حسن روانشيد*
آبان ماه سال 1394 خبري روي سايتها آمد كه مفهوم آن اين بود:« تاريخ دقالباب در كشور به تاراج ميرود» ، شايد تا آن روز كسي در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري پيدا نشده بود تا فلسفه اين كوبههاي دوگانه را روي درهاي چوبي كه هنوز هم هزاران قطعه از اين اثر بيبديل در سراسر كشور و به خصوص بافتهاي سنتي و روستاها روي درهاي چوبي خودنمايي ميكند،تفحص كرده باشد. تخريب خانههاي قديمي اگرچه ميتواند دلهايي را به درد آورد و خاطراتي را در مردان و زنان كهنسال اين كشور بلرزاند اما اين يك اتفاق جديد نيست و روند زندگي و تمدن بشر را ناچار ميسازد تا با آن در جريان باشد.
تاريخ كوبه و گلميخ آنچنان دور است كه نميتوان مبدأيي براي آن تعيين كرد اما از زماني كه مردم براي حراست از زندگي خود با استفاده از چوب دري براي محل اسكان خود ساختند در اين فكر بودند اگر كسي به ديدار آنها ميآيد يا كاري دارد به نحوي بتواند حضور خود را پشت اين سدهاي ورود به اطلاع صاحبخانه برساند، از اين نظر با استفاده از دقههاي چوبي و به مرور زمان كوبههاي فلزي و بعدها برنجي و مسي اين وسيله ابداع و پس از آن و بهمنظور رعايت مسائل شرعي اين دقهها به دو نوع تقسيم شد تا صداي آنها براي خواهران و برادران تفكيك باشد. آنها روي دو لنگه درهاي چوبي نصب ميشدند و اينگونه مراجعان را آسوده مينمودند تا بدانند با نواختن كوبه مخصوص خود مرد يا زن خانه در را باز خواهد كرد.
كوبههاي نصبشده روي اين درها در دو مدل چكشي براي مردان و حلقوي براي زنان بود كه در خانههاي عوام نوع چوبي و فلزي و منازل اشرافي مدل برنجي يا ورشابي آن را نصب ميكردند. تخريب بافت قديمي، دزدان و سارقان آثار تاريخي را به اين فكر انداخت تا در فرصت مناسب اين هنر بيبديل تاريخي را از درها بازكرده تا به راحتي بتوانند از طريق شيخنشينهاي سواحل خليجفارس به خريداران غربي برسانند تا در موزههاي خود مستقر كنند.
شهر تاريخي يزد يكي از مبدأهاي اين سرقت كلان است كه ساليان دراز مورد دستبرد قرار ميگرفت زيرا تعداد اين واحدها و بافت تاريخي آن بسيار زياد است. با گشتوگذاري در پاساژ پروانه تهران ميتوان انواع كلون، كوبه و گلميخهاي جدا شده از بافت تاريخي شهرهاي كشور را پيدا كرد. اينگونه كالاهاي عتيقه قيمت ثابت ندارد و فروشندگان طمعكار كه اكثراً روانشناسان خبرهاي هستند از توجه مشتري سوءاستفاده كرده و قيمت را بر اساس اشتياق به خريد تعيين ميكنند. در اين ميان بعضي از كلونهاي چوبي حكاكي و كوبههاي فلزي، برنجي، ورشابي يا مسي قلمزني و حكاكي شده ارزش بالايي دارد كه از طريق دلالان از كشور خارج ميشود و قيمتهاي ميليوني دارد.
در سال 89 نيز در وقوع سرقتهاي سريالي از آثار تاريخي اصفهان تعداد قابلتوجهي از اين كوبهها و گلميخها از روي دربها كنده و به يغما برده شد كه ميتواند نوعي خيانت به آثار بيبديل تاريخ كشور باشد. جا دارد مسئولان ميراث فرهنگي قبل از تخليه كامل اين اثر با يك فراخوان عمومي نسبت به شناسنامهدار كردن صدها هزار قطعه كوبه، گلميخ و كلونهايي كه هنرمندان بزرگي روي آنها حكاكي و كندهكاري كردهاند اقدام نمايند و ضمن ثبت جهاني اجازه ندهند اثري ديگر توسط همسايگان مصادره شود.
*روزنامهنگار پيشكسوت