کد خبر: 875270
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۸
وقتي مقايسه كردن‌ها انگيزه كار و تلاش را در جوانان از بين مي‌برد
ا نگاهي به جوانان اطرافمان و شيوع تنبلي در ميان آنان اين سؤال پيش مي‌آيد كه با توجه به حجم زياد انرژي در ميان جوانان چرا تنبلي در ميان آنان اپيدمي شده و گريبانشان را گرفته است؟
  مهري مرادي*

با نگاهي به جوانان اطرافمان و شيوع تنبلي در ميان آنان اين سؤال پيش مي‌آيد كه با توجه به حجم زياد انرژي در ميان جوانان چرا تنبلي در ميان آنان اپيدمي شده و گريبانشان را گرفته است؟ بي‌عدالتي در جامعه، اختلاس‌هاي متعدد، حقوق‌هاي نجومي و ناامني اقتصادي از يك طرف و عادت كردن به راحتي و نداشتن برنامه منسجم از طرف ديگر، انگيزه كافي را در جوانان در جهت تلاش و كوشش كمرنگ كرده و زمينه‌ساز تنبلي مزمن در آنها شده است.
وقتي در جامعه صحبت از ناامني مي‌شود شايد تهديدهاي جاني مثل زورگيري‌ها، بزهكاري‌ها و ديگر جنايت‌ها به ذهن متبادر شود اما ناامني اقتصادي و نبود امنيت اجتماعي ارتباطي دوسويه دارند. وقتي امنيت در هر حوزه‌اي بر جامعه حاكم باشد غالب مردم از خود رفتار بهنجار نشان مي‌دهند و اين امر آرامش را به دنبال خواهد داشت، سرزندگي در جامعه خودنمايي خواهد كرد، اميد به زندگي افزايش يافته و انگيزه كافي براي كار و تلاش به وجود خواهد آمد.
وقتي امنيت در هر حوزه‌اي به خصوص امنيت اقتصادي به هم بريزد باعث كند شدن فعاليت اجتماعي خواهد شد كه اين كند شدن فعاليت اجتماعي نيز خود، ناامني را در همه حوزه‌ها افزايش مي‌دهد و ما را درگير سيكل معيوبي مي‌كند كه يكي از خروجي‌هاي آن مي‌تواند تنبلي باشد كه گريبان خيلي از جوانان را گرفته است.
گسترش شكاف طبقاتي در جامعه مي‌تواند منجر به خشونت شود. در جامعه‌اي كه مدام از عدالت سخن به ميان مي‌آيد، در جامعه‌اي كه شعارهاي اخلاقي و عدالت محور را در هر جايي مشاهده مي‌كنيم، بي‌عدالتي انگيزه فعاليت را در ميان افراد جامعه به خصوص جوانان كه از تجربه كافي برخوردار نيستند از بين مي‌برد.
از سويي شاهد اين هستيم خواسته يا ناخواسته تفكر ليبراليستي بر بخشي از جامعه حاكم شده است؛ تفكري كه انسان‌ها را آزاد مي‌گذارد كه به خود حق دهند بيشتر مصرف كنند و بر اين باور باشند كه ديگران لياقت ندارند پس حق مصرف هم ندارند. اين تفكر باعث ايجاد تنفر در ميان قشر ضعيف و قشر مرفه مي‌شود، بدين صورت كه قشر ضعيف، مصرف‌گرايي و تجملات قشر مرفه را تاب نمي‌آورد، قشر ثروتمند هم قشر ضعيف را قابل نمي‌داند و بدين ترتيب انسجام اجتماعي خدشه‌دار مي‌شود و اين خود مي‌تواند آثار زيانباري بر جاي گذارد. به طور مثال اگر نيم‌نگاهي به شهر تهران داشته باشيم با اندكي تردد در به اصطلاح بالاشهر و پايين‌شهر شاهد اين نوع تفاوت و رويكرد خواهيم بود.
دور دوركردن پولدارهايي كه ره 100 ساله را يك‌شبه طي كرده‌اند و به همين دليل در مسير پذيرش فرهنگ پولدار بودن قرار نگرفته‌اند و بيشتر در مسير مصرف‌گرايي و نمايش ثروت قرار دارند خاطر افراد جامعه را مي‌آزارد.
دور دور كردن اين افراد با ماشين‌هاي چند صد ميليوني آه از نهاد جوانان قشر ضعيف و متوسط بلند مي‌كند كه تبعات آن در خوش‌بينانه‌ترين حالت، در ميان جوانان بالاي شهر عادت كردن به تنبلي و در ميان جوانان پايين شهر بي‌انگيزگي است كه همين بي‌انگيزه شدن منجر به تنبلي آشكار و پنهان خواهد شد.
واقعيت اين است كه به دليل ساز و كارهاي نادرست، ثروت در جامعه ما تبديل به ارزش شده و نمايش دادن ثروت، آدم‌ها را تبديل به مصرف‌كننده‌هاي افراطي كرده كه فردگرايي را ترويج مي‌كند، همبستگي اجتماعي را از بين مي‌برد، حسرت را براي قشر ضعيف و متوسط بر جاي مي‌گذارد و باعث بي‌انگيزگي در توليد مي‌شود. تنبلي عادتي به وجود مي‌آورد كه افراد جامعه ترجيح مي‌دهند به جاي كار و فعاليت از راه‌هاي آسان‌تر و پول‌ساز‌تر مثل دلالي كسب درآمد كنند.
در نتيجه مي‌توان گفت انباشت ثروت‌هاي نامتعارف و مصرف نامتناسب آن، انگيزه توليد را از بين مي‌برد و فقر را توليد مي‌كند. اينجاست كه ديگر مشوق‌هاي بيروني نمي‌توانند تأثير پايداري بر فرد بگذارند. افراد لذت‌هاي زودگذر و مخرب را به لذت‌هاي هدفدار و بلندمدت ترجيح مي‌دهند و همين امر زمينه‌ساز تنبلي مزمن در قشر ضعيف و تنبلي عادت گونه در قشر مرفه مي‌شود. فراموش نكنيم خيلي زود دير مي‌شود، پس بايد چاره‌اي كارشناسانه انديشيد.
 
*پژوهشگر اجتماعي

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر