کد خبر: 883525
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۶
به بهانه انتشار اثر تاريخي «مردم هزاره و خراسان بزرگ»
تا امروز كه مشغول نگارش اين سطور هستم، هيچ كتابي در باب تاريخ مردم هزاره در ايران نوشته نشده است يا اگر هست، از وجود آن بي‌اطلاعم.
  تقي خاوري

تا امروز كه مشغول نگارش اين سطور هستم، هيچ كتابي در باب تاريخ مردم هزاره در ايران نوشته نشده است يا اگر هست، از وجود آن بي‌اطلاعم. گو اينكه در قرن حاضر در كشورهاي اتحاد شوروي سابق و همچنين افغانستان و پاكستان كتاب‌هايي در اين باره نگاشته شده‌اند. از اين‌رو سال‌ها پيش كه قصد نوشتن كتابي در باره مردم هزاره داشتم، هيچ نوع مأخذ يا سندي كه روشنگر اين مطالب باشد در دسترسم نبود، درنتيجه سال‌ها از وقتم صرف جست‌وجو در كتاب‌ها و متون قديم شد.
اگر پژوهنده‌اي قصد تحقيق در فلان دوره تاريخي در پيوند با اقوام و طوايف داشته باشد ـ في‌المثل در باب اقوام كرد يا بلوچ يا ساير اقوام ـ مآخذ بسياري در دسترس وي قرار خواهد گرفت، حال آنكه اگر پژوهشگري راجع به هزاره خيال تحقيق داشته باشد، اين كار در حد همان خيال باقي خواهد ماند، چون هيچ‌گونه مأخذي در باب مردم‌شناسي هزاره در ايران وجود ندارد. هزاره يا به گفته خود اين مردم «آزره» لهجه‌اي از زبان كهن دري ـ از زبان‌هاي پهلوي شمالي است و در اين كتاب بدان اشاره شده است ـ دارد و نشان مي‌دهد اين قوم از خراسانيان كهن شرق ايران به شمار مي‌آيد.
اين كتاب زمينه‌اي براي مردم‌شناسي و درك و دريافت منشأ مردم هزاره است كه طي سال‌ها پژوهش تدوين شده است. هزاره‌ها نيز مانند ديگر اقوام ايراني همچون كرد، ترك، بلوچ و تركمن كه در برخي از كشورهاي همسايه ساكنند، در كشورهاي ايران، پاكستان، افغانستان و آسياي‌ميانه پراكنده‌اند. از اين‌رو نخست بر آن شدم نام اين كتاب را «هزارگان پريشان» بگذارم، اما چون اينان مانند برخي از اقوام خراساني برخاسته از شرق ايرانند هر چند با چهره آسياي ميانه و ناگزير پيوند فرهنگي - تاريخي با مشرق ايران دارند، كتاب نام «مردم هزاره و خراسان بزرگ» به خود گرفت كه مردم هزاره نه از ديرباز كه هم‌اكنون نيز در بخش‌هايي از خراسان بزرگ پراكنده‌اند. اين كتاب نتيجه سال‌ها تلاش و پژوهش است. البته بر آن نيستم بگويم اثري كامل و بي‌عيب و نقص نگاشته‌ام، چون نگارنده بر مبناي تقدير در كار شعر است و كار تحقيق از سنخ ديگري است. در كار شاعري هم شعر در حكم مأخذي است، اما در كار تحقيق هر سطري بايد مأخذ داشته باشد. در نتيجه كار تحقيق براي يك شاعر بس توانفرساست و ناگزير بودم به چنين پژوهشي دست يازم، چون سماجت مضمون در انديشه‌ام خانه كرده بود و ناخودآگاه گاهي در شعرها نيز هنگام سرودن رخ مي‌نمود.
يادم هست يك بار قبل از دوران انقلاب به اين فكر افتادم و باز از آن گذشتم، تا اينكه در سال 1362 شعري به نام «هزارگان پريشان» را سرودم و بعد از آن مغلوب تحقيق شدم. پس از چندي تحقيق بي‌حاصل يك روز به حسب اتفاق فرهنگ معين را ورق مي‌زدم، ناگهان كلمه «هزارستان» نظرم را جلب كرد. با شرح مختصري در باب هزاره غور. ديگر همين و همين و بعد از مدتي تنها نكته‌اي كه به فكرم خطور كرد ساختار طوايف هزاره با تيره‌هاي مختلف بود كه چند تايي از آن در تاريخ‌هاي كهن مشاهده مي‌شد مانند خلج، قرلق، دايه، نيمان و...  پس تحقيق را از نام‌هاي هزاره شروع كردم كه از متن‌ها كم و بيش در نظرم بود و با رجوع مجدد به متون تاريخي به جمع‌آوري فيش‌ها پرداختم. حين اسباب‌كشي فيش‌ها و تعدادي از غزل‌هايي كه سروده بودم گم شد. مدت‌ها به جست‌وجو پرداختم و دستم به جايي نرسيد. سرانجام باز دست به كار شدم تا توانستم اطلاعاتي جمع كنم. خوشبختانه پس از چندي به‌طور تصادفي سه جلد كتاب در باب هزاره از نويسندگان افغانستان به دستم رسيد كه مبناي كار آنها پژوهش‌هاي محققان اروپايي و روسي در باب هزارگان و تا حدودي راهگشا بود، اما شيوه تحقيق نگارنده اين سطور چشم‌اندازهاي دور است، يعني سر منشأ تاريخ و زبان هزاره كه به دوران باستان مي‌رسد و يكي از شاخه‌هاي زبان‌هاي پهلوي شمالي يا پهلوي اشكاني است. بر مبناي چنين اصولي در تحقيق ناگزير به دوران ساتراپ‌نشين‌هاي اسكندر رسيدم و تا حدودي زمان اسكندر كه از آن نواحي نيمروز و از هزارستان نيز ستاگيديا ياد مي‌شد كه پس از چند تحول در طول تاريخ در شمار خراسان بزرگ درآمد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر