يكي از مشكلات ايران در ليگ جهاني اين است كه نيروي جوان به آن تزريق نشده است. بعد از مسابقات المپيك حداقل بايد پنج يا شش بازيكن جوان به تيم ملي بيايند و تيم تا المپيك بعدي عوض شود. متأسفانه شاهد هستيم همان تيم راهي مسابقات ليگ جهاني شده است. جاي تعجب دارد كه بعضيها ميگويند تيم ايران جوانگرايي كرده است. اينكه بازيكن ۲۷ ساله در تركيب ايران قرار بگيرد، جوانگرايي نيست. ما فقط معنوينژاد را به عنوان بازيكن جوان در تيم ملي داريم. اگر اين بازيكنان جوان هم آمدهاند به خاطر آسيب ديدگي يا بازنشستگي يكي دو بازيكن بوده و در واقع تغييرات در ايران اجباري است. در بازي با لهستان در كشور ايتاليا فوقالعاده بوديم. آن يك بازي استثنايي بود.
بر حسب اتفاق، سرمربي تيم ملي هم تعويضي كرد كه جواب داد. دو مسابقهاي كه در تهران پيروز شديم (مقابل آرژانتين و بلژيك) را بايد بخشي از آن را به حساب حمايت تماشاگران بگذاريم. در واقع اگر اين بازيها بيرون از ايران برگزار ميشد، ممكن بود يك يا هر دوي اين مسابقه را هم واگذار كنيم. به نظرم در تهران زياد خوب نبوديم. بايد قبول كنيم بعد از «خوليو ولاسكو» هر مربي ديگري آورديم، شرايط ولاسكو را نداشته است. نميخواهم دلايلش را باز كنم. آن هم بخشي از آسيبي است كه الان احساس ميكنيم. در تيم ايران نيروي جوان و با انگيزه كم ديده ميشود ولي تيمهاي ايتاليا، فرانسه، امريكا و روسيه و تمام تيمها بازيكن جوان دارند. آنها گرسنه بازي هستند و دنبال اين هستند كه خودي نشان بدهند. هرچه زودتر به داد تيم ملي برسند، بهتر است. براي تيمهاي ديگر، ليگ جهاني بازي تداركاتي براي المپيك محسوب ميشود. اگر هم نتيجه را در ليگ جهاني واگذار كنند، دارند عدهاي از بازيكنان جوان را محك ميزنند. در مورد كولاكوويچ بايد ديد سياست فدراسيون چه بوده و از اين مربي چه خواسته است. بدترين چيزي كه وجود دارد سياست خود فدراسيون است كه ميخواهد تيم ملي هرچه سر راه است ببرد و چون ميخواهد ببرد، گرايشي به بازيكنان جوان ندارد. كولاكوويچ نيروهاي جوان را نديده و شايد اگر معنوينژاد هم در تيم پيكان بازي نميكرد و در تيمهاي ضعيفتر بود، الان در تيم ملي نبود.