کد خبر: 894352
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۱
نگاهي به فيلم «امير» ساخته نيما اقليما
«امير» نام فيلمي است به كارگرداني نيما اقليما، با شكل و شمايلي شبيه سينماي هنر و تجربه. اين فيلم داستان انفصال است...
محمدرضا بحراني

«امير» نام فيلمي است به كارگرداني نيما اقليما، با شكل و شمايلي شبيه سينماي هنر و تجربه. اين فيلم داستان انفصال است؛ داستان آدم‌هاي به بن بست رسيده، آدم‌هاي تمام شده، رابطه‌هاي فروپاشيده. 
اين فيلم زندگي دو خانواده از طبقه متوسط شهري را از نظر مي‌گذراند؛ خانواده‌هايي كه هر كدام به شكلي متلاشي شده‌اند. 
حلقه اتصال اين دو خانواده، جواني است به نام امير كه با روش ويژه خود سعي در ترميم رابطه‌ها در هركدام از خانواده‌ها دارد. 
پرسوناژهاي فيلم هركدام در دنياي خود زندگي مي‌كنند؛ دنياهاي خودساخته‌اي كه كه الزاماً نقاط اشتراك و ارتباط چنداني با دنياي اطرافيانشان ندارند، در نتيجه اعمال و رفتارشان از سوي اطرافيان قابل درك نيست و اين عدم ارتباط موجب كج‌فهمي، بد فهمي و نافهمي تك تك اعمالشان از منظر اطرافيان است. 
در اين ميان امير با رفتاري ابرانسان‌گونه همچون يك مصلح اجتماعي در پي ايجاد وصل و وفاق و وصال ميان اين همه بريدگي و انفصال و انفكاك است. 
امير به رغم ظاهر نچسب و دافعه‌برانگيز خود، باطني اخلاقي و مؤمن دارد. شخصيت ويژه او و شمايل رفتارش با اطرافيان شايد چندان عرف پسند نباشد، اما او همواره در انتخاب‌هايش اخلاقيات را در نظر مي‌گيرد.
 امير در روابط شخصي خود شكست خورده و جبران مافات اين شكست‌خوردگي را در تلاش براي ترميم روابط اطرافيانش مي‌داند و در اين راه او دست به از خودگذشتگي مي‌زند.
 هيچ‌گاه اداي يك قهرمان را درنمي‌آورد چراكه خود را قهرمان نمي‌داند. آدم توداري است و حاضر نيست سفره دلش را پيش اين و آن باز كند. 
حاضر نيست به شكست‌هايش اعتراف كند. تا كسي حرفي نزند، او هم چيزي براي گفتن ندارد. مي‌توان با او ساعت‌ها در يك اتاق بود، بدون رد و بدل شدن هيچ كلمه اي. حضورش تعيين كننده است. توانايي تحليل مسائل، بازي كردن و ور رفتن با يك مسئله تا يافتن راه‌حل آن مسئله را دارد. وقتي از كسي يا چيزي خوشش بيايد به او لبخند نمي‌زند يا مهربانانه رفتار نمي‌كند.ابراز محبتش را به روش شخصي خود انجام مي‌دهد؛ روشي كه شايد چندان عرفي نباشد اما اخلاقي چرا. معمولاً به آد‌م‌ها مستقيم نگاه نمي‌كند، نگاهش را مي‌دزدد، خونسرد است، نه چيز خوشحال‌كننده‌اي او را خوشحال مي‌كند و نه از چيز ناراحت‌كننده‌اي ناراحت مي‌شود. در صورت او نمي‌توان نشاني از خوشحالي، غم، ترس، تعجب و... يافت، ميميك صورتي خشك، سرد و بي‌روح دارد، به‌رغم ظاهر خشك و نامنعطفش توانايي ارتباط با گستره گوناگون آدم‌هايي كه در اطرافش مي‌زيند را دارد با حفظ اصول خود، هيچ‌گاه احساساتي نمي‌شود چراكه در گذشته از احساساتي شدن ضرر كرده، هنگام بروز مصائب و سختي‌ها با داشتن انعطاف لازم از پس حل آن مشكل بر مي‌آيد. 
به لحاظ بصري، فيلم از شيوه قاب‌بندي‌هاي پساكلاسيك بهره مي‌برد. لوك روم‌هاي وارونه با فضاي منفي زياد، حجم بالايي از تصاوير فيلم را پوشش مي‌دهد و اين خود تكمله‌اي است براي القاي حس به بن‌بست رسيدگي، تمام شدگي، فروپاشيدگي، انتهايافتگي و ازهم‌گسيختگي انسان‌هاي فيلم و رابطه‌هايشان.
 سبك دوربين آرام، نورپردازي‌هاي سرد و استفاده فراوان از توناليته خاكستري همگي در جهت انفصالي هستند كه فيلم بر آن تأكيد مي‌كند. 
در پايان باید يادآور شد كه فيلمساز در وادي خلق شخصيتي ماندگار گام گذاشته است؛ وادي‌ای كه عبور از آن امري بس صعب و دشوار است. او سعي كرده اميري بسازد شايسته اين نام؛‌ اميري كه «امير» باشد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار