نویسنده: کبری آسوپار
شبي كه رهبر انقلاب براي هشدار در مورد «دو قطبي نكردن كشور» سال 59 و رئيسجمهور وقت را مثال زدند، شايد همه تعجب كرديم. ذهنها همه سمت آن رفت كه رهبر چه كسي را شبيه رئيسجمهور سال 59 دانستهاند؟ اما ماجرا بحث «شبيه بنيصدر بودن» نبود؛ بلكه بحث اقدامات و گفتارهايي بود كه براي نشان دادن قبحش و آثار ضرربار وحشتناكش، چارهاي نبود جز آنكه بدترين مثال ممكن براي هشدار جلوي چشم ملت گفته شود. رهبري درباره يك عمل و عواقب بد آن تذكر داده بودند و آن مثال براي آن آورده شد كه بهرغم تذكرات قبلي ايشان، همچنان روند چندپاره كردن ملت توسط برخي ادامه داشت و متأسفانه ادامه دارد. حواشي به وجود آمده در مورد منشأ صدور دستور حمله موشكي به مقر داعش از همين موارد است؛ جشن غرور و وحدت ملي را بعضاً درگير دوقطبي داخلي كرد. رهبري نمونهاي عيني و تجربه شده را جلوي چشمها زنده كردند تا آنها كه حواسشان نيست، دقت كنند كه عملكردشان شبيه آن رئيسجمهور فرار كرده در پوشش زنانه، شبيه همان كسي كه همه تقبيحش ميكنند، نباشد. گاهي بي آنكه بدانيم شبيه كساني عمل ميكنيم كه خود ردشان كردهايم.
سال 59 سال جدلهاي بي حاصلي بود كه رئيسجمهور وقت با سخنرانيهاي جنجالي ميآفريد و عملاً با پينگپنگ پاسخها بين طرفين هيچ گاه پايان نمييافت. از سويي اتهامات وارد شده از سوي رئيسجمهور وقت به نهادهاي انقلابي و ساير نهادهاي حكومتي تمامي نداشت و به گونهاي هم بود كه نميتوانست هم بي جواب بماند و از سويي جواب دادن هم يعني همان منازعات بيپايان. دو راههاي كه براي نظام بردي به همراه نداشت. بني صدر نقشهاي را پياده ميكرد كه مطابق آن دو راههاي بدون برد پيش پاي نظام باشد؛ تعمدي بر عصبي كردن انقلابيون و كشاندن آنها به بازي دو سر باخت. ظرفيت و انرژي جامعه صرف جدلهاي بي سود ميشد و عملاً كشور از پيشرفت باز ميماند. سال 59 سال دوپاره كردن ملت بود؛ تو افراطي هستي و من ميانه رو؛ سال تندرو ناميده شدن نيروهاي انقلابي و تندروي دانستن هر حركت انقلابي توسط رئيسجمهور بود. حتي اگر آن حركت دفاع از متجاوز بعثي در مقابل تجاور به سرزمين بود! بني صدر معتقد بود هر وقت صدام به داخل ايران رسيد، ميجنگيم.
خرمشهر و خرمشهرها همين گونه اشغال شد. خطر دوپارهسازي جامعه و تقسيم به تندرو و معتدل و محافظهكار و ميانه رو و رسيدن به نتايج ما خوبيم و بقيه بد، همين از دست دادن خرمشهرهاست. سال 59 سال ايجاد انشقاق و دو پارگي ميان نهادهاي حكومتي بود. مخالفان نظام و اپوزيسيون كه با وقوع انقلاب اسلامي به انزوا رفته بودند، رسماً قوه مجريه را پاتوق خوبي براي خود يافتند كه به آنان توانايي بازگشت به حلقه قدرت را ميداد. طبيعتاً اين حلقه گرچه به لحاظ ساختاري زير مجموعه نظام بودند، اما از بعد نظري مقابل نهادهاي ديگر نظام صف كشيدند. از قوه مجريه مدام نظرات تند عليه دستگاه قضايي و سپاه و فرماندهان جنگ و روحانيان اطراف امام (ره) بيان ميشد و همين امر نهادهاي حكومتي را دوپاره مقابل هم ميكرد؛ بهجاي آنكه همه يكپارچه عليه دشمنان باشند.
سال 59 سال تلاشهاي دولتي براي ايجاد دوقطبي بين تودههاي مختلف مردمي، بين مردم و حكومت و بين نهادهاي مختلف حكومت بود. بني صدر يك پديده نبود كه تكرار نشود؛ مرام و منشي جاه طلب و مغرور بود كه ميتواند در وجود هر كدام از ما در هر جايگاهي و نهادي و قوهاي تجديد شود و منافع و حتي امنيت كشور را تهديد كند؛ بي آنكه حس كنيم از خادم به خائن در حال تغيير هستيم.