1 ـ «پايان يافتن ايرانهراسي» از دستاوردهاي توافق هستهاي ايران و گروه1+5 از روز امضاي برجام عنوان شده است؛ دستاوردیي كه به دلايل متعدد غيرواقعي و با رجوع به تحولات اخير منطقه غيرقابل باور است.
اگر چه پس از توافق هستهاي تهديدات لفظي مقامات غربي و منطقهاي به شكل تصاعدي افزايش يافته اما نبايد پروژه ايران هراسي به روز رساني شده را فقط در الفاظ و ادبيات ضد ايراني محدود كرد ؛ فراتر از آنكه بايد به قطعات پازلي توجه داشت كه امريكا، كشورهاي اروپايي و شيوخ منطقه به ويژه در ماههاي اخير با هدف توسعه بخشيدن به پروژه ايران هراسي دركنار هم قرار دادهاند. اروپاييها اعم از انگليس ، فرانسه و آلمان در پروژه ايران هراسي با متهم كردن ايران به حمله موشكي به فرودگاه رياض (ماكرون: به نظر ميرسد موشكي كه از يمن به عربستان شليك شد، ايراني باشد. 19آبان96) و درخواست براي رسيدگي شوراي امنيت به مسئله ايران نشان دادند كه بالاتر از«معرفي كردن ايران به عنوان ناقض صلح و امنيت بينالملل»در تلاش براي ايجاد يك فرايند حقوقي در عرصه بينالمللي هستند، شبيه همان فرايندي كه عليه فعاليت هستهاي ايران طي شد و به صدور شش قطعنامه شوراي امنيت عليه كشورمان انجاميد و دولت يازدهم نهايتا ضرورت ديد ميز مذاكره را تنها راهكار مناسب ارزيابي كند.
2ـ پارلمان اروپا در قطعنامه جديد خود از ايران ميخواهد دست از حمايت انصارالله يمن بردارد، ترزامي نخست وزير انگليس در دومين سفر متوالي خود به منطقه، ايران را متهم به رفتارهاي ضدصلح ميكند و ماكرون در گفتوگو با فرانس24 ضمن متهم كردن ايران به رفتارهاي خلاف امنيت و ثبات منطقهاي خواهان مذاكرات مجدد با كشورمان ميشود. روز گذشته نيز دبيركل اتحاديه عرب مدعي شد كه اعراب آماده همكاري با ايران هستند به شرط آنكه ايران «رفتارهاي خود در منطقه» را تغيير دهد.
نقش امريكا، اروپا و مرتجعين منطقهاي براي رويارويي با ايران بهرغم تفاوتها يك نقطه مشترك مهم دارد و آن «فشار براي وادار كردن ايران به مذاكره در حوزههاي غيرهستهاي» و «تكميل فرايند حقوقي جهت صدور قطعنامههاي شوراي امنيت» است. «شبهه سكوت مقامات امريكا»، «تشديد مواضع ضد ايراني مقامات اروپايي»، «افزايش هم افزايي اروپا با شيوخ منطقهاي در تخطئه وجهه ايران» همگي نشان ميدهد كه محور غربي–عربي صحنه رويارويي با ايران را تا حدودي دچار تغيير كرده و نقش اول جهت «مقابله حقوقي–كيفري» در اين ميان از امريكا به اتحاديه اروپا منتقل شده است.
آخرين نمونه از مصاديقي كه نشان ميدهد اروپا ضمن دريافت نقش امريكا در «مقابله حقوقي »، بهدنبال جلب نظر شيوخ منطقه است قطعنامهاي است كه روز پنج شنبه پارلمان اروپا با اكثريت آرا تصويب و از ايران خواست «حمايت از شبه نظاميان حوثي( بخوانيد مجاهدين انصارالله) را متوقف كند». صدور اين قطعنامه را بايد در امتداد رفتارهاي ضدايراني اروپاييها در روزهاي اخير و قطعهاي از پازل «صدور قطعنامههاي شوراي امنيت عليه كشورمان» دانست؛ شبيه رويكردي كه اين كشورها در مسير «پرونده حقوق بشري ايران» دنبال كردند و از پاييز92 تا پاييز96 با اقدامات فشرده و هدفمند و اتخاذ روشهاي «سندسازي مكتوب و شفاهي»، «متهم كردن ايران به نقض حقوق بشر در تريبونهاي رسمي»، «گزارش دهي به گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل» و «ديدار رسمي هيئتهاي ديپلماتيك اين كشورها با فعالان حقوق بشر در داخل كشور» توانستند از قطعنامههاي حقوق بشري در اتحاديه اروپا شروع و نهايتا مهمترين گامهاي تعريف شده در مسير«صدور قطعنامههاي حقوق بشري عليه ايران» را كه همان صدور قطعنامههاي ضد ايراني كميته سوم حقوق بشر سازمان ملل و مجمع عمومي سازمان ملل است سازماندهي كنند.
همچنين در روز گذشته دفتر نخستوزيري انگليس ميگويد: «انگليس و عربستان درباره رفتارهاي ثباتزداي ايران در منطقه ابراز نگراني و بر سر تلاش بيشتر در سطح بينالمللي براي مقابله با ايران توافق كردند». در همان ابتدايي كه اروپاييها در تدارك بودند تا مقدمات صدور قطعنامههاي سازمان ملل - مسئلهاي كه با توجه به روند مورد اشاره به زودي اتفاق ميافتد- عليه ايران به بهانه حقوق بشر را بسترسازي كنند بسياري از فعالان جريان غربگراي داخلي اصل آمد و شد اروپاييان به تهران و ديدار با فعالان غائله 88 و صدور قطعنامههاي پارلمان اروپا به همين بهانه را مسئلهاي روتين و عادي ميدانستند.
3ـ افزايش سفر مقامات اروپايي در هفتههاي اخير به منطقه غرب آسيا و رشد مواضع ضدايراني در حالي با شبهه سكوت مقطعي امريكاييها در قبال پرونده موشكي همراه شده است كه دستگاه سياست خارجه در مواجهه با بازي حقوقي–سياسي اعضاي ارشد اتحاديه اروپا روشي منسوخ شده را به كار گرفته است و آن ساده انگاري رويكردي است كه اروپاييها تا وضع «قطعنامههاي تحريمي سازمان ملل» درپيش گرفتهاند. همزماني گستاخي و پروندهسازي اروپاييها با حضور محمد جوادظريف در«همايش گفتوگوهاي مديترانهاي» در رم تنها به بيان جملات اينچنيني از سوي وي منتهي ميشود: «ما با سياستهايي كه در واشنگتن اتخاذ ميشوند مشكل داريم ، سياستهاي امريكا درباره منطقه، بسيار خطرناك و عجولانه هستند». يا در مقابل اتهامات اخير ماكرون عنوان ميكند: «اوه، ابيجان! همانجا كه ما ديشب از آنجا حرفهاي جالب زيادي از ماكرون شنيديم.»
درحالي جامعه ايراني شاهد مداراي بدون نتيجه، اين بار در قبال اروپا هستند كه تجربه مداراي مستمر با امريكا در چهارسال گذشته تنهاسه ضلع «تحريم، تهديد و تهمت زني» به ايران را تقويت كرد ، رويكردي كه در نوع مواجهه اخير با اروپا درحال تكراراست. حال در شرايطي فعاليتهاي ضدايراني اروپا با محوريت« تكميل فرايند حقوقي جهت صدور قطعنامههاي شوراي امنيت»افزايش يافته كه ملاطفت كنوني با هم پيمانان امريكا حاوي دستاورد نبوده و استمرار آن قطعاً نتيجهاي همانند شش قطعنامه ضد هستهاي اين بار در حوزه تروريسم يا موشكي نخواهد داشت.