كسري محمديان
هميشه حضور و ظهور يك پديده جديد و تازه جذابيتها و هيجانات اوليه بسياري با خود به همراه دارد. اينترنت و شبكههاي اجتماعي مجازي هم از اين قاعده مستثني نبودند و همه افراد جامعه با ولع هر چه تمامتر، تمام اطلاعات و مطالب منتشر شده در اين رسانه را ميبلعيدند، زيرا همه چيز نو و جديد بود حتي جنس مطالب. خوب با اين روند پيشرفت انتظار اين را داشتيم كه رقم مطالعه در ايران يك تكاني بخورد و روند رو به رشدي داشته باشد ولي اين اتفاق نيفتاد. به اين دليل كه اگر خواندن هر مطلبي را بخشي از مطالعه بدانيم مثل جوك و اخبار و بسياري از مطالبي كه ارزش ادبي ندارند، خب مردم مرتب در شبكههاي اجتماعي خود در حال خواندن حجم زيادي از مطالبي هستند كه لزوماً كتاب نيست. پس با اين شرايط شبكههاي اجتماعي به وضعيت بد مطالعه در ايران كمك كه نميكند بلكه ضرر هم ميرساند زيرا وقت با ارزش مردم به خواندن مطالبي اختصاص پيدا ميكند كه نه در صحت و سقم آن اعتمادي هست و نه حتي در شيوه نگارش درست و ادبي آن! با اين همه دو ديدگاه كاملاً متفاوت در فرصت يا تهديد بودن اينترنت براي فرهنگ كتابخواني وجود دارد و اينكه بالاخره شبكههاي اجتماعي دوست يا دشمن كتاب هستند؟
شبكههاي مجازي تهديدي براي عادت به كتابخواني
اگر مطالعه را محدود به كتابخواني ندانيم پس ما مردمان بسيار اهل مطالعهاي هستيم! زيرا شبانه روز مورد حمله بيشمار مطالبي قرار ميگيريم كه بار علمي ندارند يا فيلمهايي را ميبينيم كه چيزي به دانش و آگاهي ما اضافه نميكنند. اين در حالي است كه عدهاي ديدن فيلم را هم جزو مطالعه ميدانند. در واقع خواندن و مطالعه كردن به روش علمي به عنوان يك فعاليت هدفمند براي بالا بردن دانش و آگاهي انسان است كه بالا بردن سطح اطلاعات عمومي و در جريان اخبار روز قرار گرفتن تنها بخش بسيار كوچكي از آن محسوب ميشود. حال ميتواند اين بالا رفتن دانش و آگاهي از طريق كتاب به صورت فيزيكي در دستان انسان يا مجازي و از طريق خواندن كتابهاي اينترنتي باشد. پس با اين تعريف بهتر است خواندن هرزهنگاريهايي كه در شبكههاي اجتماعي دست به دست ميچرخد يا اخبار كذب و شايعاتي كه فقط در جهت متشنج كردن فضاي جامعه منتشر ميشود را جزو مطالعه محسوب نكنيم.
متأسفانه مردم ايران را ميتوان جزو كتابنخوانترين مردم در جهان با توجه به سطح تحصيلاتشان دانست. دبيركل نهاد كتابخانههاي عمومي كشور اعلام كرده است كه آمار سرانه مطالعه ايران ۷۵ دقيقه و ۳۴ ثانيه محاسبه شده كه ۱۵دقيقه و ۱۷ ثانيه به كتاب، ۲۱ دقيقه و ۳۱ ثانيه براي قرآن و ادعيه، ۳۲ دقيقه و ۳۶ ثانيه روزنامه و 5 دقيقه و۴۲ ثانيه به نشريهخواني اختصاص پيدا كرده است. اين آمارها هر دو فضاي مجازي و فيزيكي را شامل ميشود. البته به نظر ميرسد كه اين آمار بسيار خوشبينانه است و شايد كاملاً صحت نداشته باشد چراكه بر اساس يك تعريف همان گونه كه اشاره شد هر خواندني مطالعه محسوب نميشود. در رتبهبندي سرانه مطالعه كتاب، نشريات و غيره كه در برخي كشورهاي جهان در سال 2015صورت پذيرفت هند با 112 دقيقه، ژاپن با 92 دقيقه و چين با 74 دقيقه در رتبههاي اول تا سوم قرار داشتند. در اين بين سرانه مطالعه در ايران 13 دقيقه اعلام شد كه با رقم اعلامي فوق فاصله بسياري دارد.
در اين بين انتظار ميرفت كه حداقل شبكههاي اجتماعي براي بهبود اين وضعيت نقش مهمي را ايفا كنند كه متأسفانه نه تنها به سرانه مطالعه در ايران كمكي نكردهاند كه عادت مطالعه را نيز در قشر با سواد جامعه از بين بردهاند. مردم را تنبل كردهاند به گونهاي كه ديگر مردم مطالب بلند را نميخوانند. ميپرسيم چرا نميخوانيد؟ ميگويند خيلي طولاني است حوصله ندارم اينهمه را بخوانم! اگر افرادي را ميبينيد كه دائماً سرشان در گوشي يا تبلت است بدانيد كه آنها فقط نگاه ميكنند و ميگذرند. مردم ما مردمي با فرهنگ شفاهي هستند ولي امروزه فرهنگ ديداري را هم بايد به آن اضافه كنيم ولي هيچ كدام اينها با تعريف مطالعه همخواني ندارد.
اينترنت و شبكههاي اجتماعي، فرصتي براي كتابخواني
با تمام اشكالاتي كه به شبكههاي اجتماعي در جهت تنبل كردن مردم براي مطالعه وارد است ولي ميتوان گفت در صورت استفاده درست، فضاي بسيار مناسبي براي معرفي كتاب يا نوشتن مطالب مفيد و منتشر كردن آن است. نويسندگان شاخصي را ميشناسيم كه از اين شبكهها بيشترين استفاده را در جهت معرفي خود و كتابهاي منتشر شده يا در حال انتشار خود ميبرند. برخي از آنان به صورت آنلاين مينويسند و مخاطبان بسياري هم دارند. كانالهاي معرفي كتاب هم در اين شبكهها امكان خوبي است كه مردم را تشويق به كتابخواني ميكند.سايتهاي خريد آنلاين كتاب يا اپليكيشنهاي موبايلي دانلود كتاب مانند فيديبو، طاقچه و ... فرصتهاي خوبي براي مطالعه كردن هستند. هرچند كه بسياري معتقدند فايلهاي فشرده اينترنتي كتاب در اين سايتها و اپليكيشنها ميل و رغبت خواندن را در آنها كم كرده يا از بين ميبرد و شايد يكي از دلايل سردي و كمتوجهي مردم به خواندن كتابهاي اينترنتي همين باشد.
اما ميتوان راهكارهايي را براي استفاده بهتر از شبكههاي اجتماعي در زمينه كاهش «كتاب نخواني» به كار گرفت و زمينههايي را براي ترغيب كاربران به مطالعه ايجاد كرد؛ راهها و روشهايي كه در سرتاسر دنيا انجام ميشود كه مردم از طريق موبايلها و تبلتهاي خود كتاب بخوانند. ايجاد محتواي چند رسانهاي، كتابها يا مجلات تصويري، كميك استريپها و اينفوگرافيها با انيميشنهاي جذاب ميتواند افراد فراري از مطالعه را به قدري به تأمل وا دارد. اين تجربه موفق برخي كشورهاست كه هنوز جنبههاي مثبت آن در ايران ناشناخته است و اين سبك در ايران وجود كمرنگي در حوزه كتاب و مجله دارد. توليد و انتشار فايلهاي تصويري و كارتون از محتواي كتابها به منظور معرفي و برگزاري مسابقات كتابخواني در حوزه موضوعات مختلف كه جنبه عمومي آن بيشتر است نيز ابزار موفقي است كه هنوز چندان مورد استفاده قرار نگرفته است.
اما با بررسي تمام نقاط قوت و ضعف نسخههاي فشرده كتاب و شبكههاي اجتماعي به عقيده كارشناسان، بهترين راهكار، تشويق و تبليغ مطالعه كتابهاي چاپي است كه تا كنون هيچ نسخه ديجيتالياي در سراسر دنيا نتوانسته بر آن غلبه پيدا كند. اما متأسفانه در ايران كتاب براي بسياري از خانوادهها جزو كالاهاي لوكس به حساب ميآيد و در سبد خريد خانوادهها جايگاه خوبي ندارد.