فرزانه ماستيري
از همان روز اولي كه او را ديدم حس كردم پشت لبخندي كه نشان ميدهد، دنياي مرموزي پنهان شده است. هر روز صبح كه پشت ميز مينشستم با همان لبخند تكراري مواجه ميشدم. مهم نبود هوا باراني است يا آفتابي، مهم نبود اول برج حقوق گرفته يا آخر ماه است، هميشه لبخند به لب داشت. اوايل فكر ميكردم اين لبخندش بهخاطر گشادهرويي و اخلاق مهربان اوست، اما نه! گفتم كه يكچيزي پشت آن لبخند مرموز هست كه بعد از سه ماه همكار بودن فهميدم! زن خوبي به نظر ميرسيد، حداقل ظاهرش را خوب بلد بود حفظ كند، اما از قديم گفتهاند ماه هيچوقت پشت ابر نميماند. يك روز وقتي دو ساعت مرخصي ساعتي گرفتم تا ديرتر سركار بروم، خيلي چيزها برايم روشن شد. همكارم كه هميشه لبخندي به لب داشت، خيلي ظريف مشغول بدگويي از من پيش رئيس بود. او پشتش به سمت من بود و متوجه رسيدن من نشد، اما آقاي رئيس كه ديده بود من تازه از گرد راه رسيدهام، با نگاهش به من فهماند به حرفهاي همكارت توجه كن! من كه هاج و واج داشتم به خلاقيت او در زيرآبزني گوش ميكردم، با خودم گفتم عجب! آنقدر غرق بدگوييهايش از خود شده بودم كه متوجه نشدم و بلند گفتم عجب! همكار خانمم كه تازه متوجه حضور من شده بود، خودش را جمعوجور كرد و باز همان لبخند مهربانانه را حوالهام كرد. آقاي رئيس به چيزي كه ميخواست رسيده بود و با نگاهي معنيدار جمع ما را ترك كرد. دست همكار مهربان من رو شده بود و حالا فهميده بودم كه آن لبخند براي چه آنقدر برايم مرموز بود. از آن زمان به بعد سعي كردم در ارتباط با او محتاط باشم، بنابراين فهميده بود كه نميتواند با لبخند بهحساب من برسد، شمشير را از رو بسته بود و به هزار و يك ترفند متوسل ميشد تا ضربهاي بزند. حتي نقشه اخراج من از محل كار را هم كشيده بود و هزاران بار براي اجرايش تلاش كرده بود! از خودم پرسيدم چرا؟! يعني چرا يك نفر بايد چنين افكار پليدي را در سر داشته باشد؟ چرا هميشه يكي دو نفر بايد در محيط كار، مدرسه و دانشگاه يا حتي فاميل وجود داشته باشند كه بخواهند براي ديگران مشكل درست كنند و با بدگويي و زيرآب زدن اوقاتشان را پر و اوقات ديگران را تلخ كنند. روي اين موضوع خيلي فكر كردم، اما اين سؤال جواب چندان سادهاي نداشت، چراكه براي رسيدن به پاسخ آن بايد به لايههاي دروني شخصيت چنين افرادي وارد شد كه البته كار اهلفن يا همان متخصصان رفتارهاي اجتماعي است. از اينرو به سراغ كاظم قجاوند، جامعهشناس و آسيبشناس اجتماعي رفتم كه گزيدهاي از صحبتهاي ايشان را در ادامه ميخوانيد.
ريشه زيرآبزني از كجا شكلگرفته است؟
براي درك بهتر مفهوم اين موضوع ابتدا به سراغ ريشه حكايت «زيرآبزدن» ميرويم. در زمانهاي قديم كه سيستم لولهكشي آب تصفيه شده نبود، زيرآب به محلي گفته ميشد كه در انتهاي مخزن آب خانهها قرار داشت و براي خالي كردن آب، از آن استفاده ميكردند. اين زيرآب به چاهي راه داشت و روش باز كردن آن به صورتي بود كه كسي بايد به درون حوض ميرفت و آن را باز ميكرد تا لجن ته حوض خارج شود و آب پاكيزه به دست آيد. در همان زمان اگر كسي با ديگري دشمني ميكرد، براي اينكه به او ضربهاي بزند زيرآب حوضخانهاش را باز ميكرد تا همه آب تميز حوض، از دست برود. صاحبخانه هم وقتي از جريان با خبر ميشد، براي اينكه بيآب شده بود، بهشدت ناراحت ميشد. از اينرو فرد آزرده به دوستانش ميگفت:«زيرآبم را زدهاند.» اين اصطلاح كه زيرآبش را زدند همريشه از همين كار دارد كه چندان هم از معناي امروزي آن دور نيست. حالا اين اصطلاح در مورد كساني به كار ميرود كه در اثر ضعفهاي روانشناختي خود همواره درصدد بدگويي و كوچك شمردن اقدامات برخي اطرافيانشان در چشم جمعهاي گروهي هستند. افرادي كه هميشه تعدادي از آنها در هر جمعي حضور دارند و در صورت عدم هوشياري اعضاي گروه، فعاليتهاي مخربآنها حتي ميتواند منجر به متلاشي شدن جامعههاي كوچك شود.
شخصيت پنهان در پشت نقاب زيرآبزنها
حالا بايد به سراغ اين برويم كه چرا يك فرد به درجهاي ميرسد كه بهجاي تلاش براي ارتقاي توانمنديهاي خود به دنبال كوچك شمردن همكاران و حتي دوستانش در جامعههاي كوچك و بزرگ ميرود. عموماً اين افراد از اختلالات بيشمار روانشناختي رنج ميبرند. كمبودها و كاستيهايي كه ريشه در محيطهاي اجتماعي نخستين اين افراد همچون خانواده، گروه همسالان مدرسه، دانشگاه و هر محيط كوچك ديگري دارد. افرادي كه اغلب بهدنبال آسيبزدن به سايرين هستند، در روند رشد جسماني و عقلاني خود همواره با مشكلات متعددي همچون عدم تأييد از سوي جامعهمواجهند و از نظر اجتماعي از مهارتهاي ضعيفي برخوردارند. آنها عموماً از اعتمادبهنفس و عزتنفس پاييني برخوردارند، چراكه نتوانستهاند استعدادهايشان را بيابند و ديگران نقاط قوت آنها را تأييد نكردهاند، بنابراين با انتخاب شيوه ناپسند زيرآبزني، سعي بر اين دارند كه موفقيتهاي ديگران را كوچك جلوه دهند تا موقعيتخودشان متزلزل نشود. اين افراد دچار حسادت هستند و با ديدن موفقيت همكارانشان آرامششان را از دست ميدهند. همچنين گاهي ديدهشده است كه زيرآبزنها به اختلال نارسيسم يا خودشيفتگي دچار هستند. ازاينرو همواره اين تصور را دارند كه ديگران نميتوانند بهدرستي كار كنند و تمامي فعاليتها فقط از عهده آنها برميآيد، بنابراين به سمت دروغگويي همراه با غيبت گرايش پيدا ميكنند و چون اين اقدام با ترس ناشي از لو رفتن همراه است، هميشه دچار استرس هستند. تمام اين حسهايي كه منجر به زيرآبزني در اين افراد ميشود، از شكستها و سركوبهاي متعددي كه فرد در زندگي داشته است، نشئت ميگيرد.
والدين زيرآبزن فرزندان مشابه خود تربيت ميكنند
در روانشناسي اجتماعي يكي از موضوعاتي كه در خصوص زيرآبزنان مورد بررسي قرار ميگيرد، مسئله تقويت اين عمل ناپسند است. اقدامي كه ريشه در تربيت خانوادگي چنين افرادي دارد. والديني كه به لحاظ شخصيتي دچار اختلالات زيادي هستند، همواره كودكانشان را به عمل دروغگويي و خبرچيني تشويق ميكنند. براي مثال دختربچهاي را تصور كنيد كه از نمرات پايين خواهر بزرگترش با خبر شده و براي جايزه گرفتن از پدر دست به خبرچيني ميزند. پدر هم به وي جايزه ميدهد. اين اقدام بعد از چندين بار تكرار به يك عادت تبديل ميشود و فرد ياد ميگيرد در تمام دورههاي زندگي خود، براي عزيز شمرده شدن دست به خبرچيني يا همان زيرآبزني بزند. فرزندان چنين خانوادههايي ميآموزند كه براي جبران خلأهاي خود، تلاش نكنند و همواره درصدد كمرنگ جلوه دادن اقدامات ديگران بربيايند و در چرخه معكوس رفتاري قرار بگيرند. خيلي از اين افراد متعلق به خانوادههايي هستند كه مورد سرزنش، نكوهش، تنبيه، تهديد و حتي تحقير قرارگرفتهاند. ازاينرو با ورود به محيط اجتماعي جديدي همچون محيط كار، سعي در تسكين دردهاي درونيشان دارند. اغلب آنها از توانايي بالايي برخوردار نيستند و در سطوح پايين ادارات مشغول به كار هستند.
پاي لنگ اعتقادات ديني در افراد زيرآبزن
در كنار مواردي كه تاكنون گفته شد، يكي از مهمترين مواردي كه ميتواند سدي بر مسير تمايلات ناپسند اين افراد باشد، مسئله اعتقادات ديني است. در دين اسلام، روايات و احاديث بسياري است كه به كرات از افراد خواسته است كه شفاف رفتار كنند و عيب برادر و مؤمن ديگر را بهصورت شفاف به خودش بگويند. همچنين براي هرگونه اصلاح و ايجاد تغييرات مثبت بر دوري از غيبت كردن تأكيد شده است، چراكه خيلي از زيرآبزنيها با غيبت عجين ميشود و اين عمل ناپسند در دين اسلام جايگاه بسيار نكوهش شدهاي دارد و جزء گناهان كبيره محسوب ميشود، بنابراين اگر به تعاليم ديني و مباني ارزشي پايبند باشيم، از اين رفتار اجتناب خواهيم كرد. اين افراد علاوه بر مشكلات رواني زياد، به مسائل ديني هم پايبند نيستند. تجسس كردن در كار مؤمن ديگر در كنار غيبت و دروغگويي كه پايههاي زيرآبزني را شكل ميدهد نیز در سوره حجرات بهعنوان گناه كبيره معرفيشده است كه مؤمنان را از اقدام به آن باز ميدارد.
مديريت ضعيف، زيرآبزني را تقويت ميكند
حالا در كنار تمام مواردي كه گفته شد، مسئله مهمي كه در محيطهاي كاري وجود دارد و منجر به افزايش رفتار زيرآبزني ميشود، ضعفهاي مديريتي و قوانين درونسازماني است. اداراتي كه از سيستم سنجش و ارزيابي مناسبي برخوردار نيستند و مديراني كه براي بقاي خودشان به زيرآبزنان بها ميدهند، همگي علاوه بر منحرف كردن راههاي دسترسي به اهداف سازماني، عمل ناپسند زيرآبزني را هم رواج ميدهند. اقدامي كه نوعي بياعتمادي و عدم تعلق به محيط را در تكتك كاركنان مجموعه پرورش و عمل زيرآبزني را بهصورت بيمارگونه گسترش ميدهد، چراكه كارمندان فعال با ديدن كمكاري و تشويقهاي متعددي كه از زيرآبزنان ميشود، دلسوزي براي داشتن محيطي پويا را كنار ميگذارند و پا بهپاي زيرآبزنها قدم برميدارند. اتفاقي كه اگر در محيطهاي كاري ريشه بدواند، خيلي زود ميتواند همچون موريانه پايههاي سازماني را از داخل دچار فرسودگي كند. در حال حاضر ايران در رتبه مياني در خصوص عمل ناپسند زيرآبزني در دنيا قرار دارد و اين موضوع ناشي از اين است كه مديران از دريافت اخبار منفياي كه كارمندانشان ميآورند، بعضاً خرسند ميشوند.