وحید حاجیپور
با وجود اينكه وزير نفت براي فروش گاز ايران از هر توجيهي بهره ميبرد تا ارزانفروشي گاز را به يك شركت نروژي و نماينده سابق اصلاحطلب، يك اقدام كارشناسي معرفي كند، بررسيهاي كارشناسي نشان ميدهد چنین ادعایی از پایه غلط است.
به گزارش «جوان» چند هفته پيش قرارداد فروش گاز به يك شركت ايراني - نروژي جنجالساز شد، قراردادي كه همان «كرسنت2» است و وزير نفت در پاسخ به انتقادات بهگونهاي اظهارنظر كرد كه گويا اگر گاز ايران به اين شركت نروژي فروخته نشود بايد روي مشعلها بسوزد. نكته قابل تأمل در اين قرارداد، نقشآفريني يكي از چهرههاي كرسنتي است كه در قرارداد فروش گاز به شركت كرسنت يكي از مهرههاي اصلي دلالان بوده است.
فارغ از اين حاشيه، بايد درنظر داشت كه گاز طبيعي كاربردهاي فراواني در صنايع كشور دارد، يكي از مهمترين اين موارد، تزريق گاز به ميادين نفتي است. با توجه به اينكه تزريق گاز موجب عدم كاهش توليد نفت از ميادين و در مرحله بعد افزايش توليد است اما وزارت نفت در دوره فعلي هيچگاه اين مهم را در دستور كار قرار نداده با وجود آنكه تأكيد بسياري به افزايش ضريب بازيافت دارد.
يك ادعا و فراموشي آن
روزي كه از قراردادهاي جديد نفتي رونمايي شد و انتقادات بسياري را برانگيخت، وزير نفت و ساير مديران نفتي در دفاع از اين مدل قراردادي، روي افزايش ضريب بازيافت مخازن نفتي تأكيد كردند و گفتند: با اجراي اين قراردادها، شركتهاي خارجي تكنولوژيهاي جديدي به ايران ميآورند که موجب افزايش ضريب بازيافت از مخازن ميشود. مثلاً اگر ضريب بازيافت ميداني 7درصد باشد با ورود اين تكنولوژيهاي جديد اين رقم به 15درصد ميرسد كه موجب افزايش توليد نفت و درآمدهاي نفتي كشور خواهد شد.
وزارت نفت تنها راه افزايش توليد نفت از ميادين را ورود تكنولوژيهاي روز جهان ميداند، وقتي درباره تزريق گاز و عدم تحقق برنامهها مورد سؤال قرار ميگيرد به هر ريسماني چنگ ميزند تا پاسخي ندهد، زيرا بهخوبي ميداند هيچ پاسخ كارشناسي براي آن يافت نميشود. البته در اوايل مطرحشدن اين انتقادات گفته شد، گاز مازاد نداريم ولي امروز كه توليد گاز ايران در پارس جنوبي دو برابر شده است، قرار است به میزان کل تولید گاز يك ميليارد متر مكعب در روز برسد، چنين توجيهي ديگر پذيرفته شده نيست.
وزير نفت هم بهطور كلي اولويت تزريق گاز را به فراموشي سپرده است و حتی در ارائه سخنرانيهاي خود اشارهاي به آن نميكند تا با اين فراموشي به دو هدف دست يابد؛ اول آنكه بهدنبال تزريق گاز نرفته و منابع ايران را با قيمتي نازل صادر كند و ديگري آنكه با چنين توجيهي، راه را براي اجراييكردن قراردادهاي گرانقيمت با شركتهاي خارجي باز كند.
نقش تزريق گاز در افزايش ضريب بازيافت
شركتهاي معتبر جهاني با مطالعه طيف وسيعي از روشهاي ازدياد برداشت، روش تزريق گازهاي هيدروكربوري را جهت حفظ يا افزايش فشار ستون نفت در مخازن كربنات ايران، مطمئنترين، اقتصاديترين و پربازدهترين روش ازدياد برداشت دانستهاند. تقريباً كل گاز تزريقي به مخازن، در زمان مورد نياز قابل استحصال است و برخلاف ديگر روشهاي سيال تزريقي يك هزينهكرد بهشمار نميرود، بلكه مخازن نفتي همانند مخازن ذخيره گاز نيز عمل ميكند، بنابراين به لحاظ اقتصادي تزريق گازهاي هيدروكربوري براي كشور و نسلهاي آتي بسيار مهم است.
برخي برآوردها نشان ميدهد به ازاي هر سرمايهگذاري يك دلاري براي تزريق گاز به مخازن هيدروكربوري، حدود 40 دلار سود از جهات ديگر حاصل ميشود كه همسويي راهبرد تزريق گاز به مخازن نفتي با حفظ منافع ملي را نشان ميدهد، بنابراين تا وقتي كه اهميت و حجم گاز مورد نياز براي تزريق در مخازن نفتي و برداشت صيانتي از اين مخازن مشخص نشود، سياست تشويق صادرات گاز با منافع ملي همسو نخواهد بود. صادرات گاز ارزان، كشورهاي مقصد را از صدور گاز صنعتي ارتقا ميدهد در حالي كه اين ظرفيت براي پيشرفت كشور را از دست دادهايم.
چند عدد براي اطلاع
همانطور كه گفته شد، وزير نفت علاقهاي به تزريق گاز ندارد و توجهش بر صادرات گاز متمركز است، آن هم از تنوع ارزانفروشي. در سال 94با وجود آنكه براساس برنامه توليد شركت ملي نفت ايران جهت حفظ توليد، بايد روزانه بيش از 130ميليون مترمكعب گاز به ميدانهاي قديمي كشور تزريق ميشد، ولي گزارشات نشان ميدهد ميزان تزريق افزايش محسوسي نسبت به سال 93 نداشته است؛ برخي مطالعات نشان ميدهد باید تزريق روزانه تا بيش از 450ميليون مترمكعب گاز در مخازن نفتي ايران که در نيمه دوم عمر خود قرار دارند، صورت بگيرد.
براساس گزارش مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي، ميزان تزريق گاز از حدود 160ميليون مترمكعب در روز فقط 80ميليون مترمكعب آن محقق شده اين بدان معناست که اين برنامه تنها ۵۰درصد محقق شده است. در حالي كه كشورهاي نفتي جهان از ذخاير گازي قابل توجهي برخوردار نيستند، با واردات گاز از كشورهاي همسايه خود، آن را به ميادين نفتي خود تزريق ميكنند ولي در ايران، وزير نفت ارزانفروشي نفت را به افزايش درآمدهاي كشور ترجيح ميدهد. به بيان سادهتر، وزارت نفت قصد خدمترساني به شركتهاي خارجي را بر همه چيز ارجح ميداند؛ هم گاز ايران را به آنها هديه ميكند، هم تزريق را فراموش ميكند و به اين مهم سهمي اختصاص نميدهد تا براي افزايش ضريب بازيافت مخازن كه تأكيد خاصي بر آن دارد، شركتهاي خارجي را به ايران كشانده و بابت كاري كه هزينه چنداني براي كشور ندارد، ميلياردها دلار به آنها هديه كند.
جالب است بدانيد در صورت ادامه روند كنوني كمبود تزريق گاز برآورد ميشود، 3/2 الي 7/2 ميليارد بشكه نفت خام ديگر قابل استحصال نخواهد بود، ۱۱۵ الي ۱۳۵ميليارد دلار ثروت از دسترس خارج ميشود. به گفته كارشناسان در صورت تأمين گاز برنامه شده، ضريب بازيافت مخازن حداقل 10درصد افزايش مييابد ولي وزارت نفت بدون توجه به تعهد برنامهاي خود، سهم تزريق گاز را افزايش نداده و در ازاي آن ارزانفروشي گاز به كرسنتيها را در دستور كار قرار داده است.
دلسوزي براي منافع ملي كشور به سخنراني و بغض كردن وابسته نيست، كساني به فكر منافع ملي هستند كه در راستاي تأمين سود حداكثري كشور از همه ظرفيتهاي داخلي بهره ميبرند و نه آنكه با تمسك به شعارهاي جذاب، بر خلاف چيزي كه ادعا ميكنند قدم بر ميدارند. البته چنين روندي در وزارت نفت نهادينه شده است بهطوري كه در بحث خودكفايي در توليد بنزين، پس از 4 سال و نيم هنوز يك فاز از سه فاز پالايشگاه ستاره خليج فارس راه اندازي نشده است!