کد خبر: 870766
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۲
« شهيد آيت‌الله سيدمحمدباقر حكيم در عرصه مبارزات سياسي» در گفت‌وشنود با حجت‌الاسلام‌والمسلمين احمد سالك
سالروز شهادت عالم مجاهد آيت‌الله سيد محمدباقر حكيم، فرصتي بهنگام است كه درباره سيره سياسي و مبارزاتي آن بزرگ-كه با بازگويي بخش‌هايي از تاريخ معاصر عراق ملازم است-سخن رود
  احمدرضا صدري

سالروز شهادت عالم مجاهد آيت‌الله سيد محمدباقر حكيم، فرصتي بهنگام است كه درباره سيره سياسي و مبارزاتي آن بزرگ-كه با بازگويي بخش‌هايي از تاريخ معاصر عراق ملازم است-سخن رود. در گفت‌وشنودي كه پيش رو داريد، حجت‌الاسلام‌والمسلمين احمد سالك كاشاني نماينده رهبر معظم انقلاب درباره مسائل عراق در دوران رياست جمهوري و نيز از همكاران شهيد آيت‌الله حكيم، به بازگويي پاره‌اي از تحليل‌ها و خاطرات خويش در اين باره پرداخته است. اميد آنكه مقبول افتد.
 
به عنوان اولين سؤال، شما از چه مقطعي و چگونه با شهيد آيت‌الله سيدمحمدباقر حكيم آشنا شديد؟
بسم الله الرحمن الرحيم وبه نستعين. آشنايي من با خانواده اين شهيد بزرگوار، پس از ارتحال حضرت آيت‌الله‌العظمي بروجردي بود. من در آن زمان در دبيرستان تحصيل مي‌كردم و پدرم به جاي آيت‌الله‌العظمي بروجردي، آيت‌الله‌العظمي سيدمحسن حكيم، پدر بزرگوار اين شهيد را به عنوان مرجع تقليد معرفي كردند.
 
چه شد كه مقلد حضرت امام شديد؟
يك سال پس از آنكه از آقاي حكيم تقليد كردم، نهضت امام شروع شد و من به اين جريان پيوستم و مقلد حضرت امام شدم كه تا زمان ارتحال ايشان پابرجا بود.
 
نگاه آيت‌الله‌العظمي سيدمحسن حكيم به نهضت امام خميني(ره) و قيام 15 خرداد 42 چگونه بود؟
من آن موقع در نجف ‌اشرف نبودم، ولي شنيده‌ام كه ايشان از نهضت امام حمايت و در اين باره اطلاعيه‌هايي نيز صادر كردند. آيت‌الله‌سيدمحسن حكيم از شخصيت‌هاي ضداستعماري عراق بود و در جريان قيام همگاني سال1920 عليه استعمار انگليس كه مي‌خواستند عراق را اشغال كنند، در كنار مبارزان ايستاد. از سوي ديگر، حركت ديني و فرهنگي آيت‌الله حكيم در برابر كمونيست‌ها، تأثيرات نماياني در فضاي اين كشور نهاد.
 
آشنايي نزديك شما با شهيدآيت‌الله حكيم مربوط به چه سال‌هايي است؟
سال‌هاي65، 64 كه از سوي مقام معظم رهبري- كه در آن موقع رئيس‌جمهور بودند- مسئوليت بررسي مسائل عراق به بنده واگذار شد. در آن موقع شهيد بزرگوار رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق بودند و بنده از نزديك با ايشان آشنا شدم. از سال64 تا مرحله انتقال ايشان به عراق پس از حمله امريكا و تا روز شهادتشان، ارتباط مستمر و گاهي شبانه‌روزي با ايشان داشتم و در كنار هم مسائل عراق را پيگيري مي‌كرديم.
 
از مشكلات آن روزها برايمان بگوييد.در اين مسير با چه چالش‌هايي مواجه شديد؟
يكي از بزرگ‌ترين مشكلات، ناهماهنگي گروه‌هاي عراقي مبارز با صدام بود. اختلاف نظر بين آنها در مجلس اعلا كار را بسيار مشكل كرده بود. مشكل ديگر شبكه گسترده نفوذي صدام در بين اين گروه‌ها بود و به دليل بي‌توجهي افراد، انسان‌هاي شايسته و خوبي را از دست داديم. مشكل ديگر حدود 2ميليون پناهنده عراقي به جمهوري اسلامي بود كه رسيدگي به آنها هزينه‌هاي سنگيني را به كشور ما تحميل مي‌كرد. چشم همه اين 2ميليون آواره عراقي به مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق بود كه پاسخ به نيازهايشان واقعاً دشوار بود، آن هم در شرايطي كه كشور خود ما درگير جنگ بود و مشكلات اقتصادي فراواني داشت.
 
چه ويژگي‌هايي در شخصيت شهيد آيت‌الله حكيم بود كه براي شما جذاب مي‌نمود؟
بنده شهيد آيت‌الله سيدمحمدباقر حكيم را مردي فاضل، عالم، مجاهد، دلسوز، پرتلاش و متخلق به اخلاق الهي و اسلامي ديدم. خانواده حكيم بيش از64 شهيد در راه اسلام داده است. ايشان واقعاً تجلي مجموعه ارزش‌هايي بود كه اين شهدا آفريدند.با اين همه شهيد حكيم هرگز در بين خانواده‌ها شهداي عراقي تبعيض قائل نمي‌شد و كسي را به ديگري برتري نمي‌داد، اين از فضايل شاخص و نمايان در منش آن بزرگوار بود.
 
تحليل شما از گرايشات سياسي ايشان چگونه است؟چون در اين زمينه تحليل‌هاي گوناگوني وجود دارد.
ايشان از طرف رژيم بعث عراق، به شدت زير فشار بود.حركت ايشان بر اساس خداباوري و اعتقاد به فقه آن محمد(ص) بود. حركت فقاهتي و اصولي و ديني ايشان پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در قالب اطاعت از دستورات حضرت امام شكل گرفته بود و در واقع ايشان تابع امام و پس از ارتحال ايشان، تابع مقام معظم رهبري بود. پشتوانه چنين مواضع اصولي و ارزشمندي، پيشينه خانداني آن بزرگوار بود. همگان بر اين امر واقفند كه خاندان حكيم از نظر علم و فضيلت و شرف و روحانيت، از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است.
 
از نگاه حضرت امام به ايشان بگوييد.در اين مورد، چه مواردي را به خاطر داريد؟
شهيد آيت‌الله سيدمحمدباقر حكيم و عراقي‌ها مهمان جمهوري اسلامي بودند. امام هم در اين باره، همين را مي‌فرمودند كه تعبير بسيار لطيف و ظريفي است.
شهيد حكيم در ميان مردم عراق از محبوبيت بالايي برخوردار و داراي پايگاه اجتماعي ارجمندي بود. در شرايط جنگ و فشاري كه صدام به مرجعيت شيعه و شيعيان پيرو آنها وارد مي‌كرد، مردم عراق به خاندان حكيم عشق مي‌ورزيدند و هر شهروند عراقي كه از عراق اخراج مي‌شد، در تهران يا در قم، به دفتر و خانه شهيد حكيم پناه مي‌آورد و اين خانه و دفتر، در واقع مأمن مردمي شده بود كه صدام آنها را از عراق اخراج كرده و خانه و كاشانه‌شان را از آنها گرفته بود. شهيد حكيم رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق بود كه از نظر جمهوري اسلامي، مقبوليت حكومتي داشت. يعني جمهوري اسلامي در واقع، شخصيت‌هاي مجلس اعلا را رابط خود و عراقي‌هاي مقيم ايران مي‌دانست بنابراين شهيد حكيم از ابعاد مختلف، جايگاه مشروعيت ويژه‌اي داشت.
 
غير از جمهوري اسلامي، ديگر كدام كشورها اين مجلس را به رسميت مي‌شناختند؟
آقاي حافظ اسد رئيس‌جمهور سوريه، آقاي نبيه‌‌بري رئيس پارلمان لبنان، آقاي سيدعباس موسوي دبير كل حزب‌الله و برخي از دولت‌هاي شيخ‌نشين حاشيه خليج‌فارس كه آشنايي ديرينه با خاندان حكيم داشتند. شهيد در كشورهاي عربي پايگاه اجتماعي بالايي داشت. همچنين برخي از دولت‌هاي عربي ايشان را قبول داشتند و همين مقبوليت، براي مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق اعتبار زيادي را به همراه آورده بود.
 
اشاره كرديد به علل هماهنگي نكردن و وحدت گرو‌ه‌هاي معارض عراقي. به نظر شما علت اين امر چه بود و به چه نتايجي انجاميد؟
علت اول، اين است كه جريانات سياسي مدعي در عراق زياد بودند. از جمله سازمان امل، حزب الدعوه، گروه‌هاي كرد، اهل سنت و تركمن‌ها. حدود21 گروه و حزب در صحنه سياسي عراق، جزو معارضان فعال بودند و هر يك بر اساس مرامنامه و اساسنامه خودشان حركت مي‌كردند و مهم اين بود كه ديگري را هم قبول نداشتند! منتها چون در ايران اقامت داشتند، مجبور بودند بر اساس مصالح و راهكارهاي جمهوري اسلامي عمل كنند. غير از اينكه تركيب مجلس اعلا بر اساس خواسته جريانات عراقي شكل گرفت، نياز جمهوري اسلامي ايران هم بود كه مي‌خواست با يك نهاد عراقي با هويت مشخص سر و كار داشته باشد. اما هر كدام از گروه‌ها و احزاب فعال عراقي در داخل مجلس اعلا، براي خودشان ادعايي داشتند.
علت دوم، اين بود كه برخي از اين گروه‌ها و احزاب معارض، مايل نبودند زير چتر يك فرد حضور داشته باشند و گاهي تهمت نارواي انحصار‌طلبي را به شهيد حكيم مي‌زدند كه واقعاً از شخصيت ايشان بسيار دور بود.
علت سوم، انشعاب‌هاي مستمري بود كه در داخل خود اين گروه‌ها اتفاق مي‌افتاد كه آثار بسيار منفي‌اي بر مردم عراق مي‌گذاشت. از جمله در حزب الدعوه چندين بار انشعاب روي داد. درگيري‌هاي داخلي در گروه‌هاي عراقي، باعث شد كه وحدت لازم را براي مبارزه با صدام نداشته باشند و آسيب‌پذير شوند.
 
در مجلس اعلا گروه‌هاي سني هم حضور داشتند. كاركرد اين گروه‌ها را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
گروه‌هاي اهل سنت كردستان، از جمله حركت اسلامي كردستان به رهبري آقاي برزنجي و مرحوم شيخ‌علي بياره شخصيت مبارز كردستان عراق، در مجلس اعلا حضور داشت. اينها واقعاً منصف و بي‌طرف بودند و ربطي به گروه‌هاي سني متعصبي كه با صدام همكاري مي‌كردند، نداشتند.
اهداف مجلس اعلا چه مواردي بود و اين نهاد چه دستاوردي براي مردم عراق داشت؟
اولين هدف از تشكيل مجلس اعلا، مبارزه با صدام بود و بر همين اساس حركتي نظامي شروع شد و سپاه بدر شكل گرفت. اين سپاه شامل چند تيپ و لشكر بود و با رژيم بعث عراق مبارزه مي‌كرد. امروز بسياري از فرماندهان و مسئولان سپاه بدر، در مناصب اصلي حكومت عراق حضور دارند.
دومين هدف مجلس اعلا، ايجاد هماهنگي در بين گروه‌هاي معارض عراقي براي مبارزه با حكومت صدام بود و به همين دليل از آن، به عنوان دولت در تبعيد ياد مي‌شد.
هدف سوم مجلس اعلا دفاع از حقوق از دست رفته مردم عراق بود ، بنابراين در اين مجلس نمايندگان تمام گروه‌ها و احزاب عراقي حضور داشتند. اين مجلس شعبه‌اي در فرانسه داشت كه موضوع جانبازان ، اسيران عراقي و قربانيان بمباران شيميايي حلبچه را پيگيري مي‌كرد. اين شعبه اسناد متعددي از جنايات صدام را گردآوري كرد و در اختيار سازمان ملل قرار داد.
هدف چهارم مجلس اعلا كار فرهنگي بود. كساني كه به ايران آمده بودند، ساختارهاي فكري مختلفي داشتند. مجلس اعلا توانست در زمينه امور فرهنگي، بين اينها هماهنگي و همخواني به وجود بياورد. اين نهاد نشريات و كتب فراواني را منتشر و در سطح وسيعي پخش كرد كه روي افكار عمومي مردم عراق تأثير زيادي گذاشت. از حوزه‌هاي علميه شهرهاي مختلف عراق علماي برجسته‌اي به ايران رانده شده بودند. اينها در تهران و قم نشست‌هاي پر باري را برگزار و جنبه‌هاي مختلف مبارزات مردم عراق را بررسي و رهنمود‌هاي جالبي را ارائه مي‌كردند.
به هر حال مي‌توان گفت كه مجلس اعلا در واقع حلقه واسط مردم عراق و  ايران بود. اين مجلس علاوه بر كارهاي سياسي و فرهنگي، تلاش مي‌كرد نيازهاي آوارگان و مهاجران عراقي را هم تأمين كند.مجلس اعلا با ارتباط با نهادهاي جمهوري اسلامي در زمينه اشتغال، درمان و آموزش پناهندگان عراقي تلاش مي‌كرد. بخش‌هاي مختلف مجلس اعلا تا امروز هم به فعاليت‌هاي اجتماعي و فرهنگي خود ادامه مي‌دهند.
 
شهيدآيت‌الله حكيم چگونه از عهده اين همه مسئوليت‌هاي سنگين بر‌مي‌آمد؟ در واقع برنامه‌ريزي ايشان در رسيدگي به تمامي اين امور چه بود؟
ايشان مديرِ مدبر و برنامه‌ريز ورزيده‌اي بود و تلاش دائمي و ارتباط با محافل نظامي و فرهنگي و شخصيت‌هاي مهم سياسي، از ايشان يك انسان منظم و تشكيلاتي ساخته بود. ايشان همواره حقوق ديگران را رعايت و از برخورد‌هاي جناحي به شدت پرهيز مي‌كرد. در واقع ساختار تشكيلات مجلس اعلا بود كه از ايشان انساني تشكيلاتي ساخت و اگر زنده مي‌ماند، بي‌ترديد در آينده عراق مصدر حكومت مي‌شد چون شخصيتي با اين تراز، در ميان معارضان كمتر ديده مي‌شد. در واقع مي‌توان گفت كه هم ايشان بر مجلس اعلا تأثير گذاشت، هم مجلس اعلا بر ايشان و جمهوري اسلامي بر هر دو. شهيد حكيم از لحظه‌اي كه وارد ايران شد تا رياست مجلس اعلا و تا سرنگوني رژيم حزب بعث، آزمون‌هاي زيادي را پشت سر گذاشت و همايش‌هاي متعددي را براي بررسي سرنگوني رژيم صدام برگزار كرد. بنده در چند تا از اين همايش‌ها شركت كردم. يكي در شهر آزاد شده فاو و ديگري در شهر صلاح‌الدين در منطقه كردستان عراق بود. نفس وجود چنين نيروي منسجم و داراي فكري، به موازات ضعيف شدن حكومت صدام، موجب شده بود كه دنيا روي آن حساب كند و نتواند آن را ناديده بگيرد.
 
چه تفاوتي بين شيعيان عراق و ايران هست كه با اين همه تلاش امثال شهيدآيت‌الله حكيم و ديگران، آن گونه كه بايد موفق به ايجاد تأثيرات شگرف نشدند، در حالي كه شيعيان ايران با رهبري امام رژيمي2500 ساله را ساقط كردند؟
روحيه عراقي‌ها با ايراني‌ها و لبناني‌ها خيلي فرق مي‌كند. عراقی‌ها سخت و تاحدي تأثيرناپذير هستند بنابراين بايد با شيوه‌هاي خاصي با آنها كار كرد. اگر كسي عراقي‌ها را نشناسد، موقعي كه دارند با هم حرف مي‌زنند، احساس مي‌كند دارند با هم دعوا مي‌كنند! شهيدآيت‌الله حكيم تلاش مي‌كرد با پيروي از دستورات امام و مقام معظم رهبري، ساختار فكري عراقي‌ها را براي حكومت آينده بسازد. ايشان به مرور زمان آبديده و تبديل به فردي سياستمدار، تشكيلاتي و حكومتي شده بود. ايشان استعداد‌ها و توانايي‌هاي زيادي داشت بنابراين خيلي زود توانست نه تنها بين مردم عراقی كه در كشورهاي همسايه هم جايگاه ويژه‌اي پيدا كند. حتي امريكايي‌ها هم روي ايشان و مجموعه تحت مديريتش، حساب خاصي را باز مي‌كردند. امريكايي‌ها قبل از حمله به عراق براي سرنگوني صدام تلاش زيادي كردند كه با شهيد آيت‌الله حكيم ملاقات كنند. مجلس اعلا جلساتي را هم تشكيل داد و قرار بود بعضي از اعضاي مجلس اعلا براي مذاكره با امريكا راهي آن كشور شوند، اما اتحاديه ميهني كردستان عراق به رياست آقاي جلال طالباني، خودسرانه و بدون هماهنگي با مجلس اعلا، با امريكايي‌ها وارد مذاكره شد. آقاي سيدعبدالعزيز حكيم به نمايندگي مجلس اعلا با امريكايي‌ها مذاكره كرد، اما شهيد آيت‌الله حكيم از مذاكره مستقيم با امريكا پرهيز داشت.
 
اشاره كرديد كه شهيد آيت‌الله حكيم از سوي جرياناتي تحت فشار بود. اين جريانات كدامين احزاب و افراد بودند؟
رژيم عراق، برخي از محافل بين‌المللي و بعضي از گروه‌هاي معارض عراقي از جمله گروه‌هايي بودند كه گاهي مزاحم فعاليت و نقش‌آفريني اين بزرگوار مي‌شدند، اما ايشان به دليل اعتقادات عميق ديني و مخصوصاً توجه خاصي كه به حضرت اباعبدالله(ع) داشت، لحظه‌اي تزلزل به خود راه نداد و تا آخر محكم و استوار بر سر اعتقادات خود باقي ماند. ايشان صبر و تحمل بسيار بالايي داشت. واقعاً اميد عراقي‌ها بود.
آيت‌الله حكيم هنگام عمليات‌هاي دفاع مقدس، به جبهه مي‌رفت و گاهي در قرارگاه‌ها فرماندهي مي‌كرد.ايشان با شركت در جبهه‌ها روحيه مي‌گرفت و به رزمندگان عراقي روحيه مي‌داد. عده زيادي از اسراي عراقي كه توبه كرده و به سپاه بدر پيوسته بودند، چشم اميدشان به ايشان بود و واقعاً به ايشان عشق مي‌ورزيدند. عده‌اي هم پس از بازآموزي تكنيك‌هاي جنگي، به جبهه برمي‌گشتند و با صدام مي‌جنگيدند.
 
تصوير و تصور ايشان از حكومت آينده عراق چه بود؟
ايشان تصوير روشني از آينده عراق داشت و اصولاً از قدرت آينده‌نگري بسيار بالايي برخوردار بود. ما بارها با ايشان درباره حكومت و ارتش و سرنوشت آينده عراق جلسه گذاشتيم و بحث كرديم. در اين زمينه ديدگاه روشني داشت و مي‌گفت: روزگار پر زحمتي را پيش رو داريم و پس از سرنگوني صدام، دچار گرفتاري‌هاي زيادي خواهيم شد. در عين حال بسيار خوش‌بين و معتقد بود كه حكومت آينده عراق شيعي خواهد بود. شهيد حكيم ضد استكبار و دشمن‌شناس بود، به همين دليل هم دشمنان داخل و خارج نمي‌توانستند تحملش كنند. استقبال بي‌نظيري كه در هنگام ورود ايشان به عراق به عمل آمد، همه دشمنان را به وحشت انداخت و آنها كاملاً مرد عرصه سياست در آينده را شناختند و تصميم گرفتند او را از سر راه بردارند.
 
در انتهاي اين گفت‌وگو و به عنوان حسن ختام، خاطره‌اي را از شهيدآيت‌الله حكيم نقل كنيد.
در دوران جنگ تحميلي از ايشان خواستم همراه عده‌اي از اعضاي مجلس اعلا، از منطقه آزاد شده فاو بازديد كنند. ايشان قبول كرد. من در آنجا گفتم:«ان‌شاء‌الله با وجود شما، يك امامزاده در عراق درست كنيم!» آقاي عبدالعزيز حكيم كه همراه ما بود،گفت:« من خيال شهيد شدن ندارم و مي‌خواهم بعد از سقوط صدام، سفير عراق در تهران شوم، ولي اخوي(منظورش سيدمحمدباقر حكيم بود) خيلي ميل دارد كه شهيد شود و هميشه به دنبال شهادت است!» سفر به فاو، بسيار در روحيه اعضاي مجلس اعلا تأثير گذاشت و سفر بسيار خوبي بود. نظاميان عراق كه از حضور اعضاي مجلس اعلا در فاو با‌خبر شده بودند، پل روي اروند را بمباران كردند، اما خوشبختانه كسي صدمه‌اي نديد و همه سالم به تهران بازگشتند.
با تشكر از فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد. 
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر