قرار گرفتن نام يکي از عابربانکهاي فوتبال ايران در ليست ابربدهکاران بانکي هرچند با تکذيب وي روبهرو شد، اما بار ديگر نشان داد که فوتبال به عنوان يکي از رشتههاي پرطرفدار همواره يکي از هدفهاي سرمايهداراني است که با ورود به اين ورزش و سرمايهگذاري در آن اهداف ديگري را دنبال ميکنند. مرور برخي نامهاي فعالان اقتصادي که در سالهاي اخير در فوتبال تيمداري کردهاند، اما امروز پشت ميلههاي زندان هستند يا بالاي چوبه دار رفتند به خوبي نشان از اين دارد که ضوابط نظارتي جهت سرمايهگذاراني که وارد اين رشته ورزشي ميشوند بايد مورد بازنگري جدي قرار گيرد. «ا. م. ا» که مالک باشگاه فوتبال «د» بود، با توجه به اختلاس 3هزار ميلياردي اعدام شد. يا بابک زنجاني ديگر مجرم اقتصادي که براي مدت زماني مالک باشگاه «ر» بود، امروز به دليل بدهي نفتي چند هزار ميلياردي در زندان بسر ميبرد و دادگاه براي «ز» حکم اعدام صادر کرده است.
علاوه بر اين در اين فوتبال ميتوان افرادي را ديد که در سابقهشان بازداشت چند ماهه به دليل پروندههاي اقتصادي را دارند، افرادي که در يک دهه گذشته بارها منت کمکهاي ميليارديشان به باشگاه پرسپوليس و تيم ملي را بر سر فوتبال گذاشتهاند و به عابربانک معروف شدهاند. افرادي که يک دهه پيش با مطرح کردن خود به عنوان يک خير و کسي که بدون هيچ چشمداشتي براي فوتبال خرج ميکند، نامشان را سر زبانها انداختهاند. همکاري با برخي مديران باشگاههاي بزرگ و متقبل شدن پرداخت قراردادهاي ميلياردي بعضي از بازيکنان که کار قرارداد با آنها به خاطر مشکلات مالي گره خورده بود، سبب شد تا اين افراد براي هواداران اين تيم تبديل به يک سوپرمن شوند تا هر وقت حساب باشگاه خالي ميماند، آنها از حساب شخصيشان حساب باشگاه را پر کنند تا کار جذب بازيکنان به مشکل نخورد! آنها همواره در پاسخ به سؤالها درباره توجيه چنين بذل و بخششهايي که بيبازگشت هم بود، از علاقهشان به فوتبال صحبت ميکنند.
آنها حتي چندين بار با به رخ کشيدن حسابهاي ماليشان و البته يادآوري کمکهاي مالي به باشگاههاي معتبر به عناوين مختلف در فکر خريد باشگاه يا حداقل عضويت در هئيت مديره باشگاههاي بزرگ بودهاند، با اين حال با هوشياري نهادهاي امنيتي و بازرسي و همچنين تدبير مسئولان وزارت ورزش اين افراد از رسيدن به اهدافشان ناکام ماندهاند. اين اتفاقات هوشمندي نهادهاي نظارتي و اطلاعاتي براي جلوگيري از ورود و هزينه اين افراد را بيش از پيش در فوتبال ميطلبد. البته عابربانک فوتبال همانطور که پيشبيني ميشد از در تکذيب درآمده است، اما با رسانهاي شدن بدهي ميلياردي اين فرد به سيستم بانکي کشور به نظر ميرسد بازيکنان و مديران پرسپوليس نيز بايد بيشتر از گذشته نسبت به سوءاستفاده اين افراد حساس باشند و اجازه ندهند افرادي که به دليل پروندههاي اقتصادي سابقه بازداشت دارند با پولهاي مردم براي خودشان در فوتبال ايران شهرت و اعتبار بخرند. به همين خاطر است که مسئولان باشگاهها هم نسبت به ارتباطهايي که اين افراد با برخي بازيکنان تيمهاي بزرگ دارند، باید حساسيتهاي لازم را داشته باشند و البته اجازه ندهند تا آنها مانند سالهاي اخير خودشان را به عنوان يک چهره خير و هوادار در بين تماشاگران مطرح كنند.
مسئولان وزارت ورزش نيز مانند گذشته با حساسيت نسبت به تحرکات اين افراد که قصد نفوذ در فوتبال را به عناوين مختلف دارند، برخورد کنند و اجازه ندهند فضاي ورزش آلوده افرادي شود که با پول بيتالمال و منحرف کردن افکار عمومي به دنبال مقاصد شخصيشان در فوتبال هستند. به هر حال اتفاقاتي که در يک دهه گذشته در فوتبال ايران رخ داده، به خوبي نشان ميدهد که اين ورزش با توجه به ورود پولهاي بيضابطه تبديل به يک بهشت و يک مکان امن براي متخلفان اقتصادي شده است، افرادي که با ورود پول به اين رشته ورزشي اهدافي مانند استفاده از رانت يا پولشويي را دنبال ميکنند. حساسيت روي کارنامه و منبع پولي که وارد فوتبال ميشود به طور قطع ميتواند از ورود افرادي مانند «ز»ها يا «ا. م. ا» به فوتبال جلوگيري کند. امري که به سالم شدن فضاي فوتبال که اين روزها گرفتار فساد است، بيشتر از هر اقدام ديگري کمک خواهد کرد.