کد خبر: 861123
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۳
«200 روزنامه در کشور داريم که مجموع شمارگان آنها کمتر از 900 هزار نسخه در روز است.»
غلامرضا صادقیان
غلامرضا صادقیان
 
«200 روزنامه در کشور داريم که مجموع شمارگان آنها کمتر از 900 هزار نسخه در روز است.»
 
اين خبر را معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد داده است كه خود براي ما يك داستان بلند است.
اينکه مي‌گوييم «روزنامه‌هاي زنجيره‌اي» يک شاهدش همين است! يعني اگر هر روزنامه‌اي 5 هزار تيراژ مي‌داشت، بايد حداقل يک ميليون مي‌شد نه کمتر از يک ميليون! اما وقتي بدانيم روزنامه‌هاي همشهري، جام‌جم، ايران، جوان، اطلاعات، کيهان، خراسان، قدس، شرق و دنياي اقتصاد در مجموع بيش از دو‌سوم همين 900هزار تيراژ را در اختيار دارند، اوضاع بدتر مي‌شود، يعني صد و نود و چند روزنامه در کشور بين 200 تا 300 هزار نسخه در روز تيراژ دارند، تقريباً هر کدام هزار نسخه در روز! کمتر از تعداد دکه‌ها و يك‌چهارم تعداد کتابخانه‌هاي عمومي كشور و يك‌صدم تعداد دستگاه‌هاي پركارمند و پرمسئول دولتي و حكومتي!
 
اگر بدانيم حدود 30 عنوان از اين روزنامه‌ها در پايتخت منتشر مي‌شوند و بايد يک رقم متعارفي تيراژ داشته باشند که به روابط عمومي چهار تا دستگاه دولتي و چند تا دکه شهر، سهمي برسد، اوضاع خيلي بدتر مي‌شود. يعني براي استاني‌ها بايد تيراژ زير صد نسخه را فرض کرد.
خوب! چاپ صد تا نسخه روزنامه در روز به صرفه نيست و چاپخانه‌ها زير بار نمي‌روند. به خاطر همين روزنامه‌ها پول چاپ 10 هزار نسخه را به چاپخانه‌ها مي‌دهند، اما صد تا چاپ مي‌شود تا دست‌کم در هزينه کاغذ صرفه‌جويي شود.
 
اما صد نسخه از يک روزنامه به چه درد جامعه و به چه درد صاحب روزنامه مي‌خورد؟
ساده و خلاصه مي‌گويم؛ در تهران با صد يا هزار نسخه روزنامه سياسي، مي‌توان دکه‌ها را پر كرد، طوري که هرکس رد مي‌شود مثلاً 20 تا تيتر درشت «خداحافظ همه تحريم‌ها» را روي دکه ببيند و بگذرد و اين خاطره را با خود همراه داشته باشد. اين کارکرد زنجيره‌اي‌وار روزنامه‌ها در پايتخت است.
 
در شهرستان‌ها مسئله فقط سياسي نيست. در 15 سال گذشته که براي تدريس روزنامه‌نگاري در شهرهاي مختلف کشور رفته‌ام، صداي مسئولان ارشاد بلند بوده است از اينکه عده‌اي روزنامه منتشر مي‌کنند فقط براي اخاذي! يک مورد در اصفهان همراه با مسئول وقت ارشاد استان براي مثلاً ارتقاي سطح يکي از روزنامه‌هاي پرتيراژ و قديمي رفتيم. نه تحريريه‌اي داشت و نه نويسنده‌اي و نه شاکله‌اي! يک پيرمرد عريضه‌نويس را گذاشته بودند براي خواندن مطالبي که فرد ديگري آنها را به سرعت از خبرگزاري‌ها کپي مي‌کرد. همسر مديرمسئول هم سردبير بود و نهايتاً يك آبدارچي. وقتي از روزنامه خارج شديم، آن مسئول ارشاد مي‌گفت اين روزنامه فقط روزي يک مطلب اختصاصي دارد و با همان يک مطلب گير مي‌دهد به فلان اداره دولتي يا شهري و آنقدر در يک موضوع مهمل گزارش دروغين مي‌زند تا آن اداره را وادار به باج‌دهي کند و اين ساختمان و دم و دستگاه روزنامه از همين طريق فراهم شده است.
 
اگر روزي در آينده يک وزارت ارشاد قوي در کشور مستقر شود، بايد از متقاضيان انتشار روزنامه دو چيز را مطالبه کند: اول بگويد تحريريه شما کو؟ و دوم بخواهد تيراژ خود را براي جمعيت مخاطب مشخص کند و اين تيراژ بايد تعريف داشته باشد.
داشتن تحريريه يعني مشارکت خرد گروهي از روزنامه‌نگاران در يك كار فکري كه هم تضارب آرا دارند و هم روحيه‌اي در جمع روشنفكري آنان حاكم است كه همگي با هم زير پرچم يك دلال نمي‌روند، اما نداشتن تحريريه يعني سپردن تيتر روزنامه به يک دلال يا قصاب يا مثلاً دزد سرگردنه.
شرط تيراژ بالا نيز خود به خود برخي از همين کاسبان و دلالان را از کار اقتصادي با يک روزنامه منصرف مي‌کند.
شايد روزي اين حساب و کتاب ساده در کار روزنامه‌نگاري ايران اجرا شود، به شرطي که دولت‌ها و کارگزاران دولت‌ها در آينده خودشان به اين کاسبي‌ها آلوده نشده باشند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار