در بخشي از اين پيام آمده است:«چه در تدريس، چه در تأليف و چه در مکالمات از گفتمان هراسي نداشته باشيد، از نقد هراسي نداشته باشيد، نقد را کاملاً استقبال کنيد، محترم بشماريد ولو ناقد قصد خوبي نداشته باشد، شما نقد را بنگريد نه ناقد را، آن نقد ارزش اساسي دارد. سرّ موفقيت مرحوم خواجه اين است که به نقد خيلي احترام ميکرد. مرحوم خواجه (نصيرالدين طوسي) از موفقترين حکماي دوره اسلامي بود و فخر شيعه است. اين اشکالات را کاملاً ميپذيرفت و پاسخ مناسب ميداد و قانع ميکرد. رسالهاي مرحوم خواجه در اثبات واجب نوشته، رساله مختصر است و مفصّل نيست. اين رساله به دست دبيران کاتبي قزويني رسيده است.
مرحوم دبيران کاتبي قزويني نقدي بر اين رساله نوشته و حرفهاي خواجه نصير را رد کرده است؛ اين شده دو رساله. نقد دبيران به عرض مرحوم خواجه طوسي رسيد. مرحوم خواجه محترمانه اين نقد را پاسخ داد بدون کمترين لغزش علمي يا لغزشهاي عملي، قلمي، قولي و مانند آن، اين شد سه رساله. مرحوم دبيران به پاسخ مرحوم خواجه نقدي نوشته، اين شده چهار رساله. اين رساله چهارم به عرض مرحوم خواجه رسيد و خواجه نظر نهايي و دقيق را به عنوان محقق طوسي وارد صحنه شد و پاسخ عميق و درخور داد، اين شد پنج رساله. اين رساله پنجم وقتي به عرض دبيران کاتبي قزوينی رسيد هر چه تلاش و کوشش بيشتري کرد عجز کاملتري يافت، ديد پاسخپذير نيست. هيچ چارهاي نداشت. رسالهاي نوشت. اين رساله رساله ششم است. به عنوان اعترافنامه که حق با شماست من معارف شما را درست درک نکردم. اين رساله ششم وقتي به عرض مرحوم خواجه طوسي رسيد، خواجه نصير يک رساله هفتمي نوشت به عنوان محبتنامه.
اکنون که شما پذيرفتيد بسياري از معارف است که در دسترس شما نبود و نيست و نيازمند به استاد هستيد، من حاضرم شما را به عنوان شاگردي بپذيرم.دبيران کاتبي خيلي خوشحال شد که خواجه نصير محبتنامه نوشت و حاضر شد او را به عنوان شاگردي بپذيرد و به همراه مرحوم خواجه وارد رصدخانه مراغه شدند. آنجا زير دست مرحوم خواجه بسياري از معارف را فرا گرفت. اين مجموعه هفت رساله يکجا چاپ شد. به استثناي اين رساله هفتم قبل از انقلاب کسي بين اين دبيران کاتبي و مرحوم خواجه محاکمه کرده به عنوان داوري بين دو شخصيت و سرّ حضور آن داوري و داور اين بود که علم نه وقف خواجه است نه وقف دبيران! اگر اصل مسئله توحيد و اصل مسئله برهان مِلک کسي نيست اگر دبيران رضايت داد و اگر خواجه رضايت او را امضا کرد، معلوم نيست که اين فصلالخصومه باشد راه همچنان باز است؛ لذا محاکمهاي شده و در آن محاکمه بر مبناي حکمت متعاليه برخي از مباني مرحوم خواجه نقض شده است. باز هم اين در همچنان باز است. غرض آن است که نقد، برکتي است هرگز از نقد علمي کسي فاصله نگيرد.»
ايشان در بخش ديگري از پيام خود به غايت «فلسفه» اشاره کردند و تلاش براي رسيدن به اخلاق به منزله حکمت عملي را به عنوان يکي از اقدامات مورد نياز در حوزههاي علميه و مجامع علمي دانستند. در بخشي از پيام آمده است: «مطلب ديگر آن است که اصل فلسفه براي دين و اخلاق است. دين را با همين مسئله توحيد و وحي و نبوت و معاد ميشود فهميد. اينها عناصر سهگانه هستند، ولي اخلاق غير از موعظه است، اخلاق غير از نصيحت است، اخلاق غير از سفارش است اخلاق غير از روضهخواني است، اخلاق يعني اخلاق! اخلاق فلسفه است، اخلاق جزو علوم استدلالي است که از آن به عنوان حکمت عملي ياد ميشود. طبق آن روايت اخلاق جبهه جنگ اکبر است.»
نخستين اجلاسيه مديران مجمع عالي حکمت اسلامي، از هجدهم مهرماه در مشهد مقدس و با پيام آيتالله جواديآملي آغاز شد و 21 مهرماه با حضور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به کار خود پايان داد.