شاهد توحيدي
بازخواني تاريخ انقلاب در قلمرو حوزهها و اصناف گوناگون، چه براي آنان كه آن روزها را ديدهاند و چه نديدهاند، هم شيرين است و هم ضروري. شيرين است از آن روي كه نمادي از حقطلبي و مجاهدت ملتي به شمار ميرفت كه همه بضاعت خود را در نيل به آرمانها در طبق اخلاص نهاده بود و ضرورت است به اين دليل كه آفت تحريف در كمين تاريخ تمام حركتهاي مردمي است. همين دو و بسياري از ضرورتهاي ديگر اقتضا ميكند كه كوچكترين اسناد مربوط به تاريخ انقلاب اسلامي جمعآوري و محفوظ داشته شود و از حركت خزنده دشمنان انقلاب براي واژگونهنمايي قطعهاي سرنوشتساز از تاريخ معاصر، غفلت نگردد. اما اثري كه هماينك در صدد معرفي آن هستيم، درباره يكي از رويدادهاي مغفول و در عين حال مهم تاريخ انقلاب اسلامي به نگارش درآمده است. تحصن تاريخي اساتيد دانشگاه تهران در اعتراض به رفتارهاي وحشيانه رژيم شاه و نيز اختتاميه باشكوه آن كه به بازگشايي دانشگاه تهران با حضور و سخنراني آيتالله سيدمحمود طالقاني انجام شد، در تسريع روند انقلاب اسلامي، تأثير بينمايان داشت، هرچند كه در تاريخنگاري ماههاي اوج نهضت، كمتر ميتوان از آن سراغ گرفت. سيدجواد ميرسليمي گردآورنده و تدوينگر نهايي اين اثر، درباره چند و چون آمادهسازي آن براي انتشار، در مقدمه آورده است: «سالهاست كه اسناد و مداركي درباره انقلاب اسلامي جمعآوري ميكنم. روزي يكي از دوستان عزيزم كه ميدانست مشغول گردآوري مطالبي درباره مجاهد مصلح حضرت آيتالله طالقاني هستم، مقالهاي برايم فرستاد با عنوان 22 بهمن روز تحصن دانشگاهيان و در آن به تحصن اساتيد دانشگاه پرداخته و ذكر خيري هم از مجاهد و مبارز نستوه مرحوم آيتالله طالقاني شده بود. مقاله را خواندم و درصدد برآمدم اطلاعات بيشتري درباره تحصن اساتيد و افراد دخيل در آن پيدا كنم. در همين جستوجوها بود كه ناگهان دستنوشته نه چندان خوانايي به دستم رسيد كه در آن به شرح ماجراها و وقايع تحصن دانشگاهيان در دانشگاه تهران پرداخته بود. جذابيت ماجرا و نيز اقدام شجاعانه و جسورانه آن اساتيد، بنده را به صرافت انداخت تا در جستوجوي پيدا كردن نويسنده آن دستنوشته برآيم. سرانجام بعد از دوندگي فراوان نويسنده جزوه را كه در مؤسسه لغتنامه دهخدا مشغول كار بود، يافتم. وي مردي موقر و ميانسال و شايد هم كمي پير مينمود. بعد از آشنايي با ايشان از انگيزه و اشتياق قلبيام نسبت به حركت شجاعانه و انقلابي استادان دانشگاه در شبهاي انقلاب سخن گفتم و تأكيد كردم اين نوشته جزو اسناد انقلاب اسلامي است و بهتر است چاپ شود و در اختيار همگان قرار گيرد تا با مطالعه آن مردم ايران و بهويژه جوانان در جريان مبارزات و ايثارگريهاي دانشگاهيان قرار بگيرند و از اين رهگذر بدانند چه عوامل و عناصري دست به دست هم دادند تا پديده شكوهمند انقلاب پديدار شود و هم سندي آشكار از فعاليتهاي مبارزاتي بخشي از فرهيختگان جامعه ايران در آن لحظات حساس باشد.
اين استاد ارجمند وقتي از انگيزههاي درونيام براي ثبت اين ماجرا در تاريخ مبارزات مردم ايران مطلع شدند، گفتند: من هم قصد چاپ و انتشار آن را داشتم، ولي بعد منصرف شدم! به هر حال بعد از صحبتهاي مقدماتي ايشان متقاعد شدند جزوه را براي تكميل شدن در اختيار اينجانب بگذارند. بنده نيز بنا بر اشتياق زايدالوصفي كه براي تكميل اين جزوه داشتم، براي پيدا كردن يكايك اساتيدي كه در تحصن نقش فعال داشتند به اينجا و آنجا، دانشكدهها، ادارات و... مراجعه كردم تا بلكه بتوانم سرنخي از آنان و در صورت امكان ردي از مدارك، اسناد، عكسها يا مطالبي مربوط به اين تحصن پيدا كنم. متأسفانه بعضي از اساتيد بيمار و برخي فوت كرده بودند؛ عدهاي خارج از كشور و تعدادي دستنيافتني بودند، اما بهرغم همه اينها بسياري را يافتم و موضوع را با آنان در ميان نهادم. عدهاي خوشحال شدند و برخي قضيه برايشان عليالسويه بود و تعداد كمي هم مخالف چاپ و انتشار آن بودند. به هر صورت انگيزه اصلي گردآورنده از چاپ اين كتاب همانا معرفي اساتيد و دانشگاهيان مبارز و متعهد به جوانان اين مرز و بوم و نيز شناسايي زمينهها و عواملي بوده است كه منجر به شكلگيري انقلاب اسلامي شد.»
ميرسليمي در بخشي ديگر از اين نوشتار درباره ميزان استناد مطالب اين كتاب، توضيحي آورده كه سودمند مينمايد. او در اين باره مينويسد: «لازم به توضيح است همه مطالب مندرج در اين كتاب مورد قبول گردآورنده نيست و اگر در آن له يا عليه كسي حرف و سخني رفته است بايد اين نكته را يادآور شد كه اولاً اظهاراتي كه در اين كتاب درباره افراد شده و نيز نقد رفتارها و عملكردهاي آنان از موقعيتهاي ويژه و حساسي برخاسته است كه بايد به اقتضاي همان شرايط به آن نگريست، ثانياً از آنجا كه افكار و روحيات انسانها همواره دستخوش دگرگوني و تغيير است، محتمل است كه با گذشت 35 سال از اين ماجرا افرادي كه به دليل افكار و خصوصيات روحي، شخصيتي و منشيشان مورد انتقاد يا تحسين قرار گرفتهاند، تغييرات روحي و فكري زيادي كرده باشند و اظهاراتي كه درباره برخي ويژگيهاي آنان در آن مقطع زماني شده است با واقعيت امروزيشان چندان سازگار نباشد. به هر تقدير درج اين مطالب خداي ناكرده براي تخريب شخصيت كسي نيست و اگر در شرح ماجراها و نقد رفتارهاي افراد بر قلم سهو يا خطايي رفته است، پيشاپيش از آن عزيزان پوزش ميطلبيم. نكته ديگر آن كه چنانچه خوانندگان محترم و عزيزاني كه به نحوي در ماجراي تحصن شركت داشتهاند، اسناد و مداركي بهجز مواردي كه در كتاب آمده است در اختيار دارند، ميتوانند بهمنظور رفع كاستيهاي كتاب و ثبت و ماندگاري آن در تاريخ آنها را در اختيار گردآورنده قرار دهند تا در چاپهاي بعدي از آنها استفاده شود. در خاتمه از تمامي دستاندركاران انتشارات قصيدهسرا بهويژه مديريت محترم آن جناب آقاي ناصر ايجادي و همين طور برادر ارجمند و بزرگوارم جناب آقاي علي قاسمي ويراستار و ساير دستاندركاران صميمانه تقدير و تشكر ميكنم و موفقيت مادي و معنوي هر چه بيشتر اين عزيزان را از خداوند سبحان خواستارم. يقيناً اگر تجارب و دلسوزيهاي اين دوستان نميبود اين كتاب به اين صورت عرضه نميشد.
خدايا چنان كن سرانجام كار
تو خشنود باشي و ما رستگار».
به هر روي مطالعه اين اثر گرانسنگ و مستند كه نمادي از همگامي دانشگاهيان با فرآيند انقلاب اسلامي است، ميتواند افقهاي جديدي را پيش روي علاقهمندان بگشايد و آنان را با فصلي مهم از تاريخ نهضت
آشنا سازد.