به گزارش خبرنگار ما، پانزدهم بهمن ماه سال 95، مردي مأموران كلانتري 11 شهيد قدوسي ورامين را از قتل پسر جواني به نام سهيل 25 ساله باخبر كرد. بلافاصله مأموران در محل حاضر شدند و آن مرد به پليس گفت: ساعتي قبل سهيل در حال صحبت كردن با ميثم بود كه با هم درگير شدند. در آن درگيري ميثم يك چاقو به سينه سهيل زد. وقتي مقتول روي زمين افتاد، ميثم ترسيد و فرار كرد. با انتقال جسد به پزشكي قانوني، بررسي مأموران نشان داد متهم به قتل سابقه مصرف موادمخدر دارد و بعد از حادثه از محل گريختهاست و قصد دارد به خارج از كشور فرار كند. در نهايت مأموران چند روز بعد از حادثه توانستند قاتل را در ماكو مرز بازرگان بازداشت كنند.
بعد از دستگيري متهم، مأموران او را به پليس آگاهي منتقل كردند و تحت بازجويي قرار دادند. متهم در بازجويي ها با اقرار به قتل دوست صميمياش گفت كه سوءظن اشتباه باعث اين حادثه شد. با اعتراف متهم و بازسازي صحنه جرم، پرونده كامل و به شعبه 11 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسيدگي به پرونده كه به رياست قاضي متين راسخ و مستشار حسيني تشكيل شد، ابتدا اوليايدم درخواست قصاص كردند. سپس متهم در جايگاه حاضر شد و در شرح ماجرا گفت: دو سال از زندگي مشترك با همسرم گذشته بود تا اينكه متوجه شدم مرد غريبهاي مزاحم همسرم مي شود. اين مزاحمتها بهانهاي شد تا با همسرم و خانوادهاش اختلاف پيدا كنم. مدتي گذشت تا اينكه روزي با بررسي تماسها و پيامكها متوجه شدم نام مرد مزاحم سهيل است. اين اسم مرا نسبت به دوست صميميام سهيل بدبين كرد و فكر كردم شايد مرد مزاحم او باشد. خيلي كلافه بودم تا اينكه تصميم گرفتم بدون اينكه با همسرم صحبت كنم، سراغ سهيل بروم.
متهم در خصوص قتل گفت: شب حادثه با او قرار گذاشتم و در اين رابطه با او صحبت كردم. او گفت اشتباه مي كني اما من با او درگير شدم. از آنجاييكه بارها با خانواده همسرم درگير شده بودم و براي دفاع از خودم چاقو همراه داشتم، در درگيري با سهيل چاقو را از جيبم درآوردم و يك ضربه به سينه مقتول زدم. وقتي سهيل روي زمين افتاد، ترسيدم و فرار كردم.
متهم در خصوص فرارش گفت: بعد از قتل پيش يكي از دوستانم رفتم. متوجه شدم او مي خواهد به اروميه برود، من هم تصميم گرفتم با او به مرز بروم و فرار كنم كه در مرز بازرگان دستگير شدم.
متهم در آخرين دفاعش گفت: بعد از دستگيري با همسرم صحبت كردم و متوجه شدم سهيل مرد مزاحم نبوده است. خيلي ناراحت شدم،اما فايدهاي نداشت و من دوست صميميام را اشتباهي به قتل رسانده بودم. او در ادامه گفت: ناراحتي اعصاب دارم. يكبار در درگيري با همسرم دست او را با چاقو زخمي كردم. بار ديگر در درگيري با دوستانم با چاقو به سر و صورت آنها ضربه زدم و الان از اوليايدم و دادگاه تقاضاي بخشش دارم.
در پايان اين جلسه، هيئت قضايي وارد شور شد.