دكتر سيدنعمتالله عبدالرحيمزاده
اين قابل انتظار بود كه دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريكا، سال نو ميلادي را با انتشار يك پيام توئيتري شروع كند اما انتظار نميرفت او از ميان تمام موضوعات متنوع و البته چالشبرانگيز خارجي، به سراغ پاكستان برود، آن هم با توئيتي توهينآميز. ترامپ در آن توئيت هم به گونهاي از كمك مالي به پاكستان گفت که گويي اين كشور محتاج آن كمك است و هم اينكه پاكستان را متهم كرد كه در مقابل دريافت اين كمك «جز دروغ و فريب» چيزي به امريكا نداده است. اين كار او نقطه شروع بحران تازه در روابط دو كشور شده به نحوي كه امريكا پرداخت 900 ميليون دلار به پاكستان را قطع كرده و در مقابل، خرم دستگيرخان، وزير دفاع پاكستان، از توقف همه همكاريهاي نظامي و اطلاعاتي كشورش با امريكا گفته است. در اين ميان، مسير ارسال تجهيزات نظامي و پشتيباني به نيروهاي امريكايي در افغانستان از طريق خاك پاكستان مبدل به محور تازه تنش شده است، چنانكه پاكستانيها از قصد خود براي قطع اين مسير گفته و امريكاييها هم اعلام كردهاند كه به دنبال يافتن مسيرهايي تازه خواهند بود. هر چند كه تنش بين دو كشور بيسابقه نبوده اما به نظر ميرسد اين ميزان از تنش مسير جديدي را پيش روي دو كشور قرار داده كه ميتواند پایانی باشد به روابط نزديك سالهاي گذشته به خصوص اينكه حالا پاكستان اتكاي به متحد جديدي دارد.
سالهاي دور اتحاد و بياعتماديامريكا تنها دو ماه و شش روز بعد از استقلال پاكستان در 14 اوت 1947، روابط رسمي خود را با كشور تازه تأسيس برقرار كرد تا از نخستين كشورهايي باشد كه نه تنها استقلال اين كشور را به رسميت شناخته بلكه پذيراي آن در جامعه جهاني باشد. اين نحو استقبال از پاكستان نقطه شروعي از روابط نزديك دو كشور بود به خصوص اينكه پاكستانيها بعد از نخستين جنگ خود با هنديها در 1948 نيازمند متحدي در عرصه بينالملل بودند و فضاي جنگ سرد آنها را به سمت امريكا سوق ميداد. نتيجه اين امر توافقنامهاي بين پاكستان و امريكا در مي 1954 شد كه صدها افسر پاكستاني را براي آموزشهاي نظامي، مديريتي و اقتصادي به امريكا ميفرستاد و افسران نظامي و اطلاعاتي امريكا را در راولپندي و اسلامآباد مستقر ميكرد، جدا از كمكهاي اقتصادي و نظامي امريكا به پاكستان به ترتیب بهميزان 5/7 ميليارد دلار و 967 ميليون دلار، آن توافق مبنايي شد تا يك دوره از شكوفايي روابط بين دو كشور رقم بخورد و حتي پاكستان حاضر شد در ديپلماسي پينگپنگ امريكايي نقش ميانجي اين كشور با چين را بازي كند تا سفر مشهور هنري كسينجر به چين در ژوئيه 1971 رقم بخورد و اين ديپلماسي منجر به آب شدن يخ روابط بين امريكا و چين بشود. شايد اين ميزان بالا از همكاري و اتحاد بين پاكستان و امريكا ميتوانست براي دههها ادامه پيدا كند، اگر هند در 1974 نخستين بمب هستهاي خود را منفجر نميكرد و پاكستانيها خود را در مقابل اين تهديد هستهاي تنها نميديدند؛ نكتهاي كه ذوالفقار علي بوتو، نخستوزير وقت پاكستان در نامهاي به رهبران امريكا و ديگر كشورهاي غربي مورد تأكيد قرار گرفت و او در آن نامه اعلام كرد كه پاكستانيها حاضرند علف بخورند و حتي گرسنه بمانند اما بمب هستهاي خود را داشته باشند. در واقع، آن نامه پيشدرآمدي بر ظهور تلاطمهايي بعدي در رابطه با دو كشور بود به خصوص اينكه امريكا نه تنها حاضر به هيچ كمكي به پاكستان در برابر تهديد هستهاي هند نشد كه در دوره رياست جمهوري جيمي كارتر تحريمهايي عليه اين كشور وضع شد. به عبارت ديگر، پاكستانيها بعد از اين و بر خلاف دوران حاكميت ژنرال محمد ايوبخان در دهه 60 و آن نوع خوشبيني بيقيد و شرط به حمايت امريكا، نحوه روابط خود با اين كشور را بر مبناي ميزان تأثير آن در تقابل خود با هند تنظيم كردهاند تا ديگر آن اعتماد تام و تمام را به امريكا نداشته باشند و بايد گفت كه همين امر بر وقايع يك دهه اخير بين دو كشور سايه انداخته باشد.
دستهاي پنهان11سپتامبر و لشكركشي امريكا به افغانستان باعث شد تا پاكستان نقشي كليدي در اين لشكركشي پيدا كند و گفته ميشود ژنرال پرويز مشرف، رئيسجمهور پيشين پاكستان، تحت فشار و حتي تهديد امريكاييها مجبور به همراهي با آنها در جنگ به اصطلاح ضدتروريسم شد. دلايل همراهي پاكستانيها با امريكا در اين ائتلاف هر چه كه بود، نتوانست در دراز مدت رضايت امريكاييها را به دنبال داشته باشد به نحوي كه انتقاد از پاكستانيها در رياست جمهوري باراك اوباما مبدل به يك رويه تهاجمي امريكاييها عليه پاكستان شد. انتقاد شديد رابرت گيتس، وزير دفاع پيشين امريكا، در مورد حمايت پاكستان از طالبان و تهديد اين كشور از به خطر افتادن روابط دو كشور، يك نمونه روشن از اين رويه بود كه در آوريل 2009 و همان ماههاي ابتدايي دولت اوباما بيان شد. اين رويه با حمله نيروهاي ويژه امريكايي به شهر ايبت آباد پاكستان براي كشتن اسامه بن لادن در مي 2011 و حمله هوايي به دو پاسگاه مرزي پاكستاني در نوامبر همين سال باعث شد تا روابط دو كشور به شدت تنزل پيدا كند و پاكستانيها در مقابل دو مسير تداركاتي به نيروهاي امريكا و متحدانش در افغانستان را بستند و با خودداري از شركت در كنفرانس بن در خصوص افغانستان، خود را از مشاركت سياسي با امريكا كنار كشيدند. مسئلهاي كه در اين جريان رفته رفته اهميت بيشتري پيدا كرد، ارتباط با نقش و تأثير هند در اين رويه داردكه به نظر پاكستانيها، دستهاي پنهان از لابي هنديها در واشنگتن بر اين رويه انتقادي امريكاييها تأثيرگذار بوده است. براي مثال، پاكستانيها توقف كمك مالي امريكا براي خريد هشت فروند اف- 16 از اين كشور را ناشي از نقش لابي هنديها در واشنگتن ميدانند. خواجه محمد آصف، وزير دفاع وقت پاكستان در مي 2016 گفت:«دولت امريكا مشكلي در مورد فروش جنگندههاي اف-16 به پاكستان ندارد، در حالي كه لابي هندي موجود در واشنگتن مشكلاتي براي جلوگيري از اين معامله ايجاد كرده است.» سرتاج عزيز از نقشآفرينان اصلي پاكستاني در سياست خارجي هم اين نظر را دارد و همان موقع گفت:«كنگره امريكا تحت تأثير لابي هند قرار گرفته است و تلاش ميكند رئيسجمهور اين كشور را از كمك مالي به پاكستان منصرف كند.» اين تلقي نسبت به نقش لابي هند در اين معامله از آنجايي تأييد ميشود كه اصل معامله تمام شده بود و به قول مارك تونر، سخنگوي وقت وزارت خارجه، امريكا فروش سلاح به پاكستان را در جهت سياست خارجي خود ميداند اما بعد از اعتراض هند و فراخواندن سفير امريكا در دهلينو بود كه همه چيز به هم خورد.
اتحادهاي جديدشايد نگرش پاكستانيها نسبت به ميزان نفوذ دستهاي پنهان و لابي هنديها در واشنگتن تا اندازهاي مبالغهآميز باشد اما وقتي كه شخص هنديالاصلي مثل نيكي هيلي در صدر دستگاه ديپلماسي امريكا ديده ميشود، آنها نميتوانند اين نفوذ را دست كم بگيرند. همين ارزيابي است كه خود به خود باعث ميشود تا اسلامآباد به يك تجديدنظر اساسي در اتحاد گذشتهاش با امريكا كشيده شود تا متحدي قابل اعتماد در عرصه رقابتش با هند دست و پا كند كه در ميان كشورها، چين گزينه نخست پاكستانيهاست. رابطه ديرينه با چين از يك سو و رقابت نه چندان پنهاني هنديها با چين باعث ميشود تا اسلامآباد اتحاد جديد خود را بر مبناي توسعه روابط با چين ايجاد كند به ويژه اينكه طرح چيني مشهور به دالان اقتصادي به ارزش 54 ميليارد دلار تأثير قابل توجهي در رونق اقتصادي پاكستان و بهبود زيرساختهاي حمل و نقل و انرژي اين كشور ميشود. اهميت اين طرح به حدي است كه آن را با طرح مارشال امريكا براي احياي اقتصادي اروپا بعد از جنگ جهاني دوم مقايسه ميكنند و گفته ميشود پاكستان در قبل اين طرح برخوردار از رشد اقتصادي 2 تا 5/2 درصدي خواهد شد و ارزش سرمايهگذاري در اين طرح معادل كل سرمايهگذاريهايي خواهد بود كه از 1970 تا كنون در پاكستان شده است. با توجه به اين حجم از منافع اقتصادي ، اسلامآباد ديگر دغدغهاي بابت خودداري امريكا از كمك مالي به اين كشور ندارد. چنانكه خواجه آصف، وزير خارجه پاكستان، در چهارم ژانويه از بياهميت بودن قطع كمكهاي مالي كاخ سفيد گفت ؛ چراكه به نظر وي از مدتها پيش در مورد آن چارهجويي و گزينههاي جايگزين مختلفي در نظر گرفته شده بود. روشن است كه طرحچيني دالان اقتصادي اصليترين گزينه براي اسلامآباد است و حالا كه چين به طور كامل در كنار پاكستان و در مقابل تهديدهاي امريكا ايستاده، به نظر نميرسد كه تهديدهاي امريكا تأثيري بر اسلامآباد و اين خط از تنش بين دو كشور بعد از اين هم ادامه داشته باشد.