«مذاكره موشكي» يك سد سديد و يك جدار مستحكم است كه هيچكس توانايي شكستن آن را ندارد. اين را همه ميدانند و رهبر معظم انقلاب نيز صراحتاً نظر خود را در اين باره ابراز كردهاند. با اينهمه درست از دو ماه قبل، كه نشانههاي پايان و اضمحلال داعش آغاز شد و اعلام واضح برتري هژمون ايران در منطقه غرب آسيا و شايد در دنيا به رخ جهانيان كشيده شد، به ناگاه زمزمههاي تأكيد بر مذاكره موشكي و لزوم آن از جانب كساني در داخل كشور آغاز شد. خبرگزاري فارس در مطلبي نوشت: باورش سخت است اما حقيقت دارد... اينكه كساني مشغول لايك دادن به گزينهاي هستند كه هر عقل سليمي ميداند مخالف امنيت ملي و صلاح مردم ايران است. اگرچه مدتها پيشتر، كساني از غربيها گفته بودند كه در مذاكرات هستهاي راجع به ماجراي موشكها هم بحث شده است! اما ميتوان گفت نفر اولي كه صراحتاً در اين باره حرف زد، احمد نقيبزاده، از معاريف اصلاحطلب است. اظهارات نقيبزاده با واكنشهاي وسيعي در كشور مواجه شد.
البته مشخص نبود او با چه تدبيري حرفي را زده است كه هيچ ركني از نظام اسلامي با آن موافقت ندارد و از طرفي آيا او ميدانست كه حرف و سخنش در فضاي جامعهاي پژواك مييابد كه تجربه تلخ مذاكرات هستهاي و بيدستاوردي «برجام» را به رأيالعين در مقابل خود ميبيند. صد البته پاسخ اين سؤالات روشن است اما چيزي كه درباره آن ابهام وجود دارد، انگيزه يا چيستي نگرش نقيبزاده و امثال اوست. در ادامه اين ماجرا، روزنامه اصلاحطلب همدلي نيز به صحنه آمد و در لابهلاي يك گزارش نوشت: آيا ميتوان اميدوار بود كه پرونده سياستهاي منطقهاي ايران حالا و بر حسب ضرورتهاي تازه از نيروي قدس سپاه پاسداران به وزارت خارجه منتقل شود تا محمدجواد ظريف و همكارانش كالاي پيروزيهاي ميداني ايران در منطقه را به كالاي روابط حسنه ايران با تمام همسايگانش بدل كنند؟»اين روزنامه همچنين از تيتر «اشتباه ادامه جنگ را تكرار نكنيم»! براي گزارش خود استفاده كرد.
در ادامه روزنامه اصلاحطلب «جامعه فردا» چند روز پيش طي گزارشي با عنوان «چرا بايد براي موشكها مذاكره كرد» كه تيتر اول اين روزنامه را نيز به خود اختصاص داد، نوشت: «در صبح روز بعد از پيروزي –بر داعش- ايران ميتواند غنيمتهاي جنگياش را استفاده كند تا بتواند روي ميز مذاكره امتيازات لازم را بهدست آورد؟ غرب به دنبال آن است تا سهم ايران را از موفقيتهايش ندهد. آنها ميخواهند موشكهاي بالستيك ايران را به يك بحران بزرگ تبديل كنند؛ تهران ميتواند با درايت ديپلماتهايش از اين شرايط حساس رهايي يابد!» روزنامه جامعه فردا در ادامه اين گزارش با بيان اينكه «براي برداشتن موشكها از روي ميز مذاكره بايد تن به معامله بدهيم» مينويسد: «تهران ميتواند بهزودي با يك رويكرد ديپلماتيك مبتني بر منافع ملي برجام موشكي را از روي ميز مذاكره بردارد يا حداقل از تكرار سرنوشت چاه مذاكرات هستهاي جلوگيري كند و مانع از شكلگيري تحريمهاي ظالمانه شود. » آنچه گفته شد، تنها برگهايي از هزاران هستند... كيست كه نداند كه اصلاحطلبان و كساني در دولت پيش از اين به بهانه «الآن وقتش نيست»! مخالفتهاي خود را با رزمايشهاي موشكي كشور اعلام كرده و حتي يكي از آنها اين رزمايشها را «كم عقلي» خوانده است.
اما اين سكه روي ديگري هم دارد... و آن اينكه مردم ميدانند كسي نخواهد توانست بر سر امنيت آنها مذاكره كند و پرونده مذاكرات موشكي را روي ميز بگذارد. در واقع مذاكرات موشكي يك سد سديد است و مثل سايت نظامي پارچين نيست كه برخي بتوانند با توجيهاتي، راه حضور بازرسان آژانس اتمي را در آن همواره كنند و سپس اين شبهه پيش بيايد كه آيا خط قرمز هستهاي شكسته است يا خير؟! كه البته در مواردي هم شكسته است. به سخن ديگر اينكه فرق است ميان كوچه عبور ممنوع و سد سديدي كه هيچ امكاني براي عبور از آن وجود ندارد. و مذاكرات موشكي همين ديوار بيعبور است كه خواهندگان آن جز «رسوايي» دستاورد ديگري نخواهند داشت.