18 تير سال 68 را ميتوان تاريخ اولين موضع رسمي رهبر معظم انقلاب درباره جمعيت دانست، يعني همان سالي كه بعد از ارتحال امام(ره) سكان هدايت كشور را به دست ميگيرند. مقام معظم رهبري در بيانات آن روز در مراسم بيعت اقشار مختلف مردم به اين نكته اشاره ميكنند: «كشور ما يكي از نادرترين كشورها در زمينههاي عمران و آباداني است. ما اگر دو برابر امروز هم جمعيت داشته باشيم، باز هم ميتوانيم بدون كمترين نيازي به كشورهاي ديگر، خود را به بهترين وجه اداره كنيم. اين ظرفيت خوب، هم در خاك بابركت ما و هم در استعدادهاي انساني ممتاز كشور و هم در دستورات و روش و قانون اساسي، هم در مسئولان ما وجود دارد.» اين همان تزي است كه امروز برخي از آگاهان و صاحبنظراني كه نگاه جامعتري به موضوع جمعيت دارند، به آن اعتراف ميكنند؛ اينكه سرمايههاي انساني، طبيعي و استعدادهاي كشور به گونهاي است كه ميتوان با مديريت صحيح نه تنها از عهده جمعيت فعلي برآمد بلكه كشور و فرهنگ عمومي را از اين تفكر كه بيش از دو بچه آوردن اشتباه است، بيرون آورد.
رهبري در ديدار 16 مرداد سال 90 با مسئولان نظام اشاره ديگري به اين موضوع دارند: «جمعيت كشور، 75 ميليون. البته بنده همين جا عرض بكنم؛ من معتقدم كه كشور ما با امكاناتي كه داريم، ميتواند 150 ميليون نفر جمعيت داشته باشد. من معتقد به كثرت جمعيت هستم. هر اقدام و تدبيري كه ميخواهد براي متوقف كردن رشد جمعيت انجام بگيرد، بعد از 150 ميليون انجام بگيرد.»
اما حدود يك سال بعد يعني سوم مرداد سال 91 رهبري در ديدار با كارگزاران نظام به چند نكته مهم در ارتباط با جمعيت اشاره ميكنند كه حاوي نكات قابلتوجهي است. مهمترين ركن بيانات رهبري در اين ديدار تكيه بر تجديدنظر در سياست تحديد نسل است. رهبري با قاطعيت به اين نكته اشاره ميكنند كه در همان دهه 70 كشور به آنچه از كنترل جمعيت ميخواسته رسيده است، اما حتي در عاليترين سطوح مديريت كشور خطايي رخ داده و بعدها همان سياست تحديد جمعيت دنبال شده است. در فرازي از بيانات رهبري در اين ديدار آمده است: «از لحاظ نيروي انساني، ما 75 ميليون نفر جمعيت داريم؛ اين جمعيت عامل خيلي مهمي است. من اين را همين جا عرض بكنم؛ جمعيت جوان و بانشاط و تحصيلكرده و باسواد كشور، امروز يكي از عاملهاي مهم پيشرفت كشور است. در همين آمارهايي كه داده ميشود، نقش جوانهاي تحصيلكرده و آگاه و پرنشاط و پرنيرو را ميبينيد. ما بايد در سياست تحديد نسل تجديدنظر كنيم. سياست تحديد نسل در يك برههاي از زمان درست بود؛ يك اهدافي هم برايش معين كردند. آنطوري كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمي اين قسمت تحقيق و بررسي كردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدي كه از تحديد نسل وجود داشت، رسيديم. از سال ۷۱ به اين طرف، بايد سياست را تغيير ميداديم؛ خطا كرديم، تغيير نداديم. امروز بايد اين خطا را جبران كنيم. كشور بايد نگذارد كه غلبه نسل جوان و نماي زيباي جواني در كشور از بين برود.»
رهبري در 19 مهرماه همان سال - بيانات در اجتماع مردم بجنورد - دوباره بر خطاي مديريتي در تحديد جمعيت اشاره ميكنند و با فروتني تمام نقش خودشان را هم در اين موضوع عنوان ميكنند: «يكي از خطاهايي كه خود ما كرديم - بنده خودم هم در اين خطا سهيمم - اين مسئله تحديد نسل از اواسط دهه 70 به اين طرف بايد متوقف ميشد. البته اولي كه سياست تحديد نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، ليكن از اواسط دهه 70 بايد متوقف ميشد. اين را متوقف نكرديم؛ اين اشتباه بود. عرض كردم؛ مسئولان كشور در اين اشتباه سهيمند، خود بنده حقير هم در اين اشتباه سهيمم. اين را خداي متعال و تاريخ بايد بر ما ببخشد. نسل جوان را بايد حفظ كرد. با اين روند كنوني اگر ما پيش برويم - من چندي پيش هم در ماه رمضان در سخنراني گفتم - كشور پير خواهد شد. خانوادهها، جوانها بايد توليد مثل را زياد كنند؛ نسل را افزايش دهند. اين محدود كردن فرزندان در خانهها، به اين شكلي كه امروز هست، خطاست. اين نسل جواني كه امروز ما داريم، اگر در 10 سال آينده، 20 سال آينده و در دورهها و مرحلههاي آينده اين كشور بتوانيم آن را حفظ كنيم، همه مشكلات كشور را اينها حل ميكنند؛ با آن آمادگي، با آن نشاط، با آن شوقي كه در نسل جوان هست، با استعدادي كه در ايراني وجود دارد. پس ما مشكل اساسي براي پيشرفت نداريم.» رهبر معظم انقلاب يازدهم ارديبهشت سال 92 به يكي از ابعاد مسئله جمعيت كه در سالهاي اخير به عنوان يك مانع خود را نشان داده اشاره ميكنند؛ تحقير خانهداري؛ اينكه در ضرورتهاي زندگي امروز و اشتغال زنان گاه موضوع به گونهاي در ذهنها جا ميافتد كه خانهداري و بچهداري به عنوان يك كار سخيف و ساده و كمارزش جلوهگر ميشود. رهبري در اين ديدار به ضرورت برقراري توازن ميان نقشهاي اجتماعي و خانوادگي اشاره ميكنند: «يكي از مهمترين وظايف زن، خانهداري است. همه ميدانند، بنده عقيده ندارم به اينكه زنها نبايد در مشاغل اجتماعي و سياسي كار كنند؛ نه، اشكالي ندارد اما اگر چنانچه اين به معناي اين باشد كه ما به خانهداري به چشم حقارت نگاه كنيم، اين ميشود گناه. خانهداري يك شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آيندهساز. فرزندآوري يك مجاهدت بزرگ است.» رهبري در ديدار هشتم آبان سال 92 در ديدار اعضاي همايش تغييرات جمعيتي و نقش آن در تحولات مختلف جامعه به اين نكته اشاره ميكنند كه حتي اگر از زاويه مقلدانه – تقليد از غرب – به موضوع جمعيت نگاه كنيم يعني قشري و لايهاي از جامعه كه الگوهاي فكري و معرفتياش را از غرب ميگيرد به اين موضوع توجه كند كه امروز يك خانواده امريكايي با 10، 12 بچه يك امر طبيعي و پذيرفته شده است و نشانه عقبماندگي فكري و فرهنگي محسوب نميشود، حالا چطور ميشود كسي كه مثلاً به تصور خودش ميخواهد بهروز باشد و بهروز رفتار كند، چهار، پنج بچه آوردن را نشانهاي از عقبماندگي فكري ميداند.
اما 30 ارديبهشت سال 93 به يك معنا تاريخ مهمي در سياستهاي جمعيتي كشور است. در اين تاريخ سياستهاي كلي جمعيت از سوي رهبر معظم انقلاب ابلاغ ميشود. رهبري ضمن ابلاغ اين سياستها در پيشانينوشت اين سياستها مينويسند: «با عنايت به اهميت مقوله جمعيت در اقتدار ملي و با توجه به پويندگي، بالندگي و جواني جمعيت كنوني كشور به عنوان يك فرصت و امتياز؛ در جهت جبران كاهش نرخ رشد جمعيت و نرخ باروري در سالهاي گذشته، سياستهاي كلي جمعيت ابلاغ ميگردد. با در نظر داشتن نقش ايجابي عامل جمعيت در پيشرفت كشور، لازم است برنامهريزيهاي جامع براي رشد اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور متناسب با سياستهاي جمعيتي انجام گيرد. همچنين ضروري است با هماهنگي و تقسيم كار بين اركان نظام و دستگاههاي ذيربط در اين زمينه، اقدامات لازم با دقت، سرعت و قوت صورت گيرد و نتايج رصد مستمر اجراي سياستها گزارش شود.» اما درست چند روز بعد از ابلاغ اين سياستها - 4 خرداد 93 - رهبري در ديدار با نمايندگان مجلس توجه نمايندگان را به ابعاد فراملي و امنيت برونمرزي كشور جلب ميكنند، به اينكه كشورهايي وجود دارند كه بدشان نميآيد جمعيت كشور رو به زوال بگذارد: «مسئله كاهش جمعيت مسئله بسيار مهمى است. براى آن دشمنانى كه در اوايل صحبت اشاره كردم، بهترين چيز اين است كه ايران يك كشورى باشد با 20، 30 ميليون جمعيت كه نصف اين جمعيت هم كهنسال و ميانسال و از كارافتاده باشند؛ اين برايشان بهترين چيز است؛ [اگر] براى اين برنامهريزى بتوانند بكنند، حتماً ميكنند، پول بتوانند خرج كنند، حتماً خرج ميكنند؛ ما بايد حركتمان در مقابل اين حركت، حركت صحيح و منطقى و خردمندانه و عالمانه باشد.»