به گزارش خبرنگار ما، اولين متهم مردي بود كه به اتهام قتل پدرش پاي ميز محاكمه حاضر شد. محمد 43 ساله دوم فروردين ماه سال 90 از سوي مأموران كلانتري 172 عبدالعظيم بازداشت شد. متهم بعد از اقرار به جرمش در توضيح ماجرا گفت: سالها بود گرفتار اعتياد شده بودم و براي تهيه مواد از پدرم پول ميگرفتم. روز قبل از حادثه پدر و مادرم از مكه برگشته بودند و در خانه قرباني كرده بوديم. همان شب براي تهيه مواد بيرون رفتم. وقتي آخر شب به خانه برگشتم، پدر و مادرم در خانه را قفل كرده بودند و نتوانستم وارد شوم. تا صبح در پارك ماندم و صبح زود وقتي آنها براي نماز به حرم عبدالعظيم رفته بودند، ناني خريدم و به خانه رفتم. پدرم وقتي مرا ديد اعتراض كرد كه چرا دنبال مواد رفتهام. ناسزا گفتم و او هم مرا با چوب از خانه بيرون كرد. چند ساعت بعد وقتي برگشتم، آنها مشغول تقسيم گوشت قرباني بودند. آن لحظه ياد رفتار پدرم افتادم و نگاهم به چاقوي روي گوشت قرباني افتاد. دوباره درخواست پول كردم تا مواد بخرم كه پدرم طفره رفت. عصباني شدم و با همان چاقو به او چند ضربه زدم.
متهم در اولين جلسه رسيدگي به رياست قاضي عبداللهي محاكمه و به درخواست اوليايدم به قصاص محكوم شد. رأي دادگاه بعد از تأييد در ديوان عالي كشور در آستانه اجرا قرار داشت كه متهم با رضايت اوليايدم از مرگ فاصله گرفت. روز گذشته متهم از جنبه عمومي جرم در همان شعبه پاي ميز محاكمه ايستاد و در آخرين دفاعش گفت: پشيمانم و از خانوادهام شرمندهام، اما ميخواهم بعد از آزادي مرا كمك كنند تا اعتيادم را ترك كنم و بتوانم به مادرم خدمت كنم. در پايان هيئت قضايي بعد از شور متهم را به شش سال و چهار ماه حبس محكوم كردند.
جوگيري عامل قتل
دومين متهم كه ديروز پاي ميز محاكمه حاضر شد، اميد نام داشت كه در هجدهم شهريورماه سال 92، توسط مأموران پليس تهران به اتهام قتل پسر جواني به نام فرزاد در پارك لاله بازداشت شد. او در توضيح ماجرا گفت: روز حادثه يكي از دوستانم با دختر مورد علاقهاش كه در پارك بود تماس گرفت، اما جواب تلفن را پسر غريبهاي داده بود. به همين خاطر دنبال من و چند نفر ديگر از دوستانمان آمد و خواست تا به پارك لاله –پاتوق آنها – برويم. قبول كردم و با چوب و چاقو به آنجا رفتيم. وقتي به محل رسيديم درگير شديم و در آن درگيري با چاقو به مقتول زدم.
پرونده بعد از كاملشدن تحقيقات و صدور كيفرخواست به شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد و متهم به قصاص محكوم شد، اما پيش از اجراي حكم موفق شد با پرداخت ديه رضايت اوليايدم را جلب كند. روز گذشته متهم بار ديگر از جنبه عمومي جرم در همان شعبه به رياست قاضي زالي پاي ميز محاكمه رفت و بعد از شرح دوباره ماجرا در آخرين دفاعش گفت: سالها بود كه پدر و مادرم از هم جدا شده بودند. به همين خاطر بيشتر وقتم را با دوستانم بودم، اما الان پشيمانم چون به خاطر آنها بهترين سالهاي عمرم را در زندان گذراندم و خانوادهام را به زحمت انداختم. از قضات دادگاه تقاضا دارم مرا زودتر آزاد كنند. در آخر هيئت قضايي وارد شور شد.