محسن فرهادی
سخن گفتن در اهميت جايگاه دانشگاه شايد چندان صحيح نباشد. نه از آن روي كه دانشگاه، جايگاهي ندارد، بلكه از آن جهت كه جايگاهِ دانشگاه و نقش آن در آينده يك كشور آنقدر مهم و واضح است كه اساساً نيازمند توضيح نيست! بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي در همين زمينه ميفرمايد:«دانشگاه مركز سعادت و در مقابل، شقاوت يك ملت است. از دانشگاه بايد سرنوشت يك ملت تعيين بشود. دانشگاه خوب يك ملت را سعادتمند ميكند و دانشگاه غيراسلامي، دانشگاه بد، يك ملت را به عقب ميزند. آنچه در اسلام مطرح است، اموال نيست؛ ماديات نيست؛ معنويات است كه بايد از دانشگاه به همه اقشار سرايت بكند. يعني چه دانشگاه شما و چه دانشگاه روحانيون. اين دو قشر هستند كه تربيت امت به عهده اين دو قشر است. » بر اين اساس، دانشگاه را ميتوان يكي از دو سنگر كليدي كشور دانست. سنگري كه وظيفه اصلي آن توليد فكر و حراست از مرزهاي فرهنگي كشور است.
طي سالهاي اخير اما مسئولان وزارت علوم ما با كنار نهادن چندين سند بالادستي در حوزه آموزش عالي كشور، داوطلبانه اقدام به اجراي سند آموزشي 2030 نمودهاند. سندي كه البته نهايتاً پس از تأييد و تكذيبهاي مكرر مسئولان مربوطه در وزارت علوم، الساعه از دستور كار خارج شده است! 21 آذر ماه 95 بود كه خبرگزاري دولتي ايرنا طي گزارشي نوشت:«سند ملي آموزش 2030 روز شنبه با حضور محمد فرهادي وزير علوم، تحقيقات و فناوري، فخرالدين احمديدانشآشتياني وزير آموزش و پرورش، شهيندخت مولاوردي معاون رئيسجمهور در امور زنان و خانواده و جمعي از مسئولان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي رونمايي شد.» وزير محترم علوم سپس در تشريح سند مذكور اظهار داشت:«كميسيون علمي، فرهنگي و تربيتي سازمان ملل (يونسكو) در ايران، در چارچوب عمل جهاني آموزش 2030 و مطابق با آخرين مصوبات و دستورات بينالمللي اقدام به تدوين سند ملي آموزش ملي 2030 ايران كرده است.»
وي البته بعدها ابتدا سند مذكور را نيازمند ويرايش معرفي كرده، سپس از لغو آن خبر داد. سؤال اين است كه چرا ما بايد دستور كار آموزش نخبهترين فرزندان خود در دانشگاهها را از سازمان مللي دريافت كنيم كه پيشينه و عملكرد كنوني آن آشكار است؟ چنين واقعيتي طبيعتاً نميتواند چندان ساده تلقي شود. فروردين ماه سال گذشته بود كه روايت رسانهها از پيشينه سرپرست مركزي همكاريهاي بينالمللي وزارت علوم، زنگ خطرِ نفوذ در اين وزارتخانه را به صدا درآورد. وي پيش از اين مشاور رئيس دفتر امنيتي امريكا در دوبي بوده و در شوراي ملي ايرانيان (ناياك) نيز عضويت داشته است. به كارگيري چنين فردي براي سامان دادن همكاريهاي بينالمللي طبيعتاً بايد هم سند 2030 را به دنبال خود داشته باشد. حالا اما جديداً خبر ميرسد وزارت علوم بخشنامه حذف درس «آشنايي با معارف دفاع مقدس» را به زيرمجموعه خود ابلاغ كرده است. مسئلهاي كه واكنش برخي نمايندگان مجلس، اساتيد و دانشجويان دانشگاهها را در پي داشته است.
27 تير ماه سال جاري، 45 نماينده مجلس طي نامهاي خطاب به وزير علوم در همين زمينه مينويسند:«جاي تعجب و تأسف است در دوران وزارت جنابعالي و در مقطعي كه شائبه اعمال و اجراي پنهاني و زيرپوستي مفاد سند آموزشي 2030 وجود دارد، بخشنامه عدم ارائه و به عبارتي حذف اين درس به رغم سفارشات حضرت امام (ره) و تأكيدات مقام معظم رهبري مبني بر ترويج فرهنگ شهادت و ايثار در دانشگاههاي كشور ابلاغ ميگردد!» وزارت علوم البته پيش از اين در بهمن ماه گذشته طي اطلاعيهاي گفته بود:«پيرو انتشار خبري در برخي رسانهها مبني بر حذف درس «ارزشهاي دفاع مقدس» از مجموع دروس كارشناسي، به اطلاع ميرساند كه درس «ارزشهاي دفاع مقدس» پيش از اين نيز جزو دروس اجباري نبوده است و كماكان جزو دروس اختياري به شمار ميرود.» حالا اما ظاهراً واقعيت چيز ديگري شده است و دانشجويان دانشگاه پيامنور در مقطع كارشناسي، امكان انتخاب درس مذكور براي سال تحصيلي جديد را ندارند!
همين آبان ماه سال گذشته بود كه مدير آموزش بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس از ساماندهي 2500 استاد درس آشنايي با علوم و معارف دفاع مقدس خبر داده و گفته بود:«از سال ۸۸ تاكنون ۲ ميليون دانشجو و طلبه درس دفاع مقدس را گذراندهاند. 3 هزار و 500 كلاس درس دانشگاهها و مراكز آموزش عالي كشور و هزار و 200 استاد در هر ترم دو واحد درس آشنايي با علوم معارف دفاع مقدس را ارائه ميكنند.» وي تدريس درس دفاع مقدس در دانشگاهها را مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي ذكر كرده و ميگويد: «مصوبه 646 شوراي عالي انقلاب فرهنگي در 30تيرماه 1388 تنظيم شد و تدريس درس دفاع مقدس در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي در آن پيشبيني شد.» حالا اما ظاهراً وضعيت فرق كرده است. فرق كردني كه در واپسين روزهاي وزارت محمد فرهادي، خدمات جديدي را به جامعه دانشگاهي كشور ارائه ميكند!
انگار نه انگار كه مسئولان محترم در كشوري مديريت ميكنند كه تمام هويت، جايگاه، آرامش و زندگي خود را مديون خون شهدا هستند و انگار نه انگار كه امام شهدا فرمود:«خدا مىداند كه راه و رسم شهادت كور شدنى نيست و اين ملتها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود و همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان ، عارفان ، دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود.» در اين شرايط معلوم نيست حذف درس آشنايي با معارف دفاع مقدس با كدام منطق صورت ميپذيرد و منافع آن به حساب چه كسي واريز خواهد شد؟ مرور واقعيات ديگري در مجموعه تصميمات وزارت علوم نيز نشان ميدهد مسئولان محترم آن وزارتخانه پس از لغو سند استعماري 2030 نيز ظاهراً به دنبال جايگزيني آن با طرحهاي ابداعي خود هستند. روشن است كه اگر با يك خوشبيني فوقالعاده، اجراي سند 2030 را نيز بتوان سهوي تلقي نمود، حذف درس آشنايي با معارف دفاع مقدس را ديگر نميتوان سرسري گرفت.
حذف درس مذكور در زيرمجموعه وزارت علوم البته تازگي ندارد. مهر ماه 94 نيز معاون پژوهشي بنياد حفظ آثار نشر ارزشهاي دفاع مقدس لرستان ضمن انتقاد از حذف درس آشنايي با دفاع مقدس در دانشگاه فرهنگيان لرستان گفته بود:«با وجود اهميت آشنايي معلمان با فرهنگ جهاد و شهادت اما متأسفانه دانشگاه فرهنگيان لرستان اقدام به حذف درس آشنايي با دفاع مقدس و عدم ارائه آن كرده است.» وي در همان مقطع البته گفته بود طبق بررسيهاي انجام شده درس دفاع مقدس در دانشگاه فرهنگيان برخي ديگر از استانها نيز ارائه نشده است! خلاصه آنكه در روزهاي پاياني مأموريت محمد فرهادي در وزارت علوم، معلوم نيست چه كساني مستقيماً به جنگ تاريخ زرين اين مرز و بوم و شهداي هميشه جاويد آن رفتهاند. دوستان محترم اين راه پايان خوشي ندارد. شهدا، دانشجويان بورسيه نيستند!