کد خبر: 857313
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۰
5 نكته درباره آرامش دروني
ما به همان ميزاني كه در درون خود در لايه‌هاي احساسي و ادراكي‌مان يكپارچه عمل مي‌كنيم، مي‌توانيم از دوراهي‌ها عبور كنيم، اما...
نويسنده:  حسن فرامرزي
 
 
ما به همان ميزاني كه در درون خود در لايه‌هاي احساسي و ادراكي‌مان يكپارچه عمل مي‌كنيم، مي‌توانيم از دوراهي‌ها عبور كنيم، اما رسيدن به اين يكپارچگي تمرين، ممارست و مراقبت مي‌خواهد.  روح ما درست مثل يك ساختمان است. بي‌شك ساختماني مي‌تواند در برابر ضربه‌ها و زلزله‌ها مقاومت كند و به راحتي فرو نريزد كه با مراقبت، نظارت، مصالح استاندارد و تصحيح خطاها ساخته شده باشد.   پرسش اينجاست، چه چيزي آرامش زندگي ما را به هم زده است و چگونه مي‌توانيم به آرامش، اين گوهر گمشده زندگي‌مان دست پيدا كنيم؟
پرسش اينجاست، تا چه حد براي يافتن آرامش به درون خود مراجعه كرده‌ايم و ناآرامي خود را به بيرون از خودمان و رويدادهاي دور و برمان نسبت نداده‌ايم؟
 
 
يك: آرامش، گوهر گمشده
 
 
آرامش گوهر گمشده زندگي امروز ماست. گاهي به نظر مي‌رسد كه نسبت ما و آرامش نسبت آن مرد گمشده در بيابان است كه دنبال سراب مي‌دود اما به آن نزديك نمي‌شود. هرچه تندتر مي‌دود سراب با سرعت بيشتري از او دور مي‌شود.
 
 
دو: غفلت از ثبت احوالات دروني
 
 
يكي از جدي‌ترين ايراداتي كه بر ما وارد است اين است كه ما احوالات دروني خود را ثبت نمي‌كنيم. چرا ما امروز درجه هوا و درجه ريشتر زلزله و وقت دقيق كسوف و خسوف و بارش باران يا برف در فلان روز را اندازه مي‌گيريم و تخمين مي‌زنيم؟ به خاطر اينكه آگاهي ما نسبت به اين متغيرها مي‌تواند اسباب آسايش بيشتر ما را فراهم كند. مثلاً كشاورزي كه مي‌داند فلان روز و هفته هوا باراني خواهد بود، برداشت محصول خود را به گونه‌اي برنامه‌ريزي مي‌كند كه مصادف با آن روز باراني نباشد يا كسي كه از شهري به شهر ديگر مي‌خواهد مسافرت كند به گونه‌اي برنامه‌ريزي مي‌كند كه اين سفر با بوران و توفان آن روز مصادف نشود، اما اين همه در حالي است كه سرچشمه‌هاي آرامش ما بيشتر از آن كه در بيرون باشد در درون ما مستقر شده است.
 
 
 
احوال دروني‌تان را ثبت و تعقيب كنيد 
 
 
بنابراين منطقي‌تر آن است كه ما احوالات دروني خود را ثبت كنيم. به عبارت ديگر حالتي از مراقبه يا مراقبت دروني را در خود داشته باشيم. به اين مي‌ماند كه من وقتي غذايي را مي‌خورم مي‌دانم كه آن غذا با مزاج و دستگاه گوارش من سازگاري ندارد آن وقت دفعات بعد سعي مي‌كنم از خوردن آن غذا پرهيز كنم تا ناگواري بر من مستولي نشود. اين همان حالتي است كه در مراقبه ذهني و رواني هم روي مي‌دهد. من كاملاً مراقب احوالات دروني خود هستم و اين احوالات را ثبت مي‌كنم مثلاً وقتي اتفاقات روز را از سر مي‌گذرانم و به حالت قبض و غمي كه براي من ايجاد شده نگاه مي‌كنم متوجه مي‌شوم اين حالت گرفتگي به خاطر شوخي نابجايي بوده كه با كسي كرده‌ام و حال آن شوخي نابجا خود را در حالت يك غم براي من عرضه كرده است.
 
 
سه: انسان بر سر دوراهي
 
 
ما وقتي آرامش نداريم در حال بي‌قراري هستيم. بي‌قراري حالتي از دو سو كشيده شدن است. وقتي آدم از يك سو كشيده مي‌شود رنجي بر او تحميل نمي‌شود. مثل وقتي كه شما به سمت مقصدي مي‌دويد و نه تنها رنجي نمي‌بينيد، بلكه از اين دويدن احساس لذت را هم تجربه مي‌كنيد، اما اگر قرار باشد همزمان به دو جهت بدويد چه؟ اگر قرار باشد يك نفر دست راست شما را به سمت خودش و نفر ديگر دست چپ شما را به سمت خود بكشد چه؟ در آن صورت آن حالت از دو سو كشيده شدن براي شما پيش مي‌آيد و رنج آفريده مي‌شود.
كارمندي را در نظر بگيريد كه باورهاي محكمي دارد و همان باورها به او اجازه تخلف نمي‌دهد.
 
 
فرض كنيد رشوه‌اي به او پيشنهاد شده كه رقم آن رشوه، معادل حقوق 30 سال اوست. رقم وسوسه‌كننده‌اي است اما نه براي كسي كه با خود و خداي خود يكدله است، بنابراين او دچار دست‌انداز احساسي و كشمكش دروني نمي‌شود. اما حالا كارمندي را در نظر بگيريد كه در همان موقعيت قرار گرفته، از سويي باورهايي دارد كه چندان محكم نيست و از سويي وسوسه پول هنگفتي كه مي‌تواند با آن زندگي‌اش را زير و رو كند. اين يك دوراهي است كه آن كارمند در آن قرار گرفته است، مثال و نمونه‌اي از دوسو كشيده شدن است. هم از يك سو جاذبه‌اي كه نمي‌توان از آن به سادگي عبور كرد و هم درد وجدان و ترس‌ها و انديشيدن به عواقب امور. آيا مي‌توان انتظار داشت چنين فردي به سطوح بالايي از آرامش درون برسد؟
 
 
چهار: نياز به تمرين و ممارست داريم
 
 
به همان ميزان كه ما در درون خود در لايه‌هاي احساسي و ادراكي‌مان يكپارچه عمل مي‌كنيم مي‌توانيم از آن دوراهي‌ها عبور كنيم و آن حالت از دو سو كشيده شدن براي ما پيش نيايد، اما رسيدن به اين يكپارچي هم تمرين، ممارست و مراقبت مي‌خواهد. روح ما درست مثل يك ساختمان است. بي‌شك ساختماني مي‌تواند در برابر ضربه‌ها و زلزله‌ها مقاومت كند و به راحتي فرو نريزد كه با مراقبت، نظارت، مصالح استاندارد و تصحيح خطاها ساخته شده باشد. آيا مي‌شود انتظار داشت ساختماني كه نه طرح و نقشه درستي داشته و نه مصالح مرغوب و نه مهندسي ناظر و نه معمار قابلي بالاي سرش بوده بتواند از پس ضربه‌ها، زلزله‌ها و تنش‌ها برآيد؟
 
 
پنج: مراقب درون خود باشيم
 
 
موضوع اين است: همچنان كه نمي‌شود به ساختماني كه مراقبتي از آن نشده در برابر ضربه‌ها و آسيب‌ها اميد بست، انساني هم كه مراقبت از خيال، انديشه و طرح‌ها و نقشه‌هاي ذهني‌اش را در دستور كار خود قرار نداده است نمي‌تواند به سرچشمه آرامش برسد و آن حالت از دو سو كشيده شدن را با خود حل و فصل كند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر