واژه «ملا» واژه احترامآميزي است و ملا يعني فرهيخته و تحصيلكرده و دانشمند، كما اينكه ملاي روم هم ميگويند كه مولانا جلالالدين محمد بلخي سراينده كتاب شاهكار جاوداني مثنوي است.
ملانصرالدين از شخصيتهاي فرهنگي و مورد علاقه مردمان مشرق زمين است و سفارت جمهوري اسلامي ايران در تاشكند حدود شش، هفت سال پيش كه كتاب «ملانصرالدين شوخ اجتماعي» من را نشر داد، به من خبر دادند در آن كشور مطبوعات و محافل استقبال زيادي از اثر من كردهاند، زيرا من ثابت كردم ملانصرالدين از مردم بخارا و سمرقند بود و در عصر امير تيمور گوركاني ميزيسته و مورد علاقه و احترام آن پادشاه بوده است و گاهي شوخيهايي با هم ميكردند. شهرهاي فارسي زبان سمرقند و بخارا در تقسيم سرزمين پهناور تركستان روس، به جمهوري ازبكي زبان ازبكستان تعلق گرفت، در حالي كه چون اهالي اين دو ولايت فارسي زبان بودند، بايد به تاجيكستان واگذار ميشد. به هر ترتيب ملا از مردم اين دو ولايت بوده است و قبر او بايد در سمرقند يا بخارا باشد، نه در قرهحصار نزديك آنكارا كه در سال 1330/1951 ميلادي دولت جمهوري تركيه اعلام كرد گوري در قرهحصار كشف شده كه از آن ملانصرالدين است، در حالي كه ملانصرالدين از اهالي بخارا و سمرقند بود و دليلي نداشت به عثماني رفته باشد. ملانصرالدين مرد بسيار هوشمند و متوجه همه امور بوده و گاهي خود را به سادگي ميزده مانند مرحوم محمد ساعد مراغهای سياستمدار ايراني كه سالها در تفليس و بادكوبه، سنپترزبورگ، مسكو، ايتاليا، واتيكان و چند كشور ديگر سفير بوده و با استالين و مدلوتوف سر و كله ميزده است، منتها گاهي خود را به كري و گاهي به سادگي ميزد. وقتي تودهايها عليه او كه مخالف اعطاي امتياز نفت به شوروي بود، در خيابانها شعار مرگ بر «ساعد» ميدادند، شهردار تهران را به نخستوزيري ميخواست و به او ميگفت: لطفاً ساعتهاي نصب شده در ميدانها را برداريد، مردم اينقدر نگويند مرگ بر ساعت. ملانصرالدين گاهي مانند دولت كنوني به فكر صرفهجويي در هزينههاي منزل بر ميآمد.
روزي مصرف كاه و يونجه و جو عليق تنها الاغ وفادار و راهورش را كه مرتباً او را به صحرا و بيابان و جنگل ميبرد و چندين خروار هيزم يا هيمه و خار بارش ميكرد و به شهر ميآورد و در بازار ميفروخت يا هندوانه و خربزه و خيار چنبر يا هر نوع بار سنگين ديگري را بر پالان آن حيوان نجيب ميكرد، زياد ديده تصميم به صرفهجويي گرفت. شبي با همسر خود به مشاوره نشست و گفت: ما داريم روزي پنج قران صرف عليق اين حيوان ميكنيم كه مبلغ زيادي است. من صلاح ديدهام از مصرف كاه، يونجه و جو اين حيوان بكاهم، به طوري كه خودش متوجه نشود و از اين راه در ماه مبالغي صرفهجويي كنم. آن شب ملانصرالدين در ساعتي كه فكر ميكرد الاغش خوابيده است، پاورچين پاورچين داخل طويله شد و نصف عليق حيوان را از ظرف مسين بزرگي كه روبهروي حيوان بود، برداشت و در كيسهاي ريخت. شب بعد همان تعداد دزديده شده را به حيوان داد. روزهاي بعد نيز از همان نصفه نيمه كاست و يك چهارم عليق را به الاغ مظلوم داد. يكبار هم تصميم گرفت عينك سبز رنگي بر چشم الاغ بزند كه كاه خشكيده را علف تازه سبز ببيند، اما اين بار نتوانست و الاغ آنقدر عرعر كرد و جفتك زد كه ملانصرالدين از كار مبتكرانه خود صرفنظر كرد. چند ماهي گذشت.
هر روز ملا نصرالدين باري را كه به گرده الاغ ميگذاشت، چند برابر میكرد و شبها آهسته و پاورچين پاورچين وارد طويله ميشد و از عليق حيوان مقاديري را ميدزديد و كنار ميگذاشت و با اين تدابير ماهرانه آخر ماه چند توماني صرفجويي میكرد. سه ماه گذشت و الاغ هفته به هفته لاغرتر و نحيفتر ميشد و يك روز صبح كه ملا سروقت او رفت تا برش دارد و چند پارچهسنگ سنگين بارش كند و سر ساختماني ببرد، ديد جاندار مظلوم بيزبان سقط شده و مرده و براي هميشه از شر تدابير ماهرانه ملانصرالدين آسوده شده است. تدابير اقتصادي دولت كنوني كه آقاي روحاني، نوبخت و ساير وزراي اقتصادي و صنعتي و تعاوني خيلي روي اجراي آن اصرار دارند و همين گران كردنهاي دائمي تمام مايحتاج مردم، جلوگيري از سفر گهگاهي مردم براي كمي تنفس و استراحت و ديدن آفاق و انفس و نيز قطع يارانه 20 تا 30 ميليون انسان و شايعات درباره گران كردن تمام كالاها، مرا ياد تدابير متبحرانه ملانصرالدين مياندازد. دولت كه رئيس و بزرگان آن غم نان خانه ندارند و وكلاي مجلس حتي بهاي نان، گوشت، برنج و روغن را نميدانند، هر روز به بهانهاي مردم را ميچزانند و نقرهداغ ميكنند. سر در سفره مردم، دست در جيب مردم و نگاه به پساندازهاي بانكي آنان ميكنند. دولت چند سال پيش آمد تمام انرژيهاي سوختي را گران كرد. نان، گوشت، روغن، شير و لبنيات چندين برابر شد، گاز و نفت و بنزين را به شكل باور نكردني گران كرد. حالا زير قول خود زده و يارانه را كه از پول خود مردم است و به قول رئيسجمهور سابق اساساً از پول دولت نيست، قطع كرده است يا خواهد كرد.