فرزين ماندگار
در اين مراسم سيد جواد ميرصفي، شاعر جوان قمي شعري را تقديم به امام صادق(ع) كرد: تا به كي از سخن عشق گريزان باشم؟، از تو ننويسم و هربار پشيمان باشم؟- پاك كردي عرق شرم ز پيشاني مست، پس روا نيست من اينگونه پريشان باشم- كيميا خاك كف پاي غلامان شماست، كيميايي بده تا جابر حيان باشم-نمي از چشمه توحيد مفضّل كافي ست، تا به چشمان تو يك عمر مسلمان باشم- غم حديثي ست كه در چشم تو جريان دارد، بايد از حادثه چشم تو گريان باشم- جاي اين بيت برايت حرمي ميسازم، تا در آيينه ايوان تو حيران باشم-حرف آيينه و ايوان شد و دلتنگ شدم، كاش ميشد حرم شاه خراسان باشم- صبح صادق ندمد، تا شب يلدا نرود، كاش در صبح ظهور آينهگردان باشم.
ميلاد حسني، شاعر جوان آييني نيز شعري را در رثاي صادق آل ائمه(ع) خواند: مرغ دل پر ميكشد گاهي مسافر ميشود، در حريمي كه كبوتر نيز شاعر ميشود- از وفور نورها حيرت مكن غير از بقيع، چار آيينه كجا با هم مجاور ميشود- روزگاري خواهد آمد همچو ياقوت كبود، بين مردم تربت اين بقعه نادر ميشود-غربت اين روزهايش را نبين، مثل نجف، در جوارش حوزه علميه دائر ميشود- گوش شيطان كر به زودي در مزار فاطمه، مدح مولايم علي ذكر منابر ميشود- تازه از باب قبولي زيارت زائرت، تا كه سيلي ميخورد آسوده خاطر ميشود- يك سلام از دور، سهم ما كبوترزادهها، چشم دشمن كور، دل اينگونه زائر ميشود.
حسن عباسپور نيز شعري را تقديم به ششمين اختر تابناك امامت كرد: در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را، لطف تو گرفت از من بيچاره امان را- شد دشمن تو معترف انگار خداوند، در گوش تو گفته همه اسرار جهان را- با رايحۀ خطۀ سرسبز عبايت، كوتاه كن از باغ دلم دست خزان را-با امر تو هر چند در آتش ندويدم، هر چند فداي تو نكردم سر و جان را.
شعرخواني شاعر پرآوازه شعر آييني «حميدرضا برقعي» از ديگر بخشهاي اين شب شعر بود. او نيز يكي از جديدترين اشعارش را در رثاي امام جعفر صادق(ع) خواند: به منبر ميرود دريا به سويش گام برداريد، هلا اسلام را از چشمه اسلام برداريد- مبادا از قلمها جا بيفتد واژهاي، اينك، كه بر منبر قدح كج كرده ساقي جام برداريد- سلوني را هدر كردند روزي مردمان امروز، بپرسيدش از اسرار جهان ابهام برداريد- الا اي شاعران چشمان او آرايه وحي است، براي ما از آن باران كمي الهام برداريد.