ايجاد رابطه حقوقي بين كارگر و كارفرما، مستلزم توافق دو اراده است كه بر مبناي شرايطي خاص و ناشي از حكم قانون پديد ميآيد و به موجب آن، حقوق و تكاليفي براي طرفين منظور ميشود. آشنايي با اين قوانين از سوي طرفين قرارداد ضمن اينكه مانع اجحاف در حق كارگران و ايضاً كارفرمايان ميشود، ميتواند از حجم پروندهها در محاكم قضايي و شبهقضايي بكاهد.
همانطور كه از نام قرارداد كار به ذهن متبادر ميشود، يك طرف اين قرارداد كارگر و ديگري كارفرماست. از ديدگاه قانون كار، كارگر چه كسي است؟ كارگر طبق قوانين شخصي حقيقي است كه كارش جنبه تبرعي و مجاني ندارد، يعني در قبال كار، مزد دريافت ميكند، حال اين مزد ميتواند روزانه، ماهانه يا هفتگي باشد.
طبق قانون كار، قرارداد كار هم تعريف شده است. با توجه به تعريف قانوني قرارداد كار، پس اين قرارداد «معين» محسوب ميشود؛ قرارداد معين است يعني شرايط و چارچوب آن در قانون تعريف شده است و بر خلاف برخي شرايط آن نميشود توافق كرد؛ ازجمله اينكه تغييرات بعدي در قرارداد كار در صورتي نافذ خواهد بود كه براي كارگر مزايايي كمتر از امتيازات مقرر در اين قانون منظور نكند.
با توجه به مواد قانوني، در حال حاضر سه نوع قرارداد كار وجود دارد:
1- قرارداد كار با مدت موقت 2- قرارداد كار با مدت غيرموقت 3- قرارداد كار براي انجام كار معين.
مندرجات و نحوه تنظيم قرارداد كار به شرح زير است:
اول اينكه بايد دقت كرد قرارداد كار جزو عقود رضايي است،يعني تشريفات خاصي براي انعقاد آن لازم نيست، حتي لازم نيست كه قرارداد كتبي باشد. پس قرارداد كار اعم است از كتبي و شفاهي.
همچنين برابر قانون كار، مندرجات قرارداد كار علاوه بر مشخصات دقيق طرفين بايد حاوي نكات زير باشد:
الف) نوع كار يا حرفه يا وظيفهاي كه كارگر بايد به آن اشتغال يابد.
ب) حقوق يا مزد مبنا و لواحق آن ج) ساعات كار، تعطيلات و مرخصيها د) محل انجام كار ه) تاريخ انعقاد قرارداد و) مدت قرارداد، چنانچه كار براي مدت معين باشد.ر) موارد ديگري كه عرف و عادت شغل يا محل، ايجاب نمايد.ح) شرايط و نحوه فسخ قرارداد كار.
فسخ قرارداد كار بدين معني است كه كارگر و كارفرما ميتوانند در تمامي انواع قراردادهاي كار، شرايط خاصي را مثل عدم رضايت كارفرما از عملكرد كارگر و... مقرر كنند كه در صورت حصول آن شرايط قرارداد كار خاتمه پيدا ميكند. آنچه در خصوص پيشبيني حق فسخ در قرارداد كار بايد دقت شود، نحوه فسخ قرارداد و اعلام اراده فسخكننده به طرف مقابل است چون از تاريخ ابلاغ اراده مبني بر فسخ، آثار حقوقي فسخ جاري خواهد شد.
انواع قراردادهاي كار
قرارداد كار با مدت موقت: در اين قراردادها، خاتمه قرارداد در آن ذكر ميشود و با پايان زمان آن قرارداد خاتمه مييابد. در صورتي كه قرارداد موقت به موقع تمديد و تعيين تكليف نشود و كارگر همچنان به كار خويش ادامه دهد، كارگر ميتواند ادعا كند كه شفاهاً قرارداد تمديد شده است. بايد بدانيم در اين قراردادها تمديد يا تجديد قرارداد سبب دائمي شدن قرارداد نميشود.
قرارداد كار با مدت غيرموقت: براساس بندي از قانون كار، در كارهايي كه طبيعت آنها جنبه مستمر دارد، چنانچه مدتي در قرارداد ذكر نشود، قرارداد دائمي تلقي ميشود، بنابراين كارگري كه در يك كارخانه فرشبافي مشغول به كار ميشود چنانچه انجام كار مقيد به مدت خاصي نباشد و مقرر گردد روزانه مبلغ مشخصي مزد دريافت كند، قانون كار چنين كارگري را كارگر دائم آن كارگاه خواهد شناخت.
قرارداد كار معين: در قرارداد كار معين، همانطور كه از نام آن پيداست براي انجام كار معيني قرارداد كار منعقد شده است. براي مثال كارگراني براي حفر كانال لولهكشي آب يا گاز براي منطقه مشخص شهري به كار گرفته شدهاند، با اتمام عمليات لولهگذاري كار آنها خاتمهيافته تلقي خواهد شد. نكتهاي كه بايد به آن دقت كنيم اين است كه در انجام كار معين هم، كارگر با ابزار و لوازم متعلق به كارفرما و بنا به دستور او كار را انجام ميدهد و از اين جهت با پيمانكار متفاوت است، چراكه پيمانكار خودش ابزار و وسايل كار را فراهم ميكند و به نوعي كارفرما محسوب ميشود.
به طور كلي خاتمه قرارداد كار ميتواند به سبب يكي از عوامل زير باشد:
۱- پايان كار در قراردادهايي كه مربوط به كار معين است.
۲- پايان مدت قراردادهاي موقت كار و عدم تجديد آن.
۳- حوادث غير قابل پيش بيني؛ مثلاً بر اثر حوادث طبيعي مثل سيل و زلزله يا حوادث غيرقابل پيشبيني مثل آتشسوزي كه كارگاه به كلي نابود شده و امكان ترميم آن وجود نداشته باشد. در اينجا قرارداد خاتمهيافته محسوب ميشود و كارگران تحت پوشش بيمه بيكاري قرار ميگيرند.
۴- فوت كارگر ۵- بازنشستگي كارگر ۶- از كار افتادگي كلي ۷- استعفاي كارگر ۸- اخراج كارگر وفق قرارداد منعقده ۹- فسخ قرارداد به نحوي كه در متن قرارداد پيشبيني شده است. ۱۰- تعديل نيروي انساني«مطابق مندرجات توافق يا سياستهاي قانوني نهاد كارفرما».