حسن روانشيد*
اگرچه دين مبين اسلام اساس مودت را بر انفاق گذاشته و در قرآن مجيد سور متنوعي را به اين امر مهم اختصاص داده است اما ابتكارات خاص در سرزمين ايران كه مردم آن به رأفت و مهرباني زبانزد خاص و عام هستند از ديرباز رونق داشته است. ماههاي محرم و صفر هرسال بهانهاي است براي اين عمل پسنديده تا كساني كه دستشان به دهانشان ميرسد سفرههاي نذر را گسترده نموده و به اين بهانه دارا و ندار را كنار هم بنشانند تا مهمان خاندان عصمت و طهارت باشند. پذيرايي با چاي و شيريني و حتي صبحانه و عصرانه در روضهخوانيها يك عادت ديرينه است كه خوشبختانه روزبهروز افزونتر ميشود، قرباني كردن حيوانات حلالگوشت ازجمله مرغ، گوسفند، گاو و شتر از آن نمونه است كه گوشتشان صرف پخت غذاي گرم يا بهصورت خام در اختيار طالبان نذورات گذاشته ميشود. انفاق در كشور مسلمان ايران يادگار پسنديدهاي است كه تاريخ 3هزارساله دارد و پس از ظهور اسلام در اين كشور كه مردم آن از ديرباز همچنان يگانهپرست بودهاند، رونق و روال بهتري به خود گرفته است و طرق آن افزون گرديده تا جايي كه به مرحله كمك براي اعمال جراحي بيماران تهيدست و تدارك جهيزيه براي دختران دم بخت نيز منجر شده است.
پروسه خيرين كه ظرف سالهاي اخير به اين عمل پسنديده افزودهشده معضل مدرسهسازي و ايجاد خانههاي بهداشت و فرهنگ را نيز تا حدودي حل نموده و اگر اينگونه فراگير شود در كمترين زمان ممكن ميتواند جامعه را فقرزدايي نمايد. فرهنگ انفاق يكي از خصايص بارز دين مبين اسلام است كه بيشتر در بين شيعيان جهان و بهخصوص كشور ما ايران رايج ميباشد و اينگونه قلبها را بيشتر به هم نزديك ميكند. بهجز روشهاي آشكار ايجاد انجمنهاي خيريه و كمك به ايتام كه قديميترين آنها مربوط به نيمقرن پيش است و با نام انجمن مددكاري امام زمان(عج) در كشور ايجادشده و در طول اين دوران بدون استفاده از كمك دولتها هزاران خانواده بيسرپرست را تحت پوشش گرفته و تحصيلات فرزندان يتيم را تا مراحل عاليه همراهي كرده است بدون اينكه كوچكترين تبليغي پيرامون اين سنت پسنديده يا نام استفادهكنندگان تحت پوشش اعلامشده باشد، يكي از بارزترين روشهاي انفاق كه تا نيمقرن پيش در شهرها فراوان بود و امروز بهندرت در روستاها رايج است سنت «چوبخط» است كه ميتوانست راهگشاي گرفتاريها و مشكلات خانوادهها باشد. آن زمان اكثر مردم چند «چوبخط» كه هركدام از قطعهاي از شاخه درخت گردو به وجود آمده بود داشتند و هركدام مربوط به يكي از نيازهاي روزمره آنها بود، خريد گوشت، نان، نفت و حتي رفتن به گرمابه بهوسيله اين چوبخطها انجام ميشد. زن خانواده براي تهيه گوشت مورد نياز به قصابي محل ميرفت تا «ده نار يا ربع كيلو» گوشت تهيه كند اما چون حقوق مرد خانه بهطور ماهانه پرداخت ميشد پولي براي تهيه مايحتاج خود نداشت بنابراين «چوبخط» را به قصاب يا نانوا ميداد تا بهوسيله چاقو خشي به آن بزند. اين چوب در پايان هرماه بهوسيله مرد خانه نزد كاسب برده ميشد تا خشها شمارش شود و سرجمع آن پرداخت گردد. اين سنت پسنديده علاوه بر اينكه هتك آبرو براي خريدار نداشت نوعي انفاق بود كه عنوان نسيهبري به او ميشد.
در حقيقت چوبخط روشي ساده و بسيار قديمي براي شمارش بهحساب ميآمد كه در آن از نوعي تناظر يكبهيك استفاده ميگرديد و بهعنوانمثال در شمارش تعداد گوسفندان هر گله از يك خش بهره ميگرفتند. سابقه كاربرد چوبخط به گذشتههاي پيش از تاريخ ميرسد و باستانشناسان نمونهها و شواهد بسياري از آن يافتهاند كه در واقع بهترين راه شمارش در قديم بوده است. در يكي از سادهترين حالتها، چوبخط تكهاي از چوب يا استخوان بوده كه روي آن به شماره بارهايي كه رويدادي مانند طلوع خورشيد يا زدن شكار رخ ميداد حك ميشد. در اين حالت چوبخط كاربرد يادآوري داشت. گاه گرهزني ريسمان يا نگهداري دانههاي سنگ يا حبوبات نيز براي اين منظور به كار ميرفت كه تسبيح نيز يادگاري از اين نوع ابزار يادآوري بود كه از روزگار كهن تا امروز باقيمانده است.
*روزنامهنگار پيشكسوت