سيدرحيم نعمتي
سيدحسن نصرالله، دبيرکل حزبالله کمتر از يک ماه قبل بود که به گروه تروريستي جبهه النصره مستقر در ارتفاعات عرسال از منطقه مرزي لبنان با سوريه مهلت داد تا يا از راه مسالمتآميز منطقه را ترک كنند و به سوريه بازگردند يا اينکه منتظر نيروهاي مقاومت لبناني باشند که آنها را از اين کشور بيرون بيندازد. عناصر تروريستي در اين منطقه به مساحت 320 کيلومتر مستقر بودند که آخرين پناهگاه آنها در خاک سوريه به شمار ميرفت و بعد از اولتيماتوم سيدحسن ميانجيگران به کار خود شدت بخشيدند و افرادي مثل ابوطاها رحمه از ميانجيهاي معروف اهل عسال الورد هم دست به کار شدند، اما در نهايت تأثيري نداشت و عناصر تروريستي حاضر نشدند به صورت مسالمتآميز خاک لبنان را ترک کنند. نيروهاي مقاومت بعد از اتمام اولتيماتوم در روز جمعه 21 جولاي عمليات خود را در اين منطقه شروع کردند که در همان ابتداي کار 30 منطقه را از عناصر تروريستي جبهه النصره و اهل الشام پاک کردند و بعد از شش روز، تروريستها چارهاي جز قبول آتشبس نداشتند تا با وابستگان خود منطقه را ترک كنند و به ادلب سوريه بازگردند. آتشبس از ساعت 6 روز پنجشنبه 27 جولاي شروع شد که با اجراي آن به سه سال حضور تروريستها در خاک لبنان خاتمه داده ميشود.
بيشک اين يک پيروزي قابل توجه براي حزبالله است که سيدحسن نصرالله ضمن تشکر از همه کساني که در اين عمليات همراه با مقاومت لبنان بودهاند، آن را تقديم به «همه فرق و مذاهب امت مسلمان به ويژه برادران اهل تسنن» کرد که قرباني تروريسم تکفيري شدهاند. سيدحسن به اين ترتيب افتخار پيروزي را تنها نصيب خود و مقاومت نميکند بلکه سعي دارد ديگر جناحهاي لبناني را هم در آن سهيم کند، چراکه خود و حزبالله را در ادامه همان مأموريتي ميداند که حزبالله از بدو تشکيل خود داشته که چيزي نيست جز تأمين امنيت لبنان. بيجهت نيست که حالا بسياري در لبنان پيروزي حزبالله در ارتفاعات عرسال را با پيروزي آن در 17 سال پيش و اخراج نيروهاي رژيم صهيونيستي از ارتفاعات جنوب لبنان مقايسه ميکنند. اين حزبالله و مقاومت آن بود که 17 سال قبل صهيونيستها را بعد از چندين سال اشغالگري مجبور به تسليم و عقبنشيني از جنوب لبنان کرد و اين کار را با چنان دقتي انجام داد که ديگر چارهاي براي صهيونيستها نمانده بود. همين چند وقت پيش بود که سرلشکر ذخيره گيورا آيلان، رئيس سابق شعبه عمليات و رئيس سابق شوراي امنيت ملي رژيم صهيونيستي اعتراف کرد حزبالله در ماه مي 2000 زمانبندي و شيوه عقبنشيني بر رژيم صهيونيستي تحميل کرد.
همين شيوه در عمليات عرسال ديده شد و حزبالله گام به گام عناصر تروريستي را به سوي قبول درخواستش براي خروج از خاک لبنان سوق داد.
از سوي ديگر، موقعي عمليات ارتفاعات عرسال شروع شد که همزمان بود با سالگرد جنگ 33 روزه در 2006 و از اين جهت هم بايد گفت حزبالله همانند 11 سال قبل جنگي ديگر در خاک لبنان دنبال کرد که هدف آن حفظ امنيت لبنان در مقابل عنصر خارجي بود. عناصر تروريستي همانند رژيم صهيونيستي در 11 سال قبل امنيت و ثبات لبنان را هدف قرار گرفته بودند و حزبالله با سلاح و مقاومت خود ثابت کرد اجازه رسيدن به اين هدف را به آنها نميدهد و حتي حاضر است با تقديم شهداي خود، امنيت و ثبات لبنان را تضمين کند.
همين وجه اساسي از حزبالله است که نه تنها بسياري از شخصيتهاي سياسي و مذهبي مستقل لبناني بلکه کساني مثل سمير جعجع و وليد جنبلاط از جبهه 14 مارس را هم مجبور به قبول پيروزي لبنان و نقش آن در امنيت لبنان ميکند تا آنجا که جنبلاط در پيام توئيتري خود از شهداي حزبالله ياد کرده و به آنها درود ميفرستد. روشن است که سران اين جبهه نميتوانند بغض و کينه خود را نسبت به حزبالله مخفي کنند و جعجع هم مثل آنها از جمله مخالفان سرسخت حزبالله است، اما او هم مثل ديگر شخصيتهاي لبناني نميتواند بعد از آزادسازي خاک لبنان از دست تروريستهاي تکفيري به دشنامگويي خود به حزبالله ادامه بدهد و مجبور است به تأثير مثبت اين اتفاق اعتراف کند. حزبالله با اين دستاورد و اعتراف مخالفانش به آن نشان داده که برخلاف انتقادها در همان مسيري حرکت ميکند که در بيش از 5/1 دهه دست متجاوزان صهيونيستي را از خاک لبنان قطع کرده و حالا نوبت به تروريستهاي تکفيري در ارتفاعات عرسال رسيده بود.