تمايل به زندگي شهري از سوي اهالي روستاها در سالهاي اخير به حدي بوده كه تبديل روستا به شهر آرزوي بسياري از روستاييان شده است اما بايد ديد كه آيا تبديل روستا به شهر، امكانات به منطقه ميآورد يا مشكلي بر ساير مشكلات ميافزايد؟ در حقيقت تبديل روستاها به شهر سبب شده تا تبعات حاشيهنشيني در شهرها افزايش پيدا كنند.
تخريب روستاها
تبديل روستاها به شهر بدون ايجاد زيرساختهاي شهري نه تنها دردي از مردم دوا نميكند كه بر مشكلات مردم نيز ميافزايد. از اين رو تبديل نيمهكاره روستاها به شهر نميتواند سدي در مقابل مهاجرت جوانان به شهرها شود، بلكه اين شرايط انگيزه آنها را براي رفتن از روستاشهرهاي فراموش شده به شهرها بيش از پيش افزايش ميدهد. بر اين اساس مردم اين مناطق ترجيح ميدهند ساكنان يك روستا مورد خطاب بگيرند تا ساكنان شهرهاي عقبماندهاي كه هويت خود را بين شهر و روستا گم كردهاند. خالي شدن روستاها به دليل نبود فصل مناسب كشت و كار و دامداري، شهرهاي كوچك و متوسط را به شهرهاي روستايي تبديل كرده است تا آنجايي كه نه ميتوان به آن شهر گفت و نه ميتوان آنها را روستا اطلاق كرد. بسياري از روستاهاي مولد به دليل بيتوجهي و نبود نظارت سيستمي و برنامهاي، عملاً از چرخه توليد خارج و خود به چرخه مصرفكنندگان اضافه شدهاند.
در حقيقت محيطزيست به نفع شهر و شهرنشيني به دلايل مختلف تخريب ميشود تا شهرنشيني توسعه و گسترش پيدا كند، اما با اين روند مهاجرت، نه تنها شهرها توسعه لازم و ضروري شهري را نگرفتهاند بلكه خود به عاملي تبديل شدهاند كه فشار بيشتري را بر محيطزيست وارد ميكنند. افزايش تقاضا در اين زمينه سبب شده تا محيطزيست اطراف شهرها نيز براي جبران كمبودها و نيازهاي شهرنشينان به صورت جدي تخريب شود و فاضلابها و زبالههاي شهري خود عاملي براي تشديد تخريب محيطزيست همچون جنگلها، رودخانهها و اراضي طبيعي شوند. در يك نگاه كلي ميتوان گفت تخريب محيطزيست و اكوسيستمها به دليل نبود برنامه جامع و چشمانداز عملياتي اين روند همچنان ادامه دارد و در نهايت با تخريب محيطزيست و اكوسيستمهاي فعال كشور گام به گام به فقر زيست محيطي نزديك ميشود؛ فقري كه به صورت مستقيم و غيرمستقيم هزينههاي بسيار و گاه جبرانناپذيري را به كشور و نسلهاي آينده وارد ميسازد.
تغيير اسم فايدهاي ندارد
در حقيقت بسياري از شهرها از دل روستاها شكل گرفتهاند. با اين حال به دليل نبود نظارت و مرزبنديهاي مشخص، زمينهاي حاصلخيز روستاها با توسعه شهر نابود ميشود و شايد در اول با تغيير كاربري اراضي روستايي احساس شود ارزش افزوده بالايي به دست آمده است ولي در درازمدت تبديل روستاها به روستاشهر علاوه بر گسترش حاشيهنشيني هزينههاي بسياري به كشور تحميل ميكند. اگر روستايي از بين ميرود، در اصل يك منبع مولد را از دست دادهايم. در حقيقت با از بين رفتن روستاها مسائل و مشكلات شهرنشيني نيز پيچيدهتر ميشود. محمد حقاني، عضو سابق شوراي شهر تهران در مصاحبهاي با تيتر شهر عنوان كرد: واقعيات از چشم مردم پنهان نميماند. صرفاً با اسم، نميتوان شهر بنا كرد. بايد در اين خصوص شاخص، معيار و تعريفي داشته باشيم.
وي افزود: مثلاً تغيير اسم باقرآباد به باقرشهر بر چه مبنايي انجام شد يا چرا شهري، توريستي است؟ چه تعريفي از توريسم داريم يا تغيير گسترده روستا به شهر كه بعد از انقلاب به كرات ديده شده است، چه معنايي دارد؟
اين فعال حوزه شهري با اشاره به اينكه شهر تعريف دارد، گفت: از نظر تقسيمات كشوري، آخرين تقسيمبندي كشوري به روستا تعلق ميگيرد اما نبايد تنها شاخص آن، جمعيت مردم منطقه باشد. حقاني با تأكيد بر اين نكته كه وقتي جايي ميخواهد شهر باشد بايد شاخصهايي داشته باشد، افزود: شهر، روستا نيست. روستا محل زراعت و باغداري است ولي اطلاق آن تنها با شاخص جمعيت سبب ايجاد معضلاتي ميشود و مردم را از كشاورزي دور ميكند. رئيس سابق كميته محيطزيست شوراي شهر تهران تصريح كرد: ايران در توليد گندم به خودكفايي رسيده و نبايد بگذاريم اين امر از رونق بيفتد. بايد نفع ملي را در نظر بگيريم.
وي افزود: تغيير نام روستا به شهر امري سياسي است. اين شعارها از سوي كساني داده ميشود كه ميخواهند در روستا رأي بياورند. از اين رو زمينبازي و پارتيبازيها شروع ميشود. حقاني با اشاره به اينكه نبايد تورم صوري ايجاد كرد، افزود: زمين روستايي و كشاورزي را كه متري 50 هزار تومان قيمت دارد، ميخواهند گران كنند و به اين امر رو ميآورند فارغ از اينكه گران شدن زمين از اين راه، سبب تورم صوري ميشود.
عضو سابق شوراي شهر تهران گفت: با تغيير نام روستا به شهر، برخي روستاييان از شغل خود بازميمانند زيرا زمينها گران ميشود و صاحبان آن با فروش زمين از كشاورزي كنارهگيري ميكنند و همانگونه كه ميبينيم با پول خود، خودرو ميخرند و در كلانشهرها به مسافركشي رو ميآورند.
روستاهاي مخروبه و شهرهاي متراكم
در اين زمينه نبايد فراموش كرد توسعه و پيشرفت پايدار و دائم كشور از توسعه بخش روستايي و كشاورزي عبور ميكند و تا زماني كه به اهميت واقعي حفظ محيطزيست و نقش آن در زندگي پي نبريم و برنامههاي عملياتي و مستمر براي آن نداشته باشيم هم روستاهاي مولد را از دست خواهيم داد و هم منابع آن را و اين امر سبب ميشود تا سرعت مهاجرت افزايش يافته و شهرها و بافت شهري و زندگي شهري متراكمتر و فشردهتر و با استرس بيشتري همراه شود كه خود نيز عاملي براي تخريب محيطزيست و زيست شهري شود؛ چرخه معيوبي كه زمينه فقر اكوسيستمي و محيط زيستي را فراهم خواهد آورد.