خانواده شهيد حججي با انتشار بيانيهاي اعلام كردند: شايد امروز و فرداشدنها در بازگشت پيكر محسن «زمينهساز انقلابي بر دلها» باشد.
در ابتداي بيانيه كه با اين عبارت امام خميني ( ره) «يك ملتي كه زن و مردش براي جانفشاني حاضرند و طلب شهادت ميكنند هيچ قدرتي با آنان نميتواند مقابله كند.» مزين شده آمده است: ملتها تا زماني كه تاريخ خود را از ياد نبردهاند؛ زندهاند و ما زندهايم چون يادمان هست كه در هيچ زمان و هيچ مكاني سفارش به سكوت در مقابل ظلم و ستمي نشدهايم.
تاريخ كه ميگويم يعني عاشورا، يعني كربلا، همان جايي كه وهب نصراني و زهير عثماني خود را به قافله حسينبن علي(ع) رساندند و انسانيت را به نام خود ثبت كردند. تاريخ كه ميگويم يعني زمان انقلاب و ايستادن در برابر ستم شاهنشاهي.
تاريخ كه ميگويم يعني هشت سال دفاع مقدس از وجب به وجب آب و خاكي كه جغرافياي آن در دل مردمش رسم شده بود، يعني بصيرت در مقابل فتنه سبز همان روزها كه مرز خواص و عوام در عشق به ولايت مشخص شد، يعني امروز با حضور مقتدر در فراسوي مرزها نه براي تصاحب خاك براي تشكيل ارتشي از فرزندان اميرالمؤمنين(ع) براي ياري رساندن به پسر فاطمه(س). اگر امروز عطر شهادت جوانان و مردان غيور ايراني بهجاي خاكهاي گرم و آفتاب سوزان خوزستان و اهواز از خرابههاي شام و بيابان و صحراي دمشق به مشام ميرسد بهخاطر اين است كه مردان حقيقي عزت و شرف خود را از اهل بيت(ع) گرفتهاند.
در بخش ديگري از اين بيانيه تصريح شده است: تاريخ بداند امروز، سربازان امام خامنهاي ادامه دهنده راه سربازان خميني كبير و قبلتر از آن سربازان اهلبيت(ع) هستند، مثل عمار، سلمان، بلال، ميثم تمار، حر، حبيببن مظاهر و اين راه تا ظهور حضرت حجت(عج) ادامه دارد. شهداي مدافع حرم ثابت كردند كه اگر در كربلا بودند آنجايي كه امام حسين(ع) در مقابل مردم ايستاد و گفت: «هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله» آيا كسي هست از حرم پيامبر دفاع كند؟ آيا كسي هست كه شر اشرار را از اهلبيت پيامبر برگرداند؟ اجازه نميدادند دست نامحرمي به ناموس اهلبيت برسد؟ گوشي بيگوشواره و معجري خاكي شود؟
تاريخ بداند و در سطر سطر خود ثبت كند، محسن حججي رفت تا بگويد اصحاب آخر الزماني سيد الشهدا(ع) از تبار سلمان آماده دفاع از حرم عمه سادات حضرت زينب(س) هستند و پاي سند اين آمادگي مهر عشق زدهاند؛ عشقي كه براي وصالش از اهل و عيال و خانمان گذشتن قدم اول است و سر دادن و سر بر دامان زينب(س) گذاشتن منتهاي آمال است.
خون محسن حججي در امتداد خون همرزمان شهيدش، چراغي است كه روشنكننده راه عاشقان اهلبيت(ع) است، ما در اين راه مشق عشق را از بانوي دمشق ميگيريم تا تمام ابعاد عاشورا بر جانمان بنشيند.
لازم باشد مادر وهب ميشويم و تازهدامادمان را راهي ميدان ميكنيم، در پسِ پرده حيا و حجاب براي پيروزي فرزندانمان دعا ميكنيم و اما پس از شهادت محكم و استوار ميايستيم و راضي به رضاي حق ميشويم؛ مقدر شد مادر وهب ميشويم كه پس از شهادت فرزندش سرش را به ميان دشمن پرتاب ميكند و ميگويد «از آنچه در راه امام و ولي زمانم بخشيدهام چيزي را پس نميگيرم»؛ مقدر شد رباب ميشويم يا سكينه اما هرچه بشويم همگام با زينب(س) گام برميداريم و در لحظهاي كه نگاه دنيا به ماست با سربلندي كلام «مارأيت الّا جميلاً» را زمزمه ميكنيم.
ما اگر قرار بود منتظر برگشتن محسن باشيم به رفتنش رضايت نميداديم. رضايت كه ميدهيم يعني رضا برضائك؛ چه در رفتن، چه در شهيد شدن، و چه در بازگشت پيكرش. خانواده محسن مثل محسن، تسليم قضا و قدر الهي است و ما درس صبر را يكي ديگر از ابعاد تربيتي واقعه عاشورا ميدانيم. ما داغي بر دل داريم كه از داغ يعقوب نبي فراتر است؛ ما چشم به راه پيراهن خوني يوسفمان هستيم اما راضيتر به لبخندش از آسمانيم كه قدمهايمان را استوار كند. اگر تقدير الهي بر آمدن و بازگشت پيكر محسن حججي باشد، قطعاً در بهترين زمان و در بهترين موقعيت اين اتفاق ميافتد. محسن قصه كربلا را از شام شروع كرده پس منتظر ميمانيم تا احسن حالمان رقم بخورد و دلخوشيم به صبر مادران و پدران و همسران شهداي دفاع مقدس كه از پس سالها هنوز چشم به راه دارند و زبان به شكر.
قدردان تلاشها و پيگيريهاي مسئولان سپاه در اين مورد هستيم و خواستار حفظ منافع نظام ميباشيم كه قطعاً محسن حججي به اين امر بيشتر رضايت دارد چرا كه محسن سرباز مطيع ولايت است و براي اهتزاز اين زيباترين پرچم دنيا، قدم در راه جهاد گذاشته است. شايد امروز و فردا شدنها خودش زمينهساز انقلابي بر دلها باشد؛ مثل قصه اسارت و شهادت اميد داريم بازگشتش هم اثرگذار و ارزشمند باشد. در برابر ملت فهيم و بزرگوار ايران سر تعظيم فرود ميآوريم و خواستار حضور در راهي هستيم كه محسن برايش رفت و آرزومنديم تا بساط غدير و محرم فراهم است خود را به راه برسانيد.