ابوالفضل صالح آبايي
شايد هنوز كساني در بين ما باشند كه نقش واسطهگري بانكها در چرخه پول در جامعه را اينگونه باور دارند كه مثلاً افراد پولدار جامعه پولهاي خود را به بانكها ميسپارند تا بانك تحت سازوكاري به نام ارائه تسهيلات آن را به اشخاصي كه احتياج به سرمايه براي كار يا رفع مشكل موقتي يا حتي خريد كالايي دارند برسانند، اما...
يك اماي بزرگ وجود دارد كه بدانيم نه آن پولدار حاضر ميشود همين طوري پولهاي خود را محض رضاي خدا و مثلاً با نيت قرضالحسنه به بانك دهد و نه آن بانك با آن همه دفتر و دستك و مشتقات عريض و طويلش حاضر به ارائه تسهيلات قرضالحسنه و خداپسندانه به مردم است و با اين رفتار طمع مندانه و مزد بيزحمت خواهانهاي كه امروزه در جامعه به تبع نداشتن الگوي معيشت درست و بمباران سنگين تبليغات رنگارنگ تلويزيوني براي جايزههاي آنچناني و يك شبه پولدار شوي دستگاههاي تبليغاتي شاهد آن هستيم، نه تنها اميدي به اصلاح اين رويه نيست بلكه از يكسو تبديل به مردمي تنبل و تن پرور و آسوده خواه كه هرآن منتظر برنده شدن در فلان قرعهكشي و گشايش بخت و اقبال و يكدفعه پولدار شدن شديم و از سوي ديگر با سرعت هرچه بيشتر نسبت به گذشته به سمت پرتگاهي بيحفاظ و بنا به كلام خداوند به جهت پيروي از قواعد كفار و پيادهسازي سازمان يافته اين ابر رباي جهاني در سيستم اقتصاد، بانك، بورس و بيمه كشور به سوي محاق خواهيم رفت.
و اين سرنوشت قومي است كه مردمش رسم داشتند قبل از سپردن پولهايشان به جايي به نام بانك ابتدا از ميزان سود قطعي دريافتياش سؤال كنند و بانكش هم قبل از ارائه تسهيلات به مردم نرخ قطعي بهرهاش را با دريافت انواع و اقسام وثيقهها تضمين كرده و حتي براي روزهاي شكست احتمالي مقروض جريمه ديركرد در نظر ميگيرد.
و همه اينها خود معلول علتي ديگرند آنجا كه خود بانك مركزي به عنوان اجراكننده قانون بانكداري بدون ربا با تعيين نرخ بالای 20درصد براي آن ميزان خرده اعتباري كه ممكن است در پايان روز به برخي از بانكها بدهد عملاً بانكها را به بازار بين بانكي ميكشاند كه در آن چند بانك قويتر و عمدتاً دولتي كه به جهت مانده حسابهاي ارگانهاي دولتي اوضاع مالي بهتري دارند با تعيين نرخهايي پايينتر از آن براي يك شب به ديگر بانكها تسهيلات كلان ميدهند و بانك گيرنده نيز براي فرار از آن نرخ فجيع بانك مركزي تن به دريافت مبالغي با نرخ خاص و فقط براي يك شب خواهد داد، هرچند اين پايان كابوس شبانه مديران آنها نخواهد بود و فرداي آن روز بهرغم آنكه ميدانند اين كار چيزي جز ضرر بيشتر نيست اما براي بازپرداخت تسهيلات شب گذشته مجبور ميشوند با تبليغ و پرداخت سودهاي نامتعارف سعي در جلب نظر مردم و جذب سپرده كنند.
اينگونه است كه نميتوان از بانكي كه خود از سوي بانك مركزي و ديگر بانكها زير آماج نرخهاي بهره عجيب و غريب قرار ميگيرد انتظار داشت تسهيلاتي بدون بهره و قرضالحسنه به مردمش بدهد يا مثلاً در قراردادهايش بين خود و سپردهگذاران يا تسهيلات گيرندگان ذكر كند همه طرفهاي ذينفع از فرايند سپردهگذاري تا ارائه تسهيلات در سود و زيان كسب وكار حاصل از آن به طور مساوي شريك هستند و هيچ يك از طرفين سودي را براي خود تضمين نميكنند.
دانستن و خواستن براي آگاه بودن لازمه زندگي ماست تا شايد همانطور كه امروزه اقوام گذشته را بابت تصمیمات غلط سرزنش میکنیم و گاهي به آنها ميخنديم روزهايي را نسازيم كه ما نيز به سبب پذيرش و اجراي سيستمي سنتي در اقتصاد و زندگي خود مورد تمسخر آيندگان قرار گيريم.