هادی غلامحسینی
به شكل متواتر شنيده شده عدهاي در كشور با يارانه نقدي 45هزار و 500 توماني زندگي ميكنند، حال بررسيها نشان ميدهد كه دهك اول به عنوان فقيرترين دهك در كشور ماهانه 708هزار تومان هزينه دارد كه با بعد 2/8 خانوار هزينه هر فرد در ماه حداقل 250هزار تومان است، در اين بين افرادي كه يارانه نقدي تنها درآمدشان به شمار ميرود اصلاً داخل دهكهاي هزينه درآمد خانوار روستايي و شهري مركز آمار و بانك مركزي قرار نميگيرند.
به نظر ميرسد، زبان آمارهاي مركز آمار و بانك مركزي براي انعكاس برخي از حقايق موجود در جامعه و اقتصاد الكن است به طور عام مشخص است كه طرف تقاضا در اقتصاد با مشكل مواجه است و وزير كار نيز مدعي وجود 11تا 19ميليون فقير در كشور است. اين در حالي است كه وجود اين حجم از فقير براي جمعيت 80ميليوني ايران يك زنگ خطر به شمار ميآيد چراكه در واقع يك چهارم جمعيت كشور در وضعيت ناگوار معيشتي به سر ميبرند. در تعريف خط فقر ميخوانيم كه خط فقر وضعيتی است كه در آن افراد از منابع ضروري براي ادامه زندگي بهكلي محروم هستند و در تداوم زندگي دچار مشكل ميشوند. آنان از تأمين نيازهاي اساسي از قبيل خوراك، پوشاك و سرپناه ناتوانند. حال وقتي وزير كار جمعيت اين افراد را بين 11تا 20ميليون نفر معرفي ميكند بايد موضوع فقرزدايي از كشور را جدي گرفت.
بانك مركزي در گزارش بررسي بودجه خانوار مناطق شهري ايران در سال 95 آورده است كه هزينه ناخالص سالانه دهك اول (فقيرترين دهك) بيش از 8 ميليونو500هزار تومان است. اين آمار بدين معني است كه يك خانوار دهك اولي ماهانه بيش از 700هزار تومان هزينه دارد كه بعد خانوار 2/70 اين دهك، هر فرد در اين خانوار حداقل ماهانه بيش از 250 هزار تومان هزينه دارد.
بانک مرکزی و مرکز آمار چه میکنند؟
حال اگر فرض كنيم كه در جامعه افرادي وجود دارند كه يارانه نقدي 45هزارو 500 توماني تنها منبع درآمد آنهاست، بدين معني است كه جماعت زيادي زير دهك اول هزينهاي بانك مركزي وجود دارد و مركز آمار هم به عنوان مركزي كه وضعيت بودجه خانوار روستايي را انعكاس ميدهد در گزارشهايش اشاره درستي به وضعيت افرادي كه دچار فقر مطلق هستند، ندارد. اما اشاره شجاعانه وزير كار به وجود 11تا 19ميليون فرد كه دچار فقر هستند، بيانگر وخامت اوضاع معيشت براي يك چهارم جمعيت كشور دارد كه لازمه بهبود زندگي اين افراد بستگي به اين دارد، در ابتدا وجود اين افراد را در آمارهاي بانك مركزي و مركز آمار انكار نكنيم. شايد مراكزي چون بهزيستي يا كميته امداد فقراي مطلق در جامعه را مورد حمايتهايي قرار دهند اما بايد عنوان داشت، وقتي در اثر انحراف سهوي و عمدي در سياستگذاري اقتصادي و آزادسازي قيمتها برجمعيت فقراي مطلق در كشور افزوده ميشود، عملاً نهادهايي چون سازمانبهزيستي و كميته امداد و خيريهها و نهادهايي از اين دست ديگر توانشان نميرسد كار جدي براي فقراي مطلق در جامعه انجام دهند.
ربيعي: فقر در كشور واقعيتي است كه بايد پذيرفت
وزير تعاون، كار و رفاه اجتماعي مسائلي چون فقر، بحران صندوقهاي مالي و هدفمندي يارانهها و اشتغال را جزو مشكلات مهم اقتصاد ميداند و معتقد است: فقر يك واقعيت در كشور است و بايد در اين دولت، فقر مطلق را برطرف كنيم.
6 ميليون سالمند بدون آينده! هم داريم
ربیعی با اشاره به تغيير جمعيت كشور به سمت بازنشستگي بيان كرد: ما بايد براي ۳۰ ميليون سالمند كه در آينده خواهيم داشت، فكر كنيم 6 ميليون سالمند بدون آينده هم داريم كه هيچ اتكايي بهجايي ندارند. وي با اشاره به بحرانهاي مختلفي كه كشور با آن روبهرو است، گفت: بحرانهايي داريم، اگر برنامهريزي نكنيم بايد هزينههاي زيادي را براي آنها پيشبيني كنيم و براي نمونه از وقتي ما آمديم تعداد بازنشستگان از يكميليون و ۲۰۰هزار به بيش از 3 ميليون رسيده، ولي تدبيري صورت نگرفته است.
فقراي ايران ۵ دستهاند
چندي پيش علي ربيعي، فقر بيكاران، فقر شاغلان، فقر آموزشي، فقر از كار افتادهها و فقر جغرافيايي را از انواع فقر در ايران معرفي كرد و معتقد است كه درآمد سه دهك از شاغلان و حتي بازنشستگان، كم است. اين در حالي است كه در كشور 23ميليون و300هزار شاغل و بيش از 5 ميليون بازنشسته و مستمريبگير داريم كه به نظر ميرسد فقر مطلق يا نسبي هم در ميان اين اقشار كم نباشد.
فقر با ۲۰۰هزار ميليارد خرج رفاهي هم كم نشد
نكته قابل تأمل در سخنان وزير كار اين است كه وي گفت بيش از 200هزار ميليارد تومان در بخش رفاه هزينه كرديم، ولي فقر كم نشد. با توجه به اين اظهارات مشخص ميشود فقر در ايران با پولپاشي بدون حساب و كتاب در اقتصاد كم نخواهد شد و بايد برنامه كلان اقتصادي براي توزيع عادلانه ثروت و امكانات در كشور اجرايي شود.
فقر از بين برنده نيروي انساني به عنوان بزرگترين ثروت است
سرمايه انساني به حدي مهم است كه امروزه يكي از تجارتهاي مهم كشورهاي توسعه يافته، خريد مغزهاي ديگر كشورهاست. همه ساله كشورهاي پيشرفته اروپايي و امريكا بودجه قابلتوجهي را براي جذب دانشجويان ساير كشورها تصويب ميكنند. شايد در نگاه اول عجيب باشد كه يك كشور به شما اجازه تحصيل رايگان ميدهد و حتي به شما پول ميدهد در آن كشور فقط تحصيل كنيد. اما همگي اين اقدامات با هدف ارتقاي دانش آن كشور و توسعه سرمايه انساني صورت ميگيرد. بدون شك ارزش ايجاد شده توسط اين افراد، براي كشورها در حدي بسيار بالاتر از هزينههاي انجام شده براي آنهاست.
بنابراين مسئله كاهش فقر يك عامل مهم در توسعه اقتصادي كشورها بهشمار ميآيد. هرچه آمار فقر در جامعهاي بالا باشد اين پيام را القا ميكند كه درصد بيشتري از سرمايه انساني آن در حال هرز رفتن است. سرمايههايي كه شايد در صورت رسيدگي به آنها بتوان مسير رشد اقتصادي كشور را تحت تأثير قرار داد.