حسن روانشيد*
اگرچه تاريخ نشان از آن دارد که ايران و به خصوص شهر اصفهان مرکز فکاهيات و مهد کمدينهاي مشهوري همچون مرحومان ناصر فرهمند، رضا ارحامصدر، همايون، وحدت و دهها و بلکه صدها تن ديگر از هنرمندان اينگونه بوده که کارشان را از نمايشهاي روحوضي شروع و به صحنههاي تماشاخانه و تئاترها رساندند و توانستند نعمت خنده و شادي و شعف را به چهره تماشاچيان خود هديه نمايند اما اين آغاز فرهنگ طنز صحنهاي بود که از سلسله صفويه شروع و همچنان ادامه داشت تا به قاجاريه و پهلوي رسيد که در اين دوران به خاطر فشار زياد حکومتها در حق آحاد جامعه و بسته بودن فضا، صحنهگردانها را بر آن داشت تا حرفهاي مردم را در قالب طنز و بيشتر از زبان حيواناتي همچون موش و گربه بيان نمايند و اينگونه فکاهيات بود که سرعت گرفت و کتابهاي آن از تاريخ ادبيات کشور دوباره گشوده شد سپس با حضور برنامههاي شاد روحوضي در دوران قاجاريه و ادامه آن در دوران پهلوي وسعت طنز و فکاهيات بر نمايشنامههاي تاريخي پيشي گرفت و پس از ايجاد تماشاخانهها در دوران ناصرالدينشاه در تهران اين فرهنگ کمدي انتقادي به گستره صحنهها بهصورت نمايشنامه و پيشپرده هجرت نمود. شايد آغاز حضور نشريات مکتوب در اين زمان و در ايران به بيش از يکصد سال پيش ميرسد که نمونه منحصربهفرد آنها پنج شماره مجله ملانصرالدين به زبان ترکي است که با چاپ سنگي در تبريز به زينت طبع آراسته شده و هماکنون اين شمارهها در موزه مطبوعات شهر اصفهان در معرض ديد علاقهمندان است. پس از صحنه، نوبت حضور پررنگ فکاهيات به مطبوعات فرا رسيد که در طول سالهاي سلطنت قاجاريه و به خصوص پهلوي اول و دوم اين نشريات وسعت فراوان داشتند و پابهپاي نمايشهاي صحنه و کمدي پيش ميرفتند. معروفترين اين رسانههاي مکتوب هفتهنامه، ماهنامه و سالنامه توفيق بود که به مديريت برادران توفيق در خيابان فردوسي تهران که مهد رسانهها بود منتشر و به تمام کشور ارسال ميشد. اينسري نشريات که انتشار آنها تا قبل از انقلاب اسلامي ادامه داشت، پس از فوت دو برادر تعطيل گرديد که البته در طول انتشار بارها توسط حکومت وقت توقيف شد اما پس از چندي باز هم به انتشار خود با همان روش انتقاد توأم با طنز ادامه داد. از ديگر نشريات معروف فکاهي که تعداد آن در سطح کشوري و محلي متعدد بود ميتوان به دخوي علامه دهخدا و باباشمل و همچنين يوزباشي، کاريکاتور، جوک، حکيمباشي و کشکيات اشاره کرد که همگي در سالهاي قبل از انقلاب و اکثراً با فوت مديرانشان تعطيل شدند. در سالهاي57 و 58 در فضاي بازي سياسي– اجتماعي که به برکت انقلاب اسلامي ايجاد شده بود نشريات جديدي همچون آهنگر، حاجيبابا، ياقوت و بهلول در زمينه فکاهيات که بوي سياست ميداد انتشار يافتند که به مرور زمان هرکدام به نحوي به بوته تعطيل سپرده شد و تنها مجله گلآقا بود که تا زمان حيات مديرش همچنان به کار خود ادامه داد و بعد از آن براي مدتي کشور فاقد نشريه مستقلي براي ارائه فکاهيات و توليد لبخند گرديد و بعضي از رسانههاي مکتوب ستون يا صفحهاي را بهطور نامرتب به ارائه کاريکاتور و مطالب فکاهي اختصاص ميدادند. اين در حالي بود که ارائه نمايشنامههاي فکاهي نيز تقليل يافته بود و تقريباً از صحنه تئاتر کشور محو شد. وجود فضاي طنز در صحنه هنر و ادبيات جامعه ميتواند وسيلهاي باشد تا تنشهاي روحي را که بهواسطه مشکلات زندگي حادث ميشود، کاهش دهد. از اين نظر حضور نمايشنامههاي کمدي و فيلمهاي سينماي در اين زمينه که البته سخيف نباشند همراه با نشريات فکاهي قادرند قسمتي از اين بار سنگين را به دوش کشيده تا بتوانند آحاد جامعه را کمتر نيازمند مراجعه به پزشکان اعصاب و روان کنند. به رغم عدم حضور نمايشنامهها و فيلمهاي سينمايي کمدي که بتواند مخاطب را از ته دل به خنده وادارد در حال حاضر تنها دو نشريه ماهانه فکاهي يکي در تهران با نام خطخطي و ديگري اصفهان نيمروز در شهر تاريخي و هنرپرور اصفهان منتشر ميشود که بار سنگين و کمرشکن تأمين طنز و خنده را براي جمعيت 80ميليوني کشور به دوش دارند. ناگفته نماند که همين دو مجله نيز با مشکلات رکود که گريبان اکثر رسانههاي مکتوب را گرفته روبهرو هستند اما تا اين زمان با چنگ و دندان جايگاه خود را حفظ کردهاند. اگرچه مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مجوز انتشار بيش از 8هزار رسانه مکتوب را صادر يا در حال صدور دارد اما دريغ از يک مورد آنها که درخواست انتشارش در زمينه طنز و فکاهيات باشد که البته اين زنگ خطري است براي آغاز انحطاط پديده مثبت شادابي و رکود کار صدها و بلکه هزاران فارغالتحصيل رشته گرافيک که ميتوانند با حضور پررنگ اين نشريات، محملي براي تلاش و پويايي خود داشته باشند.
*روزنامهنگار پيشکسوت