کد خبر: 890027
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۶ - ۲۱:۲۲
تنهايي سالمندان را درك كنيم
در همسايگي ما زن و مرد سالمندي زندگي مي‌كنند كه بسيار تنها هستند. در مدت زماني كه با هم همسايه هستيم كمتر ديديم فاميلي يا آشنايي به آنها سر بزند.
  مريم ترابي

در همسايگي ما زن و مرد سالمندي زندگي مي‌كنند كه بسيار تنها هستند. در مدت زماني كه با هم همسايه هستيم كمتر ديديم فاميلي يا آشنايي به آنها سر بزند. اوايل كه به اين آپارتمان نقل مكان كرده بوديم تصور مي‌كرديم كه اين زوج سالمند هيچ فرزندي ندارند ولي بعد از گذشت مدتي متوجه شديم كه آنها دو فرزند دارند كه هر دو آنها به خارج از كشور كوچ كرده‌ و پدر و مادر سالمند خود را تنها گذاشته‌اند. چيزي كه تقريباً در جامعه ما به صورت يك امر عادي تبديل شده است و همه ما در بين دوست و آشنا يا اقوام و فاميل يا حتي در همسايگي خود سالمنداني را مي‌شناسيم كه فرزندانشان آنها را تنها گذاشته‌اند يا به خارج از كشور يا به شهر ديگري كوچ كرده‌اند و كمتر به پدر و مادر پير خود سر مي‌زنند. يا حتي كساني را مي‌شناسيم كه در همان شهري كه پدر و مادرشان زندگي مي‌كنند سكونت دارند ولي خيلي كم سراغي از آنان مي‌گيرند. اين در حالي است كه همه والدين فرزندان خود را با سختي بزرگ مي‌كنند به اميد روزي كه عصاي دستشان باشند، اما بايد پذيرفت كه بسياري از فرزندان امروزي عصاي دستي، براي والدين خود نيستند.
      
  جامعه‌جوان ديروز، جامعه پير فردا
سالمندي دوره‌اي است كه چه بخواهيم چه نخواهيم به آن مي‌رسيم. اين سن از 60 يا 65 سالگي شروع مي‌شود. طبق آمارهاي جديد سن اميد به زندگي در ايران به 74 سال رسيده است؛ يعني ايرانيان نسبت به 40 سال پيش 20 سال بيشتر عمر مي‌كنند و اين يعني عده بيشتري به دوره پيري مي‌رسند و فشارها و مشكلات سالمندي براي افراد بيشتري رخ مي‌نمايد. همين آمارها هم مي‌گويند، سن اميد به زندگي «سالم» در ميان ايرانيان 10سال كمتر از سن اميد به زندگي و حدود 64 سال است؛ يعني ايرانيان 10 سال آخر عمر خود را با ناتواني، معلوليت و بيماري زندگي مي‌كنند.
روند پيرشدن جمعيت ايران آغاز شده است. نزديك به 10 درصد جمعيت كشور اكنون سالمندند و قطار جمعيت با شتاب به سمت ايراني با 30 درصد سالمند در حال حركت است. بر اساس اعلام مركز آمار ايران، اكنون حدود 2/9 درصد از جمعيت 80 ميليوني ايران سالمند هستند؛ يعني جمعيتي حدود 7 ميليون و 500 هزار نفر. متخصصان علم جمعيت‌شناسي پيش‌بيني مي‌كنند تا سال 2020 ميلادي يعني سه سال ديگر شمار سالمندان به 10درصد جمعيت ايران و تا سال 2050 زماني كه 33 ساله‌هاي امروز پير مي‌شوند به 30درصد جمعيت ايران مي‌رسد، يعني از هر سه ايراني يكي سالمند خواهد بود. طبق همين آمارها چند سالي است مسئولان از آهنگ رشد جمعيت سالمند كشور ابراز نگراني مي‌كنند. اين ميزان سالمند در جامعه نيازمند رسيدگي‌ها و مراقبت‌هاي بسياري است كه بالطبع هزينه‌هايي را نيز بر دوش دولت مي‌گذارد. جامعه پير ايراني را مي‌توان مثل يك پازل تصور كرد كه بايد هر قطعه آن در جاي خود قرار گيرد، در غير اينصورت پازل كامل و صحيح نمي‌شود؛ يعني برنامه‌ريزي براي جمعيت سالمند آينده ايران بايد طبق يك استراتژي دقيق صورت گيرد. بايد دقيق، زمانبندي شده و همه جانبه باشد و همه نيازهاي جمعيت سالمند اعم از جسمي، رفاهي، سلامت، درآمدي، اجتماعي، روانشناختي و... را در بر گيرد، اما تمام اين نيازهاي سن پيري يك طرف، تنهايي سالمندان موضوع جدي‌تري است.
 
  سالمندي؛ درد تنهايي
تنهايي و افسردگي يكي از معضلات سن پيري است. معمولاً زوج‌هاي سالمند در تنهايي و به دور از فرزندان خود زندگي مي‌كنند. اين موضوع فقط مختص ايران نيست بلكه در تمام دنيا اينگونه است، اما اين حالت مغاير با آموزه‌هاي فرهنگ ايراني و اسلامي است. فرزندان چندان حال و حوصله وقت گذراني با والدين خود را ندارند، پس آنها تنها همدم و مونس يكديگر هستند. اين حالت خوب كهنسالي است. اينكه زوج‌هاي سالمند سال‌هاي پاياني زندگي خود را در كنار هم زندگي كنند، اما مردان و زنان پيري در جامعه هستند كه بدون همسر خود و به تنهايي زندگي مي‌كنند. اين سالمندان يا از آن دسته زنان و مرداني هستند كه هيچ وقت ازدواج نكرده‌اند يا ازدواج كرده‌اند ولي فرزندي‌ندارند يا اگر فرزندي هم دارند يا تك فرزند بوده يا نهايتاً دو فرزند دارند كه در اكثر موارد فرزندان از شهر والدين خود كوچ كرده‌اند يا اگر كوچ هم نكرده‌باشند مشغله‌هاي زندگي مجالي براي رسيدگي به پدر و مادر برايشان نمي‌گذارد.
از قديم گفته اند:«پيري و هزار درد» همين امروز اگر در خيابان با مردان و زنان مسن مواجه شويد، مي‌بينيد كه بسياري از آنان از دردهاي مختلف مي‌نالند و در رنجند. اغلب سالمندان امروز توان بالا رفتن از پله را ندارند، چشم اغلب آنان ضعيف شده است و دهها درد جسمي دارند كه بايد در كنار آن، دردهاي رواني، افسردگي، اضطراب، تنهايي و غم‌هاي ديگر را رديف كرد. درد دوري از عزيزان، درد از دست دادن عزيزان، درد جدايي، درد تنهايي و... اما نكته مهم اين است كه اين جمعيت بزرگ سالمند نيازهايي دارند كه اگر خود سالمند در جواني به آن فكر نكرده باشد در پيري دچار مشكلات بسياري مي‌شود كه بالطبع اين مشكلات بر دوش جامعه است. واقعيت اين است كه نگهداري و مراقبت از سالمندان موضوع مهمي است كه در حال حاضر توان و آمادگي آن در جامعه فراهم نيست. خانواده‌ها هم به علت تغيير در سبك زندگي و سكونت آپارتمان نشيني معمولاًجايي براي نگهداري از سالمند خود ندارند پس آسايشگاه‌هاي سالمندان اولين جايي است كه به آن فكر مي‌كنند، اما آسايشگاه‌هاي موجود چقدر گنجايش و ظرفيت پذيرش سالمندان را دارد؟ البته هنوز از سنت‌هاي زيباي قديم زياد فاصله نگرفته‌ايم. هنوز سالمند در ايران حرمت دارد، آمارها نشان مي‌دهد كه كمتر از نيم درصد سالمندان اكنون خارج از خانواده و در خانه‌هاي سالمندان زندگي مي‌كنند، اما در آينده نه چندان دور يعني 30 سال آينده معلوم نيست سالمندان حرمت امروز را داشته باشند.
كابوس تنهايي اولين و بزرگ‌ترين معضل پيري است. بعضي از افراد، چه زن و چه مرد، در دوران جواني خود به فكر دوران پيري نيستند. در واقع آينده نگر نيستند. تصور مي‌كنند كه هميشه در همين دوران جواني مي‌مانند و هيچ‌وقت به دوران كهنسالي نمي‌رسند بنابراين هيچ‌يك از رفتارها و برنامه‌هاي زندگي خود را مطابق با سن و سال خود انجام نمي‌دهند. مثلاً در زمان مناسب ازدواج نمي‌كنند و در زمان مناسب بچه‌دار نمي‌شوند. براي دوران سالمندي خود هيچ برنامه‌ريزي ندارند. از نظر مالي و بيمه‌ها و خدمات درماني هيچ پيش‌بيني نمي‌كنند. همين افراد در دوران سالمندي دچار مشكلاتي مي‌شوند كه هيچ‌گاه به آن فكر نكرده‌اند.
اما بزرگ‌ترين واقعيت تلخي كه جامعه امروز و فردا با آن مواجه است افزايش طلاق و ازدواج‌هاي سفيد است كه ثمره درازمدت ندارند؛ يعني در آينده با جمعيت بزرگ «افراد تنها» در ايران مواجه خواهيم بود، افرادي كه نه فرزندي دارند و نه همسر و همدمي. اين جمعيت وقتي پا به سن پيري مي‌گذارند برخلاف گروه سالمنداني كه فرزنداني دارند  با مشكلاتي مواجه هستند. اين گروه اصلاً كسي را ندارند كه حتي گاهي حالشان را بپرسد و چه دردي بزرگ‌تر از درد تنهايي.
 
  ازدواج؛ چاره‌ درد تنهايي
با توجه به تغيير سبك زندگي خانواده‌ها، شتاب توسعه و تكنولوژي، گسترش زندگي شهرنشيني و از هم‌گسستگي خانواده‌ها، تنهايي سالمندان بيشتر از قبل خود را به رخ مي‌كشد و اين واقعيتي تلخ و انكارناپذير است. وقتي يكي از زوج‌ها به علت كهولت سن يا بيماري فوت مي‌كند در واقع زندگي همسر سالخورده او دگرگون مي‌شود و تنها و غصه‌دار به روزهاي سخت آينده فكر مي‌كند. وقتي امكان نگهداري سالمند تنها، در خانه و نزد فرزندان فراهم نباشد، برخي آنها را به خانه سالمندان مي‌فرستند. بر اساس اطلاعات مركز آمار ايران 99‌درصد سالمندان، حداقل يك بار سابقه ازدواج در گذشته را دارند، 9درصد مردان سالمند و 49‌درصد زنان سالمند بدون همسر و تنها زندگي مي‌كنند. اين درحالي است كه بيش از 70‌درصد مردان و 30‌درصد زنان تنهاي سالمند، احساس نياز به ازدواج مجدد را به فرزندان خود ابراز مي‌دارند، اما بسياري از فرزندان از ازدواج مجدد والدين خود جلوگيري مي‌كنند.
برخي از مردان سالمند كه همسران خود را به دليل بيماري يا به طور ناگهاني بر اثر حادثه از دست داده‌اند فرزندانشان بالاخص دختران آنها هرگز حاضر نيستند هيچ زني را در كنار پدر خود ببينند، بنابراين با رفتار خود اين اجازه را به پدر نمي‌دهند. پدر خانواده هم براي اينكه اختلاف و ناراحتي در خانواده ايجاد نشود هيچ اعتراضي نمي‌‌كند، اما هر روز در خود بيشتر فرو رفته و در نهايت دچار افسردگي مي‌شود، اما درباره زنان سالمند اين امتناع فرزندان از ازدواج مجدد مادر، بيشتر است. در بسياري از موارد زنان سالمند با طرح ازدواج مجدد مورد سرزنش قرار مي‌گيرند و تصميم آنها به سخره گرفته مي‌شود، زيرا از قديم اين فرهنگ غلط در جامعه ما وجود داشته و هنوز هم دارد كه اگر زنان به هر دليلي( طلاق يا مرگ همسر) تنها شوند و اگر فرزندي هم از همسر خود داشته باشند، ازدواج مجدد براي آنها عيب و عار بوده و آنها تا ابد محكوم به تنهايي هستند. آنها بايد در جواني به تنهايي فرزندانشان را بزرگ  و در پيري هم به تنهايي زندگي را سپري كنند تا به همه ميزان وفاداري خود را به همسر فوت شده ثابت كنند. اين در حالي است كه اگر به دور از هيجانات كاذب و هنجارهاي فكري جامعه كنوني، به ازدواج مجدد سالمندان بدون همسر، فكر كنيم به اين نتيجه مي‌رسيم كه سالمند با هدف رسيدن به آرامش و رابطه دوستانه با همسر، تصميم به ازدواج مجدد مي‌گيرد و  روابط عاطفي بخش اصلي ويژگي ارتباط آنهاست.
اين نكته را نيز نبايد فراموش كنيم كه زندگي در تنهايي، سالمندان را با خطر بروز بيماري آلزايمر مواجه مي‌كند. پژوهشگر سوئدي دكتر لوران فراتيگليوني مي‌گويد: «زندگي بدون هيجانات اجتماعي و عاطفي، خطر ابتلا به زوال عقل و آلزايمر را در سالمندان افزايش مي‌دهد.» چه اشكالي دارد اگر فرد سالمندي از هوشياري و توانايي قابل ‌قبولي برخوردار است، تنها نماند و ازدواج كند. آيا منطقي است كه صرفاً به دليل تنها بودن و فوت همسر به خانه سالمندان منتقل شود؟ متأسفانه در ايران افراد سالمند براي ازدواج دوباره تحت فشار از سوي خانواده هستند. فرد مجبور است به دليل باورهاي غلط اجتماعي و اثبات وفاداري خود به همسرش تا پايان عمر تنها زندگي كند، در صورتي كه وفاداري تنها زماني معنا مي‌دهد كه فرد زنده است ولي وقتي شريك زندگي مي‌ميرد معناي خود را از دست مي‌دهد و اين در حالي است كه در دين اسلام هم اجازه ازدواج مجدد داده شده است. زنان سالمند تنها هنگام ازدواج مجدد در تنگناها و فشارهاي بيشتري قرار مي‌گيرند، در اكثر موارد به نفس‌پرستي يا خودخواهي متهم مي‌شوند و به همين دليل گاهي با وجود فشارهاي عاطفي و مالي سنگين وارده به دليل فوت همسر، آنها ترجيح مي‌دهند تنها زندگي كنند.
شرايط ازدواج مجدد به مراتب براي مردان سالمند به دليل عرف جامعه و پذيرش آن از سوي همگان بسيار راحت‌تر از زنان است. آنها به راحتي درخواست ازدواج مجدد را با اطرافيان خود در ميان مي‌گذارند. با اين حال فرزنداني هستند كه رضايت به ازدواج مجدد پدر سالمند خود نمي‌دهند. در حالي‌كه ازدواج درست و منطقي والدين سالمند بسياري از دغدغه‌ها و نگراني‌هاي فرزندان را نسبت به والدينشان از بين مي‌برد.
به هر حال ازدواج افراد سالمند مثل بسياري از موارد ديگر بايد در جامعه فرهنگ‌سازي شود تا قبح اين امر در جامعه بشكند. صداوسيما مي‌تواند با برنامه‌سازي در اين زمينه يا ساخت و پخش فيلم و سريال به فرهنگ‌سازي اين جريان كمك شاياني كند. با توجه به رشد جمعيت كنوني و سوق هرم سني جامعه به سمت ميانسالي و پيري بايد تجربيات ديگر كشورهاي دنيا را در زمينه خدمات به سالمندان با توجه به فرهنگ ايراني و اسلامي كشورمان بومي‌سازي و مكان‌هايي را براي فعاليت و استفاده از ظرفيت سالمندان ايجاد كنيم.  توجه داشته باشيم كه سال‌هاي پاياني عمر انسان بايد در كمال آرامش و سلامت جسمي ‌و رواني سپري شود پس اين منصفانه نيست كه سالمندان ما سال‌هاي پاياني عمر خود را در تنهايي زندگي كنند. بي‌شك لباس دامادي بر تن پدربزرگ بار ديگر نشاط و اميد به زندگي را در او زنده خواهد كرد.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
United Kingdom
|
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۰
0
0
بسیارعالی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر