آيدين تبريزي
«بايد كه بسيار نگويد و سخن ديگري به سخن خود قطع نكند و هر كه حكايتي يا روايتي كند و او برآن واقف باشد وقوف خود بر آن اظهار نكند تا آن كس آن سخن به اتمام رساند و چيزي را كه غير از او پرسند جواب نگويد. و اگر سؤال از جماعتي كنند كه او داخل آن جماعت بود بر ايشان سبقت ننمايند. و اگر كسي به جواب مشغول شود و او بر بهتر جوابي از او قادر بود». صبر كند تا آن سخن تمام شود پس جواب خود بگويد بر وجهي كه در متقدم طعن نكند.
اين سخنان خواجه نصيرالدين طوسي در اخلاق ناصري است. بزرگان ما بيش از امروزيها ارزش سكوت و به تبع آن سخن را ميشناختند و پاس سكوت را به بهترين وجه پاس ميداشتند. خواجه نصيرالدين طوسي از حكماي بزرگ ايران در آداب سخن گفتن به نكات ارزشمندي اشاره ميكند كه گرفتاري امروز ماست.
آنچه ما امروز از آن به عنوان هنر گوش دادن تعبير ميكنيم و اين هنر را مقدمه حفظ همه روابط انساني از روابط خانوادگي و زن و شوهري بگيريد تا روابط ميان مديران و نخبگان و سياستمداران و جناحهاي سياسي در همه عرصهها و ساحتها ميدانيم چيزي جز آنچه اين حكيم ايراني به آن گوشزد ميكند نيست، هنر گوش دادن يعني آغاز سكوت، آنجا كه فرد بتواند ذهن خود را آرام كند و با ذهن خود كنار بيايد و در افق نگاه و ديد طرف مقابل قرار گيرد. توصيه اول خواجه اين است: «بايد كه بسيار نگويد.» معلوم است كه پرگويي و بسيار گويي چه آثار زيانباري را در ادامه متوجه شخص خواهد كرد. از آن سو توصيه اين است كه شخص اجازه دهد طرف مقابل سخن خود را كامل كند و به اصطلاح وسط حرف كسي نپرد چون اين كارها عملا به زيان طرفين تمام خواهد شد و اسباب سوء برداشتها و سوء تفاهمها را فراهم خواهد كرد. كساني كه سخن ديگري را قطع ميكنند عموما سريع قضاوت ميكنند و ميخواهند به واسطه همان دو سه جمله نيتخواني كنند، در صورتي كه هيچ تضميني وجود ندارد كه راه را درست رفته باشند.
نكته بسيار مهم و كليدي كه خواجه به آن اشاره ميكند اين است كه اگر كسي سخني ميگويد و شما بر آن سخن واقف و باخبر هستي وقوف خود را اظهار نكني تا آن كس سخن خود را تمام كند. اينجا به يكي از مهمترين و كليديترين موانع سكوت اشاره ميشود. گاهي تو سكوت خود را ميشكني تا اظهار فضل كني و بگويي كه من هم ميدانم. در جمع كسي با اشتياق نكتهاي را تعريف ميكند. بارها اين اتفاق براي ما افتاده است. ديدهايم كسي با اشتياق درباره چيزي سخن ميگويد اما كسي بلافاصله آب سرد را روي حرفهاي او ميريزد و جوري طرف را كوچك و خوار ميكند كه انگار آن حرفها هيچ ارزشي ندارد. خواجه به ما ميگويد اگر ميخواهي سخن بگويي تا كسي را خرد كني بهتر آن است كه به سكوت خود ادامه بدهي. آنچه به عنوان ترجيع بند همه اين مؤلفهها به كار ميرود داشتن سعه صدر و صبوري است. فقط آدمهايي كه سعه صدر دارند و صبورند ميتوانند پاس سكوت دروني خود را داشته باشند و از سخن به اندازه، بجا و با نيات الهي و نه نفساني بهره ببرند.