محمد اسماعیلی
حسن روحاني رئيس جمهور كشورمان به همراه محمدجواد ظريف وزير امور خارجه كشورمان در هفته اخير اذعان كردهاند «مذاكره با امريكا فايده و دستاوردي ندارد»؛ سخني كه طي 60ماه گذشته بارها توسط منتقدان عنوان ميشد اما دولت حاضر به پذيرش آن نبود و تلاش داشت به هر شكل ممكن ابراز چنين ايده و نگرشي را 38سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي، متعارض با تحولات منطقهاي و بينالمللي نشان دهد.
«نبايد به امريكاييها اعتماد كرد»، مشابه اين عبارت از سال 92 تاكنون بارها توسط منتقدان به دولتمردان يازدهم و پس از آن دولت دوازدهم گوشزد شده است و از آنها بارها و تحت عناوين مختلف درخواست ميشد تا از اعتماد به امريكاييها پرهيز شود و فرصت و زماني كه بايد براي پيشرفت و توسعه كشور مصروف شد، صرف مذاكره با امريكاييها نشود.
گوشزد كردن دائم اين نكته كه مذاكره با امريكا اتلاف وقت و مانعي براي رسيدگي به وضعيت كشور در حوزههاي مختلف است با واكنش تند و بعضاً چكشي دولتمردان روبهرو ميشد، كما اينكه در طول چهار سال گذشته انتقادت دلسوزانه را مقامات ارشد دولت و به تبعيت از آن رسانههاي پرتعداد حامي دولت با تندترين عبارات پاسخ ميدادند.
انتقاد منتقدان در تمام اين ايام با واكنشهاي متعددي نظير «از همه ميخواهيم با شناسنامه حرف بزنند. بگويند از كجا هستند، وابسته به كدام جناح هستند و با نام جناح خود سخن بگويند»، «يك عده به ظاهر شعار ميدهند ولي بزدل سياسي هستند و تا حرف مذاكره پيش ميآيد ميگويند ما ميلرزيم. به جهنم، برويد يك جاي گرم براي خود پيدا كنيد. خداوند شما را ترسو و لرزان آفريده است»، «فقط يك عده معدود كه از جاي معدود تغذيه ميشوند. آنها بايد حرف بزنند. آنها هم البته حرف بزنند اشكال ندارد، نقد كنند اشكال ندارد، چرا يك عده كمسواد بيايند حرف بزنند؟»روبهرو شده است.
حمله به مردم بعد از حمله به منتقدان
دولتمردان حتي پا را فراتر از اين گذاشته و اظهارنظر درباره پرونده هستهاي را حق عامه جامعه ندانستند، به عنوان نمونه محمود سريع القلم مشاور رئيسجمهور در اظهار نظري با همين محور عنوان ميكند: «تربيت عقلي در خانواده و مدرسه بسيار ضعيف است. در نتيجه ما احساسي، غريزي و پوپوليستي تربيت ميشويم. صدا و سيماي ما هم متأسفانه به اين جريان كمك ميكند. از يك لبوفروش يا راننده تاكسي كه تمام روز را سرگرم حل مشكلات معيشتياش است، درباره جريان هستهاي نظرخواهي ميكنند، بنابراين صدا و سيما اصالتاً يك نهاد پوپوليستي است و به جلوگيري از رشد عقلي و استدلالي جامعه كمك ميكند.»
آنچه محل اعتبار است اين مسئله ميباشد كه عنصر تعيينكنندهاي كه قبح مذاكره مستقيم مقامات رسمي ايران و امريكا را به همراه داشت و نهايتاً به مذاكرات هستهاي ختم شد، خوشبيني به وعدههاي طرف مقابل و اعتماد به نقش راهي بود كه سران اين كشور براي پرونده هستهاي ايران پيش روي مذاكرهكنندگان و تصميمگيران دولت گذاشته بودند و در اين ميان آنچه مورد بيمهري قرار ميگرفت و با تندخويي پاسخ داده ميشد، اظهار نگراني جامعه و نخبگان و منتقدان بود. در تمامي ايامي كه مذاكرات هستهاي در حال انجام بود رهبر معظم انقلاب اسلامي بارها از مذاكرهكنندگان كشورمان خواستند تا به غرب اعتماد نكنند و با خوشبيني حاضر به پذيرش يك متن حقوقي نباشند چراكه بر اساس معيار تجربه سالهاي پس از انقلاب اسلامي امريكاييها به وعدههاي خود عمل نميكنند و عملاً مذاكره با اين كشور بيفايده بوده و حتي ضرر دارد.
نتيجه مذاکره از نگاه رهبري
معظمله در بهمن ماه سال 93 و حدود پنج ماه پس از امضاي سند برجام در يكي از سخنرانيهاي خود فرمودند: «اين حرفي هم كه حالا انسان ميشنود كه ميگويند كه «در يك برههاي درباره اصول كلي توافق كنيم، بعد درباره جزئيات»، اين را هم بنده نميپسندم، اين را من نميپسندم. با تجربهاي كه از رفتارهاي طرف مقابل داريم، احساس ميكنم كه اين وسيلهاي خواهد شد براي بهانهگيريهاي پيدرپي برسر جزئيات.» موازي با هر دوري از مذاكرات ميان ايران و 5+1 ايشان بارها هزينههاي ناشي از مذاكره، اعتماد و رفتار امريكا را به دولتمردان گوشزد ميكردند و از مسئولان كشور ميخواستند به جاي تمركز و توجه صرف به مذاكرات با امريكا، هزينه و زمان خود را صرف مرتفع كردن مشكلات اقتصادي و معيشتي جامعه البته با نگاه به ظرفيتهاي دروني كنند.
به همين دليل است كه معظمله در يكيديگر از سخنرانيهاي خود به مذاكرهكنندگان توصيه ميكنند تا به نقطههاي خيالي – يا همان وعدههاي امريكاييها- دلخوش نكرده و به نقطههاي اميدبخش حقيقي اميدوار باشند: «من با مذاكره كردن مخالف نيستم، مذاكره كنند، تا هروقت ميخواهند مذاكره كنند! من معتقدم بايد دل را به نقطههاى اميدبخش حقيقى سپرد، نه به نقطههاى خيالى، آنچه لازم است اين است.»
تکرار البته با تأخير چند ماهه
ايشان در يكي ديگر از سخنرانيهاي خود سخني كه طي هفته اخير از زبان برخي مسئولان ارشد دولت شنيده ميشد را بيان ميكنند و تأكيد ميكنند: «مذاكره با امريكا نهتنها فايده ندارد بلكه ضرر هم دارد و اين موضوع، با استدلال به مسئولان سطوح بالاي كشور گفته شده و آنان نيز پاسخي در رد آن نداشتند.»
مشابه سخنان چندماه پيش رهبري را رئيسجمهور و وزير امور خارجه كشورمان در هفته جاري تكرار ميكنند؛ رئيسجمهور چهارشنبه پيش از بازگشت به تهران در نشست خبري خود در نيويورك ميگويد كه مذاكره با امريكاييها ديگر اتلاف وقت است. او در پاسخ به اين پرسش كه آيا امكان ديدار شما با ترامپ با موضوعي غير از برجام وجود دارد؟ اظهار كرد: ما پس از سالها و بعد از مذاكرات پيچيده بسياري به توافق برجام رسيديم اما امريكا امروز بهانهجويي ميكند، بنابراين چه دليلي دارد راجع به موضوع ديگري با آنها صحبت كنيم. اگر امريكا اين توافق را زير پا بگذارد نه تنها ايران بلكه هيچ دولت مستقلي حاضر نيست با امريكا حرف بزند. مذاكره با دولتي كه تعهدات خود را زير پا ميگذارد، اتلاف وقت است.
حسن روحاني هم اين روزها معتقد است دوره مذاكره با امريكا به پايان رسيده و گفتوگو با حاكمان اين كشور اتلاف وقت است. وي به عنوان سخنران مراسم رژه نيروهاي مسلح گفت: ايران هر اندازه لازم ببيند برنامه دفاعي خود را ارتقا خواهد داد. روحاني گفت: سلاح ما براي دفاع از كشورمان و ملتهاي منطقه در برابر تجاوز قدرتهاي بزرگ و تروريسم است. بنده به آناني كه با لحن نادرست و غلط با مردم ايران سخن ميگويند ميگويم در روزهاي سختي مردم منطقه چه كسي پذيراي مردم مظلوم منطقه بوده است؟»
محمدجواد ظريف نيز در ديدار همتاي ژاپني خود بيان ميكند: «سياست دولت كنوني امريكا در قبال برجام اين پيام را به جهان ميدهد كه مذاكره با امريكا بيفايده است.»
اگر چه بارزترين و مهمترين دستاورد مذاكرات هستهاي ايران با امريكا، اثبات مستدل اين نكته براي جامعه ايراني بود كه «امريكا غيرقابل اعتماد و مذاكره با اين كشور بدون فايده است» اما به موازات اين اثبات، جرياني كه در طول سالهاي اخير تلاش داشت به هر شكل ممكن باورهاي مردم را در قبال نظام سلطه دچار تغيير كند نيز ناچار شده از بدون فايده بودن مذاكره و توافق با امريكاييها سخن به ميان بياورد و اين اظهارات را براي همگوني و انسجام داخلي غنيمت شمرد و از تكرار مواضع مشابه استقبال كند.