کد خبر: 876907
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۸
اندر حكايت آدم‌هاي متوقع و هميشه طلبكار
در روزهاي اول پاييز پيرمرد دستفروشي جلوي در ورودي محل كارم بساطش را پهن كرده بود. داخل بساطش انواع و اقسام چسب و باتري و ناخنگير و از اين دست اجناس بود. فقط براي كمك به اين پيرمرد دو بسته چسب زخم خريدم و مقدار پول بيشتري از آنچه گفته بود به او دادم.
  حسين گل‌محمدي

در روزهاي اول پاييز پيرمرد دستفروشي جلوي در ورودي محل كارم بساطش را پهن كرده بود. داخل بساطش انواع و اقسام چسب و باتري و ناخنگير و از اين دست اجناس بود. فقط براي كمك به اين پيرمرد دو بسته چسب زخم خريدم و مقدار پول بيشتري از آنچه گفته بود به او دادم. هوا كمي سرد شده بود. يك ليوان چاي برايش بردم تا كمي گرم شود، ليوان را پس آورد و مجدداً طلب چاي كرد. به خدمه شركت گفتم زحمت بكشيد اين بار هم به او چاي بدهيد ولي بگوييد كه ديگر از ما طلب چاي نكند چون رئيس ما را توبيخ مي‌كند. ولي ما به اين پيرمرد هر روز يك چاي بدهكار شديم. خلاصه كار به جايي رسيده است كه اين پيرمرد ليوان چاي را به ارباب رجوع‌هاي شركت مي‌دهد و مي‌گويد: «به كارمندهاي اين شركت بگوييد چاي امروز من را فراموش كردند!» حتماً الان در ذهن خود مي‌گوييد: «حالا يك ليوان چاي كه شما را اذيت نمي‌كند»، بله يك ليوان چاي هيچ‌كس را اذيت نمي‌كند ولي زماني كه لطف و محبت به يك وظيفه تبديل مي‌شود، آدم را اذيت مي‌كند. با رئيس خود صحبت كردم و جريان را به او گفتم. لبخندي زد و گفت «تا تو باشي دلسوزي نكني، اشكالي ندارد من خودم به بچه‌هاي خدمات مي‌گويم يك ليوان چاي به او بدهند.»
    
 دريغ از يك تشكر خشك و خالي
آيا تا به حال كاري را برحسب علاقه و با ميل و رغبت براي كسي انجام داده‌ايد كه حتي در قبال انجام آن يك تشكر خشك و خالي هم از شما نشده باشد كه هيچ، انجام آن را وظيفه‌ شما ‌دانسته باشند؟ اين موضوع را قطعاً كارمندان عزيز بيشتر از هر قشر ديگري درك مي‌كنند و براي آن مثال‌هاي بسياري مي‌توانند بزنند. خدا نكند كارمندي مسئوليت‌پذير و در عين حال سريع و باانرژي باشد. تنها كافي است يك بار كاري را خارج از وظيفه اصلي‌اش صرفاً جهت كمك به همكاران ديگر، به نحو احسن انجام دهد. قطعاً براي بار بعدي هم كار به همان كارمند محول مي‌شود و كم‌كم لطف اين كارمند نگون‌بخت به يك وظيفه كه اصلاً در چارچوب كاري‌اش نيست تبديل مي‌شود. در واقع همه طلبكار اين لطف و محبت او مي‌شوند. از قديم گفتند: «محبت كه از حد بگذرد، نادان خيال بد كند.»
در بخش كوچك‌تر و چه بسا پيش پا افتاده‌تر اين لطف و محبت را مي‌توان در شبكه‌هاي اجتماعي ديد. وقتي هر روز همه پست‌هاي يك نفر را لايك مي‌كنيد يك بار كه اين كار را نكنيد از دست شما شاكي و طلبكار مي‌شود و كلي حرف و جريان از پس اين لايك نكردن شما به راه مي‌افتد. حالا شما به هر دليل نخواستيد لايك كنيد يا كامنتي بگذاريد اينكه ديگر اين همه قيل و قال ندارد. از آنجايي كه آن فرد انسان بسيار پرتوقعي است انتظار دارد شما بر حسب وظيفه هر روز پست‌هاي او را لايك كنيد. اين شبكه‌هاي اجتماعي هم داستاني شده‌‌اند!
در چارچوب خانواده و آشنايان اگر شما براي دوست يا خانواده خود كاري را از سر مهر و محبت انجام ‌دهيد، بعد از گذشت مدتي اين ديگر وظيفه شماست و دليلي براي تشكر و قدرداني از شما وجود ندارد. از نمونه‌ها‌ي بارز لطف‌هايي كه به حق مسلم تبديل شده است، مي‌توان به زحماتي كه مادران بدون هيچ گونه چشمداشتي در حق فرزندان خود انجام مي‌دهند اشاره كرد كه فرزندان اين لطف مكرر او را حق مسلم خود مي‌دانند.
 
  متوقع و‌ طلبكار نباشيم
همه ما از ديگران انتظار همراهي داريم. همه ما مي‌خواهيم بقيه افراد متوجه خوبي‌هايي كه در حق‌شان مي‌كنيم و كارهايي كه برايشان انجام مي‌دهيم، باشند و از ما قدرداني كنند. اين طبيعي است كه دوست داشته باشيم ديگران هم براي ما خدماتي انجام دهند، اما اين‌كه فقط از آنها انتظار خدمت‌رساني داشته باشيم و اين رابطه را يك‌طرفه بخواهيم، سرآغاز مشكلات است. آنهايي كه فكر مي‌كنند چنين رفتاري طبيعي است و هيچ ايرادي ندارد، خوب است به اين نكته هم توجه داشته باشند و ببينند خودشان براي فرد مقابل چه قدمي برداشته‌اند كه حالا از او چنين انتظاراتي دارند؛ تازه اگر انتظاراتي معقول و منطقي باشد. به اين افراد بايد لقب هميشه طلبكار را داد. اين افراد در زمره افرادي قرار مي‌گيرند كه هميشه از كودكي در كانون توجه خانواده قرار داشته و خواسته‌هايشان بي‌بروبرگرد برآورده مي‌شده است، براي همين در بزرگسالي هم از همه انتظار دارند الا خودشان!... البته اين افراد به مرور زمان دوستان و همراهان خود را به خاطر اخلاق طلبكارانه‌شان از دست مي‌دهند و تنها و منزوي مي‌شوند، زيرا هيچ‌كس دوست ندارد خدمتي را كه از سر لطف براي كسي انجام مي‌دهد ناديده گرفته شود و يك تشكر ناقابل هم از او نشود.
 
  زبان قدرداني داشته باشيم
هميشه از قديم گفته‌اند از انسان‌هاي پرتوقع دوري كنيد و به كساني محبت كنيد كه قدردان محبت شما و جوابگوي لطف و محبتتان باشند. اگر به افراد جامعه خود نگاهي بيندازيم قطعاً متوجه وجود مردماني مي‌شويم كه منتظرند تا از ما سوءاستفاده كنند. سوءاستفاده از جهت گرفتن لطف و محبت ما و در جهت شانه خالي كردن از انجام وظيفه خود. معمولاً در اين جور موارد مي‌توان افراد را به دو دسته گيرنده و بخشنده تقسيم كرد. افرادي كه فقط گيرنده و مصرف‌كننده الطاف ديگران هستند و كساني كه در ابتدا خدمتي را با رضايت قلبي و از سر لطف و محبت ولي بعدها (برحسب وظيفه‌اي كه واقعاً وظيفه نيست!) در حق ديگران انجام مي‌دهند. اگر در دسته گيرنده‌هاي محبت هستيم قدرداني و تشكر را فراموش نكنيم.
تشكر كردن اصلاً كار سختي نيست. وقتي كسي كاري براي ما انجام مي‌دهد، صرف نظر از اينكه آن كار وظيفه او هست يا نه، بايد از او با آرامش و با جمله‌هايي سرشار از محبت و مهرباني تشكر كنيم. اين كار هم به بهبود رابطه ما با ديگران كمك مي‌كند و هم آن فرد را تشويق مي‌كند كه كارهاي خودش را باكيفيت‌تر و با انگيزه بيشتري انجام دهد. آن فرد زماني كه مي‌بيند شما حتي براي كاري كه وظيفه اوست تشكر مي‌كنيد، انگيزه مي‌گيرد كه با جان و دل كيفيت انجام كارها را بالاتر ببرد. تشكر كردن حس شيريني در طرف مقابل ما ايجاد مي‌كند. تشكر خستگي ما را از تن‌مان بيرون مي‌كند. تشكر انگيزه و اميد براي انجام كار و تلاش بيشتر در ما ايجاد مي‌كند. تشكر براي هر چه كه باشد حس خوبي در ما به وجود مي‌آورد.
ياد بگيريم هميشه قدردان محبت اطرافيان خود باشيم در عين حال توقع خود را از ديگران پايين بياوريم تا اگر روزي اين محبت به دلايلي قطع شد در روابطمان با آنها دچار مشكل نشويم، يقه كسي را نگيريم و به زمين و زمان ناسزا نگوييم.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
الی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۹/۲۳
0
1
دقیقا ، لطف های مکرر من در اداره، به حقوق مسلم تبدیل شده، اما راه مقابله با این مشکل رو نمیدونم
مهدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۵
0
0
دقیق عین مشکل من .
من مینی بوس دارم و راننده سرویس هستم . پارسال یه کارمند به مسیر اضافه شد و من به او گفتم قرارداد من با اداره تا اینجا هست اما من چون از خیابان محل زندگی تو رد میشوم موقتا تا آنجا میبرمت . و تاکید کردم که این جزء مسیر و قرارداد من نیست . حالا که نمیتونم ببرمش طلب کار شده و کار به دعوا و نقلیه اداره رسیده .
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر