عباس زندي كشتيگير افتخارآفرين ايران در سكوت و گمنامي ميميرد. هيچكس مجلس بزرگداشتي براي آن مرد شريف، مهربان و خوشرو كه در جهانپهلواني دستكمي از تختي نداشت، برگزار نميكند.
همايون بهزادي در بچگي و در مدرسه طهوری هممحلهاي و همبازي و همكلاسي من بود، وقتي براي بازي فوتبال ميرفت، اصرار داشت مرا به ميدان ببرد و مثل خود يك فوتباليست كند. من علاقهاي نداشتم. بيشتر دنبال نقشههاي جغرافيايي جهان بودم. او رفت و فوتباليست نامآوري شد، اما آن زمان فوتباليستها مانند امروز ميلياردر نميشدند. براي درآمد بيشتر عضو تيم كشورهاي ديگر نميشدند، او ناچار بود در يك اداره دولتي استخدام شود. كار كند در حالي كه گلهاي خوبي ميزد و افتخارآفرين بود، پس از انقلاب اسلامي حسودان و نامردان تهمتها به او زدند. برايش پرونده ساختند، هزار بيآبرويي در آوردند. وقتي مرد، عزيز شد. ديدم چقدر از او و گلهاي جانانهاش ياد ميكنند و همايون، همايون ميكنند. آري فوتباليست پرتغالي با دبدبه و كبكبه به ايران آمد، در فرودگاه يك چك 100هزار يورويي تقديمش كردند، به بهترين هتل تهران بردند كه نميدانم يك شب اقامت در سوئيت سلطنتي (امپريال) آن چقدر تمام ميشود. بيچاره آلفونس دالبوكرك دريانورد و آدميرال پرتغالي كه در سال 1515 م جزيره هرمز و بندر گمبرون و تمام مناطق جنوب ايران را تصرف كرد و پرتغاليها 117 سال آنجا را در قبضه استعمار داشتند 500 ميليون تومان گيرش نيامد (اسناد حضور پرتغاليها را وزارت امور خارجه از ليسبون و مادريد در اسپانيا دريافت كرد. نگاهش كنيد اين مبلغ كه هيچ، 50 ميليون تومان هم نميشود) اين جوان كراوات بسته (اگر من در تلويزيون كراوات ميبستم 10 بار جريمه ميشدم) آمد و يكي دو ساعتي سخنپراني كرد و رفت و 100هزار يورو به اضافه هزار يورو هزينه پذيرايي از سگ نازنينش كرد و لابد از ژن خاص است و با سگهاي ايراني فرق دارد و تشريفش را برد. وقتي عدهاي اعتراض كردند جواب شنيدند اين پول از جيب سازمان صدا و سيما خارج نشده، از خزانه دولت پرداخت نشده، همهاش از يك شركت خصوصي داده شده است. چرا؟ اين شركت از كجا آورده است؟ وزارت دارايي و امور اقتصادي كه از چلوكباب كوبيده و هليم و چلوخورش قرمهسبزي ماليات بر ارزش افزوده ميگيرد، چرا سراغ اين شركت نميرود و از او نميپرسد در اين چند سال كه با خيال راحت و به طور انحصاري روي گنج نشسته، چقدر سود بردهاي كه 100هزار يورو به اين مرد پرتغالي ميدهي؟ از ارث پدرت ميدهي؟
آخر 500 ميليون تومان براي نيم ساعت مزخرف گفتن يك فوتباليست پرتغالي در تلويزيون؟
مجري گفته است در تمام تلويزيونهاي جهان اين كارها معمول است. كدام تلويزيونهای جهان، آيا تلويزيون دولتي ما كه به طور انحصاري تنها رسانه تصويري كشور است با تلويزيون امريكا و اروپا و خاور دور و روسيه و ژاپن در خور مقايسه است؟ وجداناً، شرافتاً اين 500 ميليون را بخش خصوصي تقبل كرده بپردازد؟ خجالت نميكشيد عكسهاي مدارس كپري و كودكان كار را ميبينيد، اين پزها را ميدهيد؟ مگر پول علف خرس است؟ مرحوم دکتر مصدق دو ماه تمام در امریکا ساعتها و روزها با پرزیدنت شومن جروبحث و حتی خواهش کرد و توانست سالی 10 میلیون دلار به عنوان وام در ازای بهاي فروش نفت آزاد دریافت کند. انگلیسیها در سال 1919 بابت تحت الحمايه کردن اسیران 130هزار لیره به قوامالدوله وام دادند و تمامش با بهرهاش را پس گرفتند؟ چه کسی به شما یا به هر شخصیت حقیقی و حقوقی اجازه داده 100هزار یورو به یک فوتبالیست بدهند.در این مملکت روزي دهخدا برای لغتنامهاش 600 هزار تومان بودجه میخواست و مجلس شورای ملی و تمام ريشسفيدهاي فرهنگ کشور با اختصاص دادن حتی 100 هزار تومان به لغتنامه موافق نبودند. روزها بحت و مشورت شد و بالاخره تصویب كردند که زیرنظر یک هیئت امنا که دکتر مصدق جزو آنها بود، لغتنامه رسمی کشور تهیه و تدوین شود. مگر قانون اساسی نمیگوید تمامي هزینههای جاری کشور باید با تصویب مجلس شورای اسلامی باشد. یک روز دو جایزه 500هزار دلاری به دو نفر میدهید، آیا دانشگاه تهران، فرهنگستان یا وزارت علوم واقعاً تأیید کرده بودند این دو استاد باید آن جوایز را دریافت دارند؟ نمیشد حتی برای تبلیغات جهانی این جایزه را به 10جایزه 100هزار دلاری تقسیم میکردید به 10 دانشمند میدادید؟ آخر همراه اول و ایرانسل چقدر مردم را سرکیسه میکنند که میتوانند اینطور بذل و بخشش کنند، يك چیز دیدم در فضای مجازی، کسی شک کرده که اسپانسرها 100هزار یورو را پرداخت کرده باشند؟ من دچار این تردید و توهم نشدهام که نکند ترامپ راست بگوید و واقعاً در دوران اوباما امریکاییها 150میلیارد دلار بلوکه شده را به ما دادهاند که دولت اینطور بریز و بپاش میکند. راستی چرا هیچ نمایندهای در مجلس پا نمیشود، از دولت پرسش نمیکند این جوایز و این حق مصاحبه 100هزار یورویی برای نیم ساعت حرفهای یک فوتبالیست از چه محلی پرداخت شده و مجوز آن چه بوده است؟