سيدمحمود كمالآرا
شوق و اهميت رقص قلم در خصوص انديشهورزي زماني در من كليد خورد كه يافتم تقويت فرهنگ تفكر در جامعه ميتواند از وجود يك انقلاب يا يك دگرگوني اجتماعي هم رنگينتر باشد. بر اساس فرمايشات مقام معظم رهبري پيرامون انديشهورزي در آذر ماه سال گذشته در جمع دانشجويان، فعاليتهاي مطالعاتي و اجرايي در اين خصوص در حال انجام است. ديدگاه عميق ايشان به انديشهورزي، لزوم پيدايش آن از رأس تا لايهها و توسعه انديشهورزي در بين آحاد جامعه از اهميت ويژه اين مهم پرده بر ميدارد.
دعوت به انديشهورزي در جمهوري اسلامي ايران توسط رهبر انقلاب بيانگر نياز كشور به انديشيدن و تفكر است. با اين رويكرد معظمله ميتوان كليدواژه، « هر ايراني يك كرسي انديشه ورزي » را به جهانيان معرفي كرد. فقدان مولفه تفكر و آگاهي سبب شده است تا بشر بدون پيشينهاي مستند، علمي و منطقي مسائل پيراموني خود را بپذيرد. تقويت باورهاي موروثي و تيز كردن شمشير مخالفت بيپندار، محركي براي عقبگرد جوامع و مقاومت در برابر پيشرفت ميباشد. شيوع انحرافات راهبردي در هنجارهاي اجتماعي و نشر اطلاعات خاكستري، عموم را در دام حباب اطلاعات جمعي انداخته و محصور كرده است. اين دام تقويت باورهاي غلط در اكثريت جامعه و بالاخص در گروه تأثيرپذير را دو چندان نموده است.
اين باورها خواه مذهبي و خواه سياسي هم كه باشند اما ميلي به بررسي آن در بين فرد فرد جامعه يافت نميشود. علت اين بيميلي عدم تقويت و آگاهي مردم نسبت به تفكر و انديشهورزي است. حاكمان و رهبران سياسي نقش بسزايي در فراهمآوري انديشهورزي در بين جامعه را دارند. از اين رو آگاه نبودن افراد جامعه نسبت به حقوق اجتماعي ايشان و نگنجاندن مردم در تصميمسازيهاي اجتماعي و سياسي از مهمترين دغدغههاي حاكمان به منظور ضمانت سيطره حكومتي خود ميباشد.
بهرهوري انديشههاي لايههاي پايين دست اجتماع تا سطوح بالاتر و سياستگذاري بر اساس خرد جمعي و تصميمسازي هيئتهاي انديشهورزي، زمينه بمب تغيير در هر كشوري است كه حاكمان و رهبران سياسي به تناسب حكومتداري خود بعضاً آن را با چاشنيهايي نابود ساخته يا به سليقه خود مديريت و فرماندهي ميكنند. تزريق چاشني تعصب توأم با توهم و خفقان هم بعضاً جبهه مقاومت در برابر انديشه و بيان ديدگاهها را در مردم تقويت نموده و بر انديشههاي نو و جرقههاي تشكيكي در ذهن، حكم خاموشي صادر مينمايد.
ما قرار نيست در همين گام اول بهترين جامعه انديشهورز باشيم ما قرار است از خودمان و حال فعليمان بهتر باشيم. كشور ما در آمارهاي جهاني در زمره فقيرترين كشورها براي داشتن انديشكده و اتاقهاي فكر است. مشكل ما نداشتههايمان نيست بلكه داشتههايي است كه نميتوانيم از آن به درستي استفاده كنيم. مشكل ما آن است كه بدون توجه به خواستههايمان در حال روزمرگي هستيم و بعضي از آنان را با روشهاي نادرست از اجتماع خود مطالبه ميكنيم. مطالبهاي كه پاياني ندارد و فقط ما را از هدف خود دور مينمايد. اجتماع را ميتوان با انديشه پيشبرد و سطح فرد فرد آن را همگام با خواستههايمان افزايش داد. ليكن آموزش غلط به گروه تأثيرگذار موجبات ناملايماتي را فراهم خواهد آورد. زماني كه به جوانان آموزش دهيم كساني كه مانند آنان فكر ميكنند انسانهاي فكور و محترمي هستند، بدون شك جامعه به انحراف كشيده شده و فرهنگ انديشهورزي شناسانده نخواهد شد.
عدم ارتقا و آموزش تفكر و انديشهورزي در كشور اتفاقات نامطلوبي را رقم زده و بيدليل ما را از برخي عرصههاي بينالمللي جا گذاشته است. به عنوان مثال تنظيم سند آموزشي در يونسكو كه موجب تذكر منطقي رهبر معظم انقلاب گرديد، نشان از اين موضوع دارد كه تصميمگيران جامعه ما علاوه بر اينكه از الگوهاي به اصطلاح غربي بدون مطالعه بهره ميگيرند، بلكه هيچ الگو و ابداعي در اين خصوص ندارند. اين در حالي است كه ايشان بارها تأكيد نمودهاند كه ما ميتوانيم با بهرهگيري از صاحب نظران جامعه و آموزش آنان براي انديشهورزي به الگوي پيشرفت در زمينههاي مختلف دست يابيم ليكن عدم توجه به اقشار تأثيرگذار ما را از اين مهم سالهاست كه باز پس زده است. بنابراين تنظيم نظامنامه چگونگي جمعآوري ايدهها و بهرهوري مناسب از مدلها، طراحي هيئتهاي انديشهورزي در سطح ملي و بينالمللي كه يا اجرايي شدهاند يا قدرت اجرا شدن در سطح جوامع هدف را دارا ميباشند، ميتوانند زمينه جامعه انديشمند را مهيا سازند.