شاهد توحيدي
در تاريخچه نهضت ملي ايران، داستان كشف اسناد خانه «ريچارد سدان» و تأثيرات آن بر وقايع بعدي اين جنبش، فصلي مهم و درخور تأمل به شمار ميرود. داستان از اين قرار بود كه در دوران اوجگيري اين نهضت استقلالطلبانه، جمعي از اعضاي حزب زحمتكش ملت ايران، متوجه آمدوشدهاي مشكوك به منزل ريچارد سدان وابسته به دولت انگليس در ايران ميشوند و به تبع آن خانه مزبور را تحت نظر ميگيرند. سرانجام تصميم به ورود به آن منزل اتخاذ ميشود و در پي بررسي اشيا و وسايل موجود در آن ، اسنادي تكاندهنده از دخالت دولت انگلستان در تمامي شئون اداره كشور كشف ميشود. به طور مشخص اين اسناد و بقاياي دستهچكهاي موجود در گاوصندوق سدان نشان ميدهد كه برخي رجال به ظاهر وجيه وملي!؟در فواصل زماني معين، مبالغي هنگفت از نماينده انگلستان پول دريافت ميكردند. با اين همه، دولت دكتر مصدق اين اسناد را چندان جدي نگرفت حتي ميتوان گفت كه آن را مسكوت گذاشت! اين اسناد سالها نزد مظفر بقايي كرماني بود تا اينكه سرانجام اسماعيل رائين به نشر بخشهايي از آن همت گمارد. بنگاه ترجمه و نشر كتاب، در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي، چاپي جديد از اين كتاب را روانه بازار نشر كرد و در ديباچهاي بر آن نوشت:
«اكنون كه اين كتاب آماده انتشار ميشود، مردم ميهن ما درگير مبارزهاي قاطع و بيامان با امپرياليسم امريكا هستند. معلوم شده كه سفارتخانه امريكا بر خلاف اصول ديپلماسي بينالمللي مركزي براي جاسوسي بوده و اسناد و مدارك به دست آمده نشانگر آن است كه اين سفارتخانه سالها ستاد فرماندهي و رهبري طاغوت و طاغوتيان بوده است. كتاب حاضر نيز شرح ماجراي كشف جاسوسخانه امپرياليست سلف يعني انگلستان است كه ساليان دراز بر تمامي شئون مملكت ما حكومت ميكرد و هستي ما را به غارت ميبرد.
تاريخ آئينه عبرت است، چاپ و انتشار كتاب «اسناد خانه سدان» مخصوصاً در اين موقعيت حساس از زندگي سياسي كشور ما از آن نظر حائز اهميت است كه نشان ميدهد 30 سال پيش نيز عين ماجراي كشف خانه جاسوسي كشوري استعمارگر در مملكت ما اتفاق افتاده كه آن بار هم اندكي از اسناد و مدارك نيمسوخته به دست آمده است. اكنون كه ماجرا تكرار ميشود، مردم وطن بايد از تاريخ درس عبرت بگيرند و بيدار و هوشيار باشند تا استعمار اين بار در هيئت و لباسي ديگر به كشور ما نفوذ نكند و سرنوشت ما را به دست نگيرد. آن بار كه ملت قهرمان ما توانست دشمن خود را بشناسد و مشتش را باز و وي را رسوا كند، ديديم استعمارگري ظالمتر، وحشيتر و شقيتر جايگزين او شد و بيش از ربع قرن ما را در اسارت و بدبختي قرار داد. اين بار هوشيار باشيم كه در پناه پرچم جمهوري اسلامي و رهنمودهاي رهبر بزرگمان هيچ استعمار و استثماري در هر لباسي كه باشد، امكان مداخله در سرنوشت امت اسلامي ما را نداشته باشد.
لازم به توضيح است كه طبق اظهار مؤلف اين كتاب در سال 1351 چاپ شده است، ولي در آن سال دولت حافظ منافع و حيثيت استعمار بهشدت از انتشار آن جلوگيري كرد و حتي چاپشدهها را نيز از بين برد. نسخهاي از آن نزد مؤلف ماند كه كتاب حاضر از روي آن افست شده است.
اگر جايي از بعضي اشخاص به نيكي يا بدي ياد شده يا سياق و فحواي بعضي عبارات و مطالب ناگزير منعكسكننده حال و هواي زمان تأليف و چاپ اول كتاب است، بديهي است با توجه به محتواي آموزنده آن خوانندگان به ديده اغماض خواهند نگريست، چون آنچه در اين كتاب اهميت دارد نشان دادن توطئهها، دسيسهها و دخالتهاي نارواي جاسوسان ديپلماتنماي امپرياليست انگلستان است كه امروز معلوم ميشود خلف او، امريكا وقيحانهتر و جسورتر به همان راه رفته است. بههوش باشيم كه اين ماجرا تكرار نشود.»