صادق زيباكلام در سرمقاله روزنامه شرق ضمن توصيفات منفي در مورد نشست خبري رئيس جمهور و نيز گفتوگوي تلويزيوني دو هفته قبل او، صراحتاً مطرح ميكند كه چرا اصلاً رئيس جمهور اصرار بر برگزاري نشست خبري دارد! زيباكلام در اين يادداشت با تيتر «چرا اصرار بر نشست خبري؟» مينويسد: «هر گفتوگويي كه دكتر روحاني از زمان انتخاب در دور دوم تاكنون انجام داده باعث ريزش شمار بيشتري از آراي او شده است. در خوشبينانهترين حالت ميتوان گفت دستكم هيچ گفتوگويي باعث بالارفتن محبوبيت رئيسجمهور نشده است. »
زيباكلام با اشاره به اينكه مردم با اشتياق پاي تلويزيون مينشينند تا سخنان روحاني را در مورد مشكلات خود بشنوند، مينويسد: «مخاطب منتظر است ببيند دكتر روحاني چه دستورالعمل، راهحل، تدبير و «چه بايد كرد»ي براي مشكلات و نابسامانيها فراهم كرده است. آقاي روحاني بهجز مطالب زيبا و شيوا و يكسري كليگويي و وعده و وعيد و تلاش براي دادن اميد به آينده، عملاً حرف ديگري به مخاطب تحويل نميدهد.» زیبا کلام در نهايت آب پاكي را روي دست روحاني و مردم و رسانهها ميريزد: «اين تنها راه بيان مسائل نيست، حتماً ميتوان از طرق مختلف، مسائل را با مردم در ميان گذاشت و تا اين حد باورنكردني، در افكار عمومي ظاهر نشد. »
يعني رئيس جمهور در گفتوگوها و نشستهاي خبري آنقدر ضعيف ظاهر شده كه امثال زيباكلام با همه اداهاي روشنفكري و لزوم تعامل مستقيم مسئولان با مردم و پاسخگويي به نمايندگان رسانهها ترجيح ميدهند حسن روحاني نه گفتوگو كند و نه مصاحبه؛ فقط ميماند سخنراني كه چنين پيشنهادي به روحاني يادآور جملات خود روحاني است كه «گويي دوران پيامهاي يك طرفه به سرآمده و كم كم به نقطهاي ميرسيم كه جايي براي استبداد پيام نباشد و ديگر دوران رساندن پيام از طريق بلندگوهاي يك طرفه، منبرهاي يك طرفه، تريبونهاي يك طرفه و سنتي به سرآمده است. »
عبور از اصلاحات به سوي شورش!
هاشم آغاجري، از چهرههاي جنجالي اصلاحطلب در تازهترين اظهارات خود اصلاح طلبان را به محافظه كاري متهم كرده است كه مردم را از سوريه شدن ميترسانند، اما مردم نهايت راه شورش را برميگزينند!
آغاجري ميگويد: «اصلاحطلبان تا كي جامعه را از ترس سوريه شدن و اميد به بهبود پشت خود نگه ميدارند؟ مردم مستأصل، بين خودكشي يا شورش، احتمالاً شورش را برميگزينند شايد نجات يابند. اصلاحات ۲۰ سال است تنها پيشنهاد سلبي به مردم ميدهد: انتخاب بين بد و بدتر! جمعبندي دو دهه به مردم آموخته اين سيستم اصلاح نشده، بلكه اصلاحطلبان محافظهكار شدهاند!» متأسفانه اصلاح طلبان اكنون راه خود را از چنين اظهاراتي جدا نميكنند و حتي نشانههايي از اظهارات برخي ديگرشان هست كه تاييدي بر همين سخنان آغاجري مبني بر بي اثر بودن راه اصلاح طلبانه است و طبيعي است كه اذهان به سمت آشوبهاي فتنه 88 برود كه هنوز اصلاح طلبان از آن برائت نجستهاند و در عين حال شاكي هستند كه چرا نظام با آنها رفتار ديگري دارد (اگر ادعايشان مبني بر رفتار متفاوت نظام را بتوان پذيرفت).
عبارت «پيشلرزه» درباره آشوبهاي دي ماه نيز توسط عباس عبدي، از تئوريسينهاي اين جريان به صراحت مورد اشاره قرار گرفته است.
حاميان فتنهگرها ميخواهند سردمدار گفتوگوي ملي شوند!
تناقض اصلاح طلبان در همزماني دفاع از آشوب و در عين حال دم از گفتوگوي ملي دستمايه نقد در يك مصاحبه شده است. اسدالله بادامچيان، فعال سياسي اصولگرا در گفتوگو با سايت اصلاح طلب جماران در مورد گفتوگوي ملي گفته است كه «اينكه روي آشوبهاي اخير عنوان اعتراض بگذاريم غلط است. جالب است كساني كه از همين فتنه گرها در فتنههاي 78 و 88 حمايت ميكردند ميخواهند سردمدار گفت و گوي ملي شوند؛ اين امر ميسر نيست مگر اينكه از گذشته خود عذرخواهي كنند و راه صحيح را پيش بگيرند.» بادامچيان معتقد است اصلاح طلبان چون به بن بست خوردهاند، بحث گفت و گوي ملي را مطرح ميكنند و به عنوان شاهد مثال از رسانههايشان ميگويد: «همين الآن نشريات گوناگون را نگاه كنيد؛ اينها وحدت آفرين است؟»
اصلاح طلبان ميخواهند اداي روشنفكري و گفتوگوي ملي بياند، اما عملاً در همه سالهاي گذشته جز كينه افروزي و دوقطبي سازي در جامعه هيچ نكردهاند.