به گزارش خبرنگار ما، عصر روز يكشنبه 24ديماه امسال مرد ميانسالي سراسيمه به كلانتري 151يافتآباد رفت و گفت پسر 16سالهاش را افراد ناشناسي ربوده و براي آزادياش درخواست پول كردهاند. شاكي در توضيح ماجرا گفت: پسرم شهاب دانشآموز است و ساعت15:30 براي كلاس زبان از خانه بيرون رفته بود كه لحظاتي قبل مرد ناشناسي با من تماس گرفت و گفت شهاب را ربوده است و بايد براي آزادي او 40ميليون تومان به شماره حسابي كه اعلام ميكند واريز كنم و گرنه براي پسرم اتفاق بدي رخ ميدهد. وي ادامه داد: لحظاتي بعد پسرم در حالي كه گريه ميكرد با من تماس گرفت و گفت در حال رفتن به آموزشگاه زبان انگليسي بوده كه دو مرد ناشناس با خودروي پرايد آبي رنگ او را به زور سوار خودرو كرده و به مكان نامعلومي انتقال دادهاند. پسرم گريه ميكرد كه آدمربايان او را شكنجه داده و گفتهاند اگر پدرت تا ساعت 6 صبح فردا پول را به حساب آنها واريز نكند مرا كشته و كليههايم را ميفروشند. پسرم خيلي ترسيده بود و مدام درخواست كمك ميكرد. مادر شهاب هم گفت: پسرم چند روز قبل به من گفت كه خودروي پرايد آبي رنگي هميشه او را تعقيب ميكند، اما من توجهي به حرفهاي او نكردم تا اينكه دقايقي قبل پسرم با صدايي لرزان با من تماس گرفت و گفت دو سرنشين همان خودروي پرايد او را ربودهاند. پس از اين با همكلاسي زبان شهاب تماس گرفتم كه گفت امروز به كلاس زبان نرفته است.
پس از طرح اين شكايت تيمي از كارآگاهان اداره يازدهم پليسآگاهي تهران به دستور قاضي سهرابي، بازپرس شعبه نهم دادسراي امور جنايي تهران براي شناسايي آدمربايان وارد عمل شدند. در حالي كه تحقيقات درباره اين حادثه ادامه داشت مأموران دريافتند پسر ربوده شده ساعت 3بامداد روز دوشنبه 25ديماه به خانهشان برگشته است. بدين ترتيب مأموران براي تحقيق راهي خانه پدر شهاب شدند. شهاب در ادعايي گفت: در حال رفتن به آموزشگاه زبان بودم كه دو سرنشين خودروي پرايد آبي رنگي راه مرا سد و به زور مرا سوار خودرو كردند و به مكان ناشناسي منتقل كردند. آنها مرا شكنجه دادند و بعد براي انجام كاري از خانه بيرون رفتند كه از فرصت استفاده كردم و از دام آنها فرار كردم. در حالي كه مأموران متوجه تناقضگوييهاي پسر جوان شدند، وي را مورد بازجويي فني قرار دادند. شهاب اين بار در بازجوييها راز آدم ربايي دروغين را بازگو كرد و مدعي شد كه به خاطر اينكه در درسهايش نمره بدي آورده نقشه آدمربايي دروغين را طراحي كرده تا خانوادهاش از نمره بد او اطلاع پيدا نكنند.
وي در توضيح ماجرا گفت: پدر و مادرم افراد زحمتكشي هستند و براي اينكه من درس بخوانم و به جايي برسم تلاش زيادي ميكنند و هميشه انتظار دارند در كلاس شاگرد اول باشم و بهترين نمرهها را بياورم، اما من دانشآموز معمولي هستم و نميتوانم انتظارات پدر و مادرم را بر آورده كنم. چند روز قبل مدرسه كارنامهام را داد كه ديدم متأسفانه نمرات درسهايم خيلي ضعيف است و اگر پدرم متوجه شود حتماً ناراحت ميشود و مرا تنبيه ميكند. از آنجايي كه يك هفته قبل فيلم آدمربايي را در تلگرام ديده بودم از آن فيلم ايده گرفتم و نقشه آدمربايي ساختگي را طراحي كردم تا پدر و مادرم نگران من شوند و نمرات درسيام را فراموش كنند و بيشتر به من توجه كنند. براي اينكه به نقشهام شك نكنند از چند روز قبل به دروغ به مادرم گفتم كه دو سرنشين خودروي پرايد آبي رنگي مرا در مسير مدرسه تعقيب ميكنند تا اينكه روز حادثه به جاي اينكه به آموزشگاه زبان بروم همراه دوستم به ميدان شهدا رفتيم. آنجا برنامه تقليد صدا را از اپليكيشن بازار دانلود كردم و بعد با شمارهاي كه از قبل داشتم با پدرم تماس گرفتم و با تغيير صدايم مدعي شدم شهاب را ربودهام و بعد هم با شماره خودم دوباره با پدرم تماس گرفتم و گفتم كه از سوي دو مرد ربوده شدهام تا پدرم باور كند. وي ادامه داد: پس از اين همراه دوستم به سينما رفتيم و بعد هم تا ساعت 10 شب داخل خيابان با هم بوديم تا اينكه او به خانهشان رفت و من هم به نزديكي خانهمان آمدم. از ترس اينكه اتفاقي برايم نيفتد تا نيمههاي شب در نزديكي خانهمان ماندم، اما كم كم هوا سرد شد به طوريكه طاقتم را بريد و مجبور شدم به خانهمان بروم. پس از مشخص شدن صحت حرفهاي شهاب پرونده به دستور قاضي سهرابي بسته شد.