیفرستیم، پس آن نمایش سفیر امریکا که موشک مثلاً ایرانی را نشان میداد چه بود؟ بالاخره ما الان حرف کی را باور کنیم؟!