احمدرضا صدري
تيتر روزنامه لبناني «المحرر» در 28 ژانويه سال 1974 (هشتم بهمن 1352) براي همه كساني كه در جريان امور سياسي اين كشور و نيز وقايع ايران قرار داشتند، شگفتانگيز بود: «صدر به روي حكومت ايران آتش گشوده است!» در توضيح اين نقل قول، از امام موسي صدر آمده بود: «روحانيت ايران در رأس مبارزه عليه ظلم، جور، استبداد و تجاوز حكومت [شاه] قرار دارد». اين گفتوگو پنج سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران توسط روزنامه «المحرر» با رهبر فقيد شيعيان لبنان صورت گرفته كه سند محكمي بر همدلي و همراهي امام موسي صدر با نهضت امام خميني، روحانيت و مردم مبارز ايران عليه رژيم شاه، از سالها پيش از پيروزي انقلاب است. اين گفتوگو آشكارا بيانگر اين حقيقت است كه در شرايطي كه امام خميني در داخل و خارج از ايران حتي توسط نزديكترين ياران خود «آيتالله» يا «آقا» ناميده ميشدند، امام موسي صدر در سطح مهمترين مطبوعات جهان عرب، رسماً ايشان را «امام» ناميد. نكتهاي كه اين گفتوگو را با وجود سپري شدن 42 سال همچنان باطراوت و مهم و بحثبرانگيز نگه داشته است، اشارات ظريف و هوشمندانه امام موسي صدر بر ضرورت وحدت، همكاري ميان ايران و كشورهاي حاشيه خليج فارس، همبستگي مردم ايران با جهان عرب و ضرورت وفاداري شيعيان جهان عرب به وطن خويش و نهايتاً ضرورت پيشگامي شيعيان در مقابله جهان اسلام با اسرائيل است. آنچه در پي ميآيد، مروري تحليلي بر محتواي اين گفت و شنود است كه در آستانه چهلمين سالروز پيروزي انقلاب اسلامي، بهنگام و مفيد به نظر ميرسد.
مسئولان اطلاعات ايران، سخنان مرا تحريف كردند!
در روزهاي انجام اين گفتوگو، برخي رسانههاي ايراني با تمسك به نقل قولي مخدوش از امام صدر، حملاتي را عليه وي انجام داده بودند. آغازين سؤال خبرنگار المحرر نيز معطوف به اين موضوع است. امام صدر ريشه اين حملات را، به تحريف سخنانش در يك مصاحبه از سوي ساواك مرتبط ميداند و ميگويد: «قصه از زماني شروع شد كه استاد جلال كشك، درباره موضوعات دين، مذهب و روابط عربي- ايراني با من مصاحبهاي كرد كه در شماره ويژه عيد فطرِ مجله الحوادث به چاپ رسيد. در آن مصاحبه راجع به شيعيانِ كشورهاي حاشيه خليج فارس، گرايشها، تابعيت و مواضع آنها نيز صحبت كرديم چراكه من سال گذشته به آن منطقه سفر و با شيعيان آنجا ديدار كرده بودم. آنروز در پاسخ به يكي از سؤالها تصريح كردم كه شيعيان آن كشورها، عيناً همان حكم شيعيان ديگر كشورها را دارند يعني به وطن خود علاقهمند و وفادار هستند، بر عروبت خود تأكيد دارند، از تماميت كشور خود دفاع و در راه سربلندي و سازندگي آن تلاش ميكنند. به نظر ميرسد اين جمله، براي برخي مسئولان اطلاعات ايران در لبنان ناخوشايند بود. آنها سخن من را مخدوش و از طريق مطبوعات ايران حمله متمركزي را آغاز كردند. نوع مطالب و تعابير مطبوعات يكي بود. همين امر نشان ميداد كه منبع خبر يكي است و اخبار توسط اطلاعات در اختيار مطبوعات قرار گرفته است. آنها مرا متهم كردند كه تعصب عربي دارم و عليه منافع ايران در خليج فارس اقدام كردهام. زماني نيز كه دبير كل مجلس اعلاي اسلامي شيعه يادداشتي را جهت توضيح و اعتراض براي حكومت ايران ارسال كرد، مطبوعات را از چاپ آن منع كردند. البته به اين حد نيز اكتفا نكردند. نامهاي را جعل، به من منسوب و در روزنامهها منتشر كردند كه طي آن چنين وانمود شده بود كه گويا من ديدگاه رهبري فعلي ايران درباره بحران خاورميانه و نيز خطمشي آن در قبال مسئله خليج فارس را صحيح و منطقي ميدانم! اين در حالي است كه من هرگز چنين مطالبي را نگفتهام و هرگز نيز نخواهم گفت. بيهوده تلاش كرديم تا مسئله را روشن سازيم اما فايده نداشت. به ياد موارد مشابهي افتادم كه در گذشته مكرر اتفاق افتاد؛ از جمله وقتي سفراي كشورهاي عربي و اسلامي در هنگامه جنگ اكتبر به يكي از مساجد تهران آمدند كه جمعيت كثيري از مردم ايران در آن اجتماع كرده بودند؛ همان مردمي كه با همه احساس خود مشكلات جهان عرب را دنبال ميكنند و براي آن دل ميسوزانند. البته همه ملت ايران چنين هستند. در خلال اين جلسه كه ساعتها به طول انجاميد، برخي از علماي بزرگ سخن گفتند؛ آنها مواضع اعراب در جنگ را مورد تأييد قرار دادند، رزمندگان را دعا و آمادگي ملت ايران را براي حمايت و پشتيباني از آنان اعلام كردند. جلسهاي بسيار باشكوه، تاريخي و در نوع خود بينظير بود. گويي ملت ايران در يك همهپرسي عمومي، حمايت خود را از اعراب در بحران خاورميانه اعلام كرده بود اما روز بعد، همه، از جمله 18 سفير كشورهاي عربي، با ديدن روزنامهها جا خوردند. روزنامههاي ايران نوشته بودند: جلسه مزبور بدين جهت برپا شده است تا براي سلامتي شاه كه اخيراً از يك سوءقصد جان سالم بهدر برده است، دعا كنند! يادآوري اين واقعه و نيز وقايع مشابه ديگر، مرا متقاعد ساخت كه در مطبوعات ايران، اصلاح خبر و روشنگري حقيقت، اساساً امري غيرممكن است. البته در همين جا فرصت را مغتنم ميشمارم و از طريق صفحات روزنامه شما، المحرر، با صراحت اعلام ميدارم كه خبر منتشر شده، كذب محض است و به هيچ وجه صحت ندارد.»
جايگاه و ثروت خليج فارس، امانت خدا براي كشورهاي منطقه است!
مصاحبهگر المحرر در بخشي ديگر از اين گفت و شنود، از وجود نهضتهاي ديني و غيردينياي در منطقه خليج فارس سخن ميگويد كه بيترديد، نهضت اسلامي ايران در رأس آنها محسوب ميشود. امام موسي صدر در پاسخ به پرسش خبرنگار درباره تأثير اين جنبشها بر شرايط منطقه خليج فارس، به نكتهاي مهم اشاره ميكند كه بعدها بحرانساز شد: لزوم تعامل كشورهاي منطقه و دوري از تنازع و رويارويي.
حقيقت آن است كه ثروتهاي نهفته در خليج، موقعيت جغرافيايي آن و نيز تأثيرات مهمي كه بر منطقه خاورميانه و معادلات حاكم بر آن دارد، مطامع قدرتهاي بزرگ داخل و خارج از منطقه را حسابي برانگيخته است. اين مطامع كه به ظاهر ماهيت اقتصادي دارند، خيلي سريع ابعاد گوناگون سياسي و نظامي مييابند. از طرفي ضعف منطقه، به توسعه مطامع يادشده كمك ميكند و همچنين حجم اختلافات داخلي را افزايش ميدهد؛ به همين جهت، هرگونه حركت اصلاحي و خيرخواهانه، چه ديني باشد و چه غيرديني، بايد قبل از هر چيز تقويت پيوندهاي برادرانه ميان فرزندان خليج فارس را سرلوحه كار خود قرار دهد تا بتواند زمينههاي ايجاد نوعي وحدت، انسجام و همكاري را ميان كشورهاي خليج فارس فراهم آورد؛ منظورم همه كشورهاي منطقه خليج فارس است. طبيعتاً بالا بردن سطح زندگي شهروندان، آگاه ساختن آنها به مصالح كشورشان و نيز ترويج و تقويت ارزشهاي اصيل در منطقه، از ديگر گامهاي اساسي و لازم براي تأمين سلامت و امنيت اين منطقه عزيز است كه هرگز نبايد دستكم شمرده شود زيرا اين منطقه امانتي از جانب خداست؛ سند قدرت و پشتوانه امت ماست و قطعاً موجبات سربلندي و بهروزي آن را در ميان ساير ملتها فراهم خواهد كرد.»
حكومت ايران، صدور نفت به اسرائيل را قطع كند
امام صدر در بخش ديگري از اين گفت و شنود و در پاسخ به پرسش المحرر درباره اينكه «برخي مطبوعات مدعي شدند كه ايران در جريان جنگ اكتبر، كمكهايي را براي اعراب ارسال كرده است، آيا اطلاعات قابل اعتمادي وجود دارد كه اين مسئله را تأييد يا تكذيب كند؟ اصولاً از ايران به عنوان يك كشور اسلامي چه انتظاري ميرود؟» اينگونه پاسخ ميگويد: من هم در روزنامهها خواندم كه حكومت ايران برخي كمكهاي پزشكي و اجتماعي را براي كشورهاي اردن، سوريه و مصر ارسال كرده است. اما حقيقت آن است كه اينگونه كمكها چيزي نيست كه با حجم انتظارات از ايران سازگار باشد. براي اينكه ايران يك كشور بزرگ اسلامي است؛ براي اينكه ايران آنطور كه اسناد نشان ميدهد، خود در معرض مطامع و تهديدات آينده اسرائيل قرار دارد. براي اينكه همه ملت ايران براي قداست فلسطين و جايگاه قدس اهميت فوقالعادهاي قائل است. براي اينكه اين ملت با همه ظرفيت و امكاناتش آماده است تا براي ياري اعراب وارد عمل شود. مجموعه اين مسائل بر حاكمان ايران واجب ميسازد كه لااقل صدور نفت به اسرائيل را قطع و روابط اقتصادي خود با آن را متوقف كند. البته مطلوبتر آن است كه ايران با همه توان نظامي، با بسيج ظرفيت و نفوذ سياسي و نيز با بهكارگيري امكانات تبليغي و رسانهاي خود، اعراب را در جنگ با اسرائيل ياري دهد. براي اينكه جنگي كه امروز ملت عرب در آن درگير است، نبردي سرنوشتساز است كه نتايج آن، خواه ناخواه ايران را نيز تحت تأثير قرار خواهد داد.»
امام موسي صدر در ادامه اين گفت و شنود، درباره تلاشهايش براي نزديكي ايران با اعراب در تقابل با اسرائيل نيز چنين عنوان ميكند: «تلاشهاي فراواني در اين جهت به عمل آوردم، اما متأسفانه دستگاههاي امنيتي ايران مانع شدند تا اين تلاشها به ثمر برسد. شما شايد تا حدودي اطلاع داشته باشيد كه اين دستگاهها چه اندازه بر دواير حكومتي، نهادها و سازمانهاي رسمي ايران نفوذ دارند. اينها هستند كه نميگذارند، مواضع ملت ايران، روابط برادرانه آنها با اعراب، آمادگي آنها براي حمايت و پشتيباني از اعراب و نيز فداكاري در اين راه، حتي در رسانهها انعكاس پيدا كند.»
امام صدر در پاسخ به پرسش ديگر خبرنگار المحرر، حساب ملت ايران را از حساب حاكميت اين كشور در مواجهه با اسرائيل جدا ميكند و ميگويد: «من يقين دارم كه ملت ايران، به اندازه خود اعراب، اگر نگوييم بيشتر، روي اين مسائل حساسيت دارد اما اين حساسيتها بر مواضع حكومت تأثيري نداشته است. طبيعتاً اين بدان معني نيست كه تلاشِ بيشتر براي جذب ايران فايدهاي نخواهد داشت؛ هر چند با ادامه حكومت فعلي و تداوم سيطره دستگاههاي صاحب نفوذ موجود، اميد زيادي باقي نمانده است.»
شيعه در صف نخست مبارزه با استبداد و استعمار در طول تاريخ
«... اين نكته تاريخي را اضافه كنم. بر اساس مطالعاتي كه انجام دادهام، نه در لبنان و نه در ديگر نقاط جهان عرب، هيچ مبارزهاي را در سطح ملي عليه استعمار و استبداد نمييابيد، مگر آنكه شيعيان در صف مقدم مبارزان حضور داشتهاند. بهطور مثال، نهضت رهاييبخش عراق از دست استعمار انگليس، توسط مراجع بزرگ ديني شيعه از جمله سيدمحمدكاظم طباطبايي يزدي و شيخ محمدتقي شيرازي رهبري شد يا عالم بزرگوار مرحوم سيدمحمد صدر كه خود شخصاً در نبردها شركت جست. همچنين مبارزات ضداستبدادي و مشروطهخواهي در ايران با رهبري عالمان دين بود كه صورت گرفت. رهبري اين مبارزات با مرجع اعلي مرحوم آخوند خراساني بود كه در كشاكش اين مبارزات به شكلي ناگهاني و مشكوك درگذشت و مدفنش، هماكنون در نجف اشرف است. مبارزات عالم بزرگوار مرحوم سيدعبدالحسين شرفالدين عليه استعمار فرانسه را نيز هرگز نميتوانيم فراموش كنيم.»
روحانيت ايران مدتهاست با ظلم، جور، استبداد و تجاوز حاكمان مبارزه ميكند
به نظر ميرسد تمامي سعي خبرنگار المحرر در اين گفت و شنود، رسيدن به اين واپسين سؤال است: «درباره موضع روحانيت ايران در برابر حكومت فعلي چه نظري داريد؟» شايد پاسخ امام صدر به اين سؤال، براي نسل جواني كه نفوذ ساواك بر بسياري از كانونهاي عربي خارج از كشور را نديدهاند، چندان تكاندهنده نباشد، اما مناسب است كه به گاه خواندن اين پاسخ به ياد آوريم كه اولاً امام صدر هنگام اين گفت و شنود، به شدت از سوي عوامل ساواك در لبنان تحت كنترل بوده و ثانياً اين عبارات سالها پيش از پيروزي انقلاب اسلامي از سوي بلندپايهترين مقام شيعي در لبنان بيان شده است: «روحانيت ايران مدت بسيار مديدي است كه از همراهي و تأييد حاكمان خودداري ميورزد. آنها بدين اصل پايبندند كه اگر عالمان دين را در دربار حاكمان يافتيد، بدانيد كه بد عالمان و بد حاكماني داريد و اگر حاكمان را در درگاه منازل عالمان يافتيد، بدانيد كه خوب عالمان و خوب حاكماني داريد! روحانيت ايران نفوذ زيادي در ميان مردم دارد و تا آنجا كه در توانش هست با ظلم، جور، استبداد و تجاوز حاكمان مبارزه ميكند. در همين سالهاي اخير، قاطبه علماي ايران و در رأس آنها امام خميني، مبارزات شديدي را براي اصلاح اوضاع سياسي و اجتماعي كشور برپا كردند؛ بسياري از آنها به زندان افتادند و امام خميني نيز به نجف اشرف در عراق تبعيد شد».