محمد اسماعیلی
«بزك كردن چهره نظام سلطه»يكي از تاكتيكهاي فراگير جريان تجديدنظرطلب در تمام سالهايي بوده كه اين جريان در رأس قدرت اجرايي كشور حضور داشته يا آنكه به عنوان تماشاچي، تماشاگر تحولات داخلي كشور بوده است.
«سانسور دشمنيها» و «برجسته كردن ملاطفتهاي كوتاهمدت غربيها» از جمله پيشزمينههايي است كه بايد براي تطهير چهره غربيها بهكار گرفته شود كه حداقل در چهار سال اخير چنين پيشزمينهاي به دقت و اتقان توسط شخصيتها و رسانههاي وابسته به اين جريان مورد استفاده قرار گرفته است، كما اينكه تحريمهاي جديد امريكا و قريبالوقوع بودن ممنوعيت فروش هواپيما به امريكا–كه نقض فاحش برجام است- نيز نتوانست جريان هواخواه غرب در داخل كشور را ملزم كند از رويه خوشبيني خود تا حدودي چشمپوشي كند و حاضر به پذيرش واقعيتها شود.
روزنامههاي پرتعداد وابسته به جريان غربگراي داخلي روز شنبه با ذوقزدگي تعليق تحريمهاي هستهاي توسط دونالد ترامپ را برجسته و در مقابل تحريمهاي جديد اين كشور مبتني بر افزودن نام چند شركت و فرد ايراني و خارجي به ليست تحريمها و ممنوعيت فروش هواپيما به كشورمان را سانسور كردند تا اين تلقي در جامعه ايراني ايجاد شود كه امريكاييها همچنان به تعهدات خود در برجام پايبند هستند. اين در حالي است كه ايالات متحده امريكا تاكنون چندين بار متن و روح برجام را نقض كرده و هر بار كه چنين اتفاقي افتاده منسوبان به اين طيف تلاش كردهاند نخست اقدام امريكا را توجيه و در وهله بعد آن را در گفتهها و جهتگيريهاي خود كماهميت جلوه دهند يا در نمونهاي ديگر روز گذشته برخي رسانههاي اين جناح تلاش كردند سفر رئيسجمهور به نيويورك را اتفاقي تاريخي و ديدار مستقيم وزراي امور خارجه كشورمان و امريكا را نيز بسيار محتمل و حاوي دستاورد نشان دهند تا جايي كه يكي از رسانهها عبارت«دنيا چشم به راه، ملاقات احتمالي تيلرسون– ظريف» را با درج عكس آنها به چاپ رسانده است، در حالي كه وزارت خارجه ايالات متحده رسماً ديدار ظريف و تيلرسون را رد و تأكيد ميكند كه هيچ برنامهاي با اين عنوان وجود ندارد.
سرمستي از افتتاح دفاتر جديد حافظ منافع تا قرارداد با بوئينگ
در هفتههاي نخست مذاكرات ميان ايران و1+5 در پاييز92، رسانههاي طيف هواخواه غرب در داخل كشور برخي اظهارات مقامات غربي را با هدف ترغيب ايرانيها به مذاكره و مبني بر«به رسميت شناختن حقوق هستهاي ملت» برجسته و قول شفاهي غربيها مبني بر تعليق بخش كمي از تحريمها در فرايند مذاكرات را يك گزاره مهم مبني بر تغيير رفتار امريكاييها در مقابل ايران تفسير ميكردند. آرمان يكي از دستاوردهاي برجام را در ادبياتي خاص فراتر از لطف امريكاييها به ايران«خشونتزدايي از جامعه»معنا ميكند و مينويسد: «آثار جنگ تحميلي هنوز در جامعه وجود دارد. ما از خشونت نجات يافتيم اما چرا خشونت از سر انتخاب وجود دارد، بدين علت است كه مديريت درستي در جامعه براي كنترل خشونت وجود ندارد. برجام كمك كرده است نوع خشونتورزي جامعه تغيير كند.»
شخصيتها و رسانههاي اين جريان - از شرق، اعتماد و مردمسالاري گرفته تا ابتكار، قانون و شهروند- همچنين افتتاح دفاتر جديد حافظ منافع ايران و امريكا در سال 94را آغازي براي اتمام دشمنيها عنوان و عاديسازي روابط سياسي و ديپلماتيك را يك اولويت مهم با هدف تطهير امريكايي طرح ميكند: «به اين ترتيب عاديسازي روابط بين واشنگتن و تهران با همه پيچيدگيهايش زمان زيادي خواهد برد و بايد اين را اضافه كرد كه اين بازگشايي دفاتر ديپلماتيك... يك قدم پيش از روابط كامل ديپلماتيك دو كشور باشد. اين در حالي است كه حسن روحاني، رئيسجمهور سال گذشته گفته بود عدمرابطه و شرايط ايران و امريكا تا قيامت نخواهد بود.»
براساس چه منطقي بايد به سفر مقامات به نيويورك خوشبين بود؟
حال پرسش اساسي اينجاست كه به فرض كه ديدار مستقيمي ميان وزراي امور خارجه ايران – امريكا نيز صورت بگيرد، دستاوردي به همراه خواهد داشت؟ آن هم در شرايطي كه چند ده بار ديدار مستقيم ظريف–كري و ذوقزدگي اين طيف از پيادهروي اين دو در وين نيز دستاوردي جز تحريم و تهديد به همراه نداشت؟
مگر نخستين سفر حسن روحاني به نيويورك در سال92 و مكالمه تلفني وي با باراك اوباما كه بار ديگر با استقبال خوشبينان به غرب در داخل كشور همراه نشد، مگر دهها ساعت جلسه محرمانه ميان ظريف–كري برگزار نشد و برجام را به عنوان يك توافق حقوقي عنوان نكردند. آيا خروجي اين اتفاقات به ظاهر ميمون طي چهار سال جز افزايش تحريمها و محور شرارت دانستن ايران بود؟
چرا در پاييز 95رسانههاي جريان تجديدنظرطلب با همراهي دهها رسانه فارسيزبان غربي توافق ايران با بوئينگ و ايرباس را مانند ساير موارد برجسته و از اين توافق به عنوان بستري براي «تهطير غرب» استفاده كردند اما در شرايطي كه تحريمهاي تازه امريكا عليه ايران، تأمين مالي خريد هواپيماهاي ايرباس و بوئينگ را هم شامل ميشود و در صورت قطعي شدن، تكليف۳۰۰ ميليون دلار پيشپرداخت ايران نامعلوم است، شخصيتها و رسانههاي اين طيف سخني از هدررفتن احتمالي مبالغ ياد شده بر زبان نميآورند.
به عنوان نمونه روزنامه آفتاب يزد در همان مقطع مينويسد: «بهرغم فضايي كه برخي رسانهها در خصوص نتيجهبخش نبودن توافق برجام در زمينه خريد هواپيما از ايرباس و بوئينگ ايجاد كرده بودند، قرارداد خريد هواپيماهاي نو از بوئينگ بين ايران و اين كمپاني به امضا رسيد.»
در تمام ايامي كه جريان غربگرا – غربباور سرگرم بزك كردن چهره امريكا بود و مثل امروزي كه سفر رئيسجمهور و وزير امور خارجه كشورمان يك اتفاق خارقالعاده براي توسعه روابط دو كشور ايران– امريكا عنوان ميشود، امريكاييها كمترين سطح از تعهدات خود در برجام را نيز انجام ندادهاند و طي دو سال دوران پسابرجام با تصويب قوانين جديد، دائماً منافع جمهوري اسلامي ايران را تهديد كردهاند.
مگر نه اين است كه جريان هواخواه غرب در داخل كشور، دولت باراك اوباما را دولتي فخيمه و قابل اعتماد و مناسب براي انعطاف در برابر ايران ميدانستند، خروجي بهكارگيري اين صفات در مورد ايران دقيقاً چه دستاورد معين و قابل اعتنايي بود كه اكنون بايد به دولت تندرو (به تعبير تجديدنظرطلبان) دونالد ترامپ دلخوش بود؟
در تمام ايامي كه جريان هواخواه ليبراليسم درداخل كشور مشغول تطهير چهره نظام سلطه و به ويژه امريكاييها بود، مقام معظم رهبري تلاش ميكردند طيف مورد اشاره نتواند از فرصتهاي مقطعي به دست آمده جهت تغيير باورهاي مردم نسبت به غرب استفاده كند و زمينههاي تغيير رفتار ايران در عرصه منطقهاي و بينالمللي را فراهم سازد.
بدون ترديد «غيرقابل اعتماد بودن امريكا» يكي از محوريترين سخنان رهبرمعظم انقلاب در طول چهار سال اخير بوده است، به گونهاي كه در كمتر ديدار يا سخنراني از ايشان ميتوان ردپايي از اين محور مشاهده نكرد، به عنوان نمونه ايشان طي سخناني در جمع مسئولان نظام جمهوري اسلامي به تشريح مصاديقي از عمل نكردن امريكا به تعهدات خود ميپردازند و بيان ميفرمايند: «وظيفه طرف مقابل، برطرف كردن تحريمها بود اما به اين وظيفه عمل نكرده يعني بخشي از تحريمها را به نحوي برداشته اما در عمل تحريمها برداشته نشده است... امريكاييها تحريمهاي اوليه را بهطور كامل حفظ كردهاند كه اين مسئله بر تحريمهاي ثانويه نيز كه قرار بود برطرف شود اثر ميگذارد.»
معظمله همچنين ادامه ميدهند: «دستاندركاران به اين واقعيات توجه و دقت كنند و اين حرف را تكرار نكنند كه تحريمها برداشته شده است... مقامات دولت امريكا در زبان و بخشنامه ميگويند كه مانعي براي معاملات بانكي با ايران وجود ندارد اما در عمل كاري ميكنند كه بانكها جرئت معامله با ايران را نداشته باشند» يا پس از روي كارآمدن ترامپ در امريكا و زماني كه رئيسجمهور جديد اقدامات مناسب باراك اوباما را به ايرانيها گوشزد ميكند، رهبري در پاسخ ميفرمايند: «رئيسجمهور جديد امريكا ميگويد بايد از اوباما متشكر باشيد! چرا؟ متشكر باشيم بهخاطر داعش و آتش در عراق و سوريه و حمايت علني از فتنه۸۸؟ او بود كه تحريمهاي فلجكننده براي ملت ايران آورد، البته به خواستش نرسيد و هيچ دشمني نميتواند ملت ايران را فلج كند.»